شهرستان نير در 39 كيلومتري غرب اردبيل بين كوههاي سبلان و بزقوش قرار دارد. ودر ضلع جنوب غربي اين شهر واقع شده است علاوه بر آبهاي گرم معدني وآب سرد معدني از نظر آب وهوا منطقه زيبايي به شمار مي رود واز موهبت طبيعي مانند دامنه هاي سرسبز وقله هاي سر به فلك كشبده سبلان برخورداراست .جمعيت آن بالغ بر 52 هزار نفر مي باشد. آب و هواي آن در تابستان معتدل و مطبوع است. بلندترين كوههاي آن چال داغي و سوغانلي داغ مي باشد. رودهاي مهم آن باليقلو چاي، نير چايي، آغلاغان، قورچاي و جوراب چاي مي باشد. از آبهاي معدني و چشمه هاي آبگرم منطقه مي توان به بوشلي (بروجلو)، قينرجه، سقزچي، بولاقلار، لاي و اسلام آباد اشاره كرد. نير از نظر اوقات شرعي با اردبيل تفاوت چنداني ندارد. مهمترين صنايع دستي اين شهرستان گليم بافي مي باشد.
مساحت و موقعيت جغرافيايي
شهرستان نير با وسعت 4/1495 كيلومتر مربع 33/8 درصد ازكل استان را شامل مي شود و در 47 درجه و 59 دقيقه طول شرقي و 38 درجه2 و دقيقه عرض شمالي قرار داشته و در ارتفاع 1450 متر از سطح دريا قرار دارد اين شهرستان از طرف غرب با سراب، از طرف جنوب با ميانه، از طرف شرق با شهرستان اردبيل و از طرف شمال با ارتفاعات كوه سبلان همسايه مي باشد و در 32 كيلومتري جنوب غربي اردبيل واقع شده است و راه اصلي ارتباطي استان اردبيل و آذربايجان شرقي از اين شهرستان مي گذرد.
وضع طبيعي و آب وهوا
ارتفاعات كوه سبلان درقسمت شمال و غرب نير قرار گرفته و با ايجاد پستي و بلندي هاي زياد به منطقه چهره كوهستاني بخشيده و در زمستان آب و هواي سرد و در تابستان آب و هواي نسبتاً معتدلي را دارا مي باشد و بلندترين كوههاي آن چال داغي و سوغاتلي داغ مي باشد.
ميزان نزولات آسماني در دامنه سبلان بيشتر بوده و در جريان آب رودها و مسيرها، اراضي تعدادي زياد از روستاهاي تحت پوشش شهرستان نير و اردبيل را مشروب مي سازد و ميزان بارندگي متوسط منطقه 350 ميليمتر در سال مي باشد با توجه به عدم وجود اراضي آبرفتي و كوهستاني بودن ، منطقه از نعمت چاه هاي عميق و نيمه عميق (بجز مواردي درحاشيه رودخانه قوري چاي كورائيم) محروم بوده و مجموعاً آب هاي جاري حوزه عمل 24 ميليون متر مكعب تخمين زده شده است.
جمعيت
جمعيت شهرستان نير درسرشماري سال 1357 برابر با 30514 نفربوده ودرسال 1383 به 27332 نفر رسيده است و دليل كاهش جمعيت ، مهاجرت به شهرستانهاي اطراف وشهر تهران مي باشد جمعيت شهري منطقه برابر 5155 نفر و جمعيت روستايي برابر 22448 نفر مي باشد.
تقسيمات شهرستان نير
شهرستان نير در سال 1376 تاسيس گرديده و داراي دو بخش بنام هاي مركزي و كورائيم و چهاردهستان بنامهاي دورسونخواجه و رضا قلي قشلاقي درحوزه بخش مركزي و يورتچي غربي و يورتچي شرقي در حوزه بخش كورائيم مي باشد اين شهرستان داراي 100 روستا و 2 شهر مي باشد.
فرهنگ، زبان و دين
زبان مردم شهرستان نير تركي آذري بوده و به لحاظ فرهنگ ساختار قبيله اي و عشيره اي و بافت سنتي داراي قدرت و حاكميت قابل ملاحظه اي است و برخي تعصبات قومي مشاهده مي شود از لحاظ ديني مردم منطقه معتقد به مذهب شيعه اثني عشري مي باشند.
پيشينه تاريخي
1- حوادث تاريخي
شهرستان نير به عنوان بخشي از سرزمين آذربايجان و ايران قدمت تاريخي دارد و حوادث تاريخي مختلفي در آن رخ داده است و مردم شهرستان به موطن محلي و كشور در همه زمانها علاقه خاصي نشان داده اند.
از وقايع مهم تاريخي منطقه نير ورود آقا محمدخان قاجار به نير از راه سراب است كه در اين سفر شاه با بي اعتنايي مردم مواجه شده و با تلخكامي راهي اردبيل مي شود.از ديگر شاهان قاجار مظفرالدين شاه و محمد علي شاه قاجار از شهر نير ديدن كرده اند.
از حوادث ديگر لشكركشي نصرالله خان يورتچي با پانصد سواره نظام شاهسون به دستور محمد علي شاه بسال 1278ه.ش در دوره مشروطيت عليه ستارخان، سردار ملي به سوي تبريز بود كه عاقبت در اين لشكركشي سپاه نصرالله خان شكست خورد و خود وي بعد از مدتي زنداني و اقامت در روستاي آقچاي، در آنجا در گذشت در اين ايام ستارخان قبل از ورود به اردبيل در نير اقامت داشته است.در سال 1315 اولين سفر محمدرضا شاه پهلوي به منطقه نير صورت گرفته و در سال هاي 1325 و 1332 دومين و سومين سفر شاه به نير انجام يافته است.
در دوران فعاليت فرقه دموكرات آذربايجان اين منطقه يكي از مناطق حوادث خيز بوده است. در جريان انقلاب اسلامي مبارزات مردم منطقه از سال 1341 شروع شده و از آن زمان تاكنون اهالي منطقه در استقرار و دفاع از نظام اسلامي با تقديم صدها شهيد، جانباز، آزاده وايثارگر جانفشاني نموده اند.
وجه تسميه و آثار تاريخي
اين شهرستان كه بنام نير نامگذاري گرديده شده، از شهر نير كه مركز شهرستان است، گرفته شده است، در منابع تاريخي وجغرافيايي نير بصورت نرير، نريز، تير و نير آمده است ودر مورد وجه تسميه آن نظرات مختلفي وجود دارد برخي صاحب نظران آن را مأخوذ از آتشكده نير اعظم وبه معني نور وتعدادي ديگر آن را ازني و به معني پوشيده از ني هاي به هم پيچيده دانسته اند ولكن آنچه بيش ازديگر عناوين مورد توجه واقع شده، اين است كه واژه نير از نرسي نام يكي از پادشاهان ساساني گرفته شده است. به نظر مورخين نرسي (301 ـ 293 م) هفتمين پادشاه ساساني نير را آباد كرده و قصرهايي را در آن بنا نموده است .
از آثار تاريخي منطقه مي توان به دژ بويويني يوغون، آي قالاسي برجلو، قلعه هاي كورائيم و دابانلو، پناهگاه و دژ زيرزميني و انبار نظامي گلستان، غار وانبار اباذر، قيرمزي كورپو ياپل قرمز، كاروانسراي شاه عباسي، غارآقچاي و فرهاد كهلي، بقعه كورائيم و مقابر دوران اسلامي، دهكده صخره اي اباذر و… اشاره نمود.
اوضاع اقتصادي
شهرستان نير باتوجه به وضع كوهستاني وآب وهواي سرد درزمستان وآب وهواي معتدل درتابستان شرايط اجتماعي و تاريخي وفرهنگي ، داراي استعدادها وتنگناهاي اقتصادي مخصوص خودش مي باشد مهمترين بخشهاي اقتصادي قابل ذكر اين منطقه بدين ترتيب هستند.
1) زراعت و دامداري
2) شيلات
3) صنعت ومعدن
4) خدمات وگردشگري
زراعت و دامداري و كشاورزي
دراين شهرستان دامداري به دليل وجود شرايط مناسب آب هوايي وطبيعي، شغل اول مردم محسوب مي شود و اهالي اقبال بالايي به اين شغل نشان مي دهند و زراعت پس از دامداري در رتبه دوم قرار دارد و محصولات بخصوصي در سطح منطقه كشت مي شود و برخي از محصولات صنعتي زراعي قابل كشت و پرورش نمي باشد. در زمينه باغداري، فعاليت چنداني مشاهده نمي شود واين به دليل سرماي شديد هوا در فصل بهار و برخي ويژگي هاي طبيعي مي باشد.در زمينه كاشت گردو و برخي طرح هاي ديگر نيز فعاليتهايي در سال اخير انجام گرفته است .
بر طبق آمار وسعت اراضي كشاورزي منطقه 47590 هكتار بوده كه شامل 39393 هكتار اراضي ديم و 8197 هكتار اراضي آبي و 257 هكتار باغات مي باشد.
در سطح منطقه نير ظرفيت بسياري براي فعاليت پرواربندي گوساله گوشتي، گاوداري شيري، مراكز جمع آوري شير و مرغداري موجود مي باشد و سرمايه گذاري دراين واحدها داراي توجيه فني اقتصادي مي باشد.
درقسمت زراعت، شهرستان با توليد محصولاتي همچون سيب زميني و چغندر قند در رتبه سوم استان جاي دارد و با توجه به بارش مناسب و آب و هواي كوهستاني توليد علوفه جهت تامين نيازمندي هاي دامداري منطقه قابل توجه است .
بطور كلي مهمترين محصولات كشاورزي ودامي نير عبارت از غلات، سيب زميني، حبوبات، علوفه دامي، لبنيات، عسل و گوشت قرمز و سفيد، اعم از گوشت گاوي، گوسفندي، ماهي و مرغ مي باشد.
شيلات
فراواني بارش و بدنبال آن پرآب بودن رودها وچشمه ها، آب و هواي كوهستاني، زير بناي مناسبي رابراي توسعه پرورش ماهيان سردآبي فراهم نموده است. وجود چشمه سارهاي دايمي بولاخلار، برجلو و قينرجه، گورگور، صندوقلو، آبشارلاي، رودخانه آغلاغان و بالخلو از جمله اين استعدادها و زيربناها مي باشد.
صنعت و معدن
دربخش صنعت شهرستان نير از مناطق محروم استان بوده و اين بخش سهم كوچكي از اشتغال و امرار معاش مردم را برعهده گرفته است در حالي كه باتوجه به دسترسي آسان منطقه به بازار مصرف در شهرستانها و استان هاي مجاور توليدات صنعتي توجيه اقتصادي دارد.
از مهمترين كارخانه هاي اين شهرستان مي توان به شركت فرآورده هاي لبني گلدشت سبلان نير، كارخانه آرد سازي، واشرسازي لاي وكارخانه آسفالت شهرداري نير اشاره كرد و صنايع كوچكي همچون توليد ظروف پلاستيك، دستكش دوزي و چند واحد ديگر وجود دارند واز طرحهاي در دست اجراي مهم شهرك تخصصي آب درمسير روستاي اسلام آباد بخش مركزي وتوليد انواع نخ ريسندگي درشهرك كارگاهي نير مطرح مي باشند كه بااجرا وراه اندازي آنها اشتغال مناسبي ايجاد خواهد شد.
در زمينه معدن شهرستان استعداد مناسبي دارد و معادني ازقبيل گچ خاكي، خاك رس، مرمريت، سنگ چيني، آهك، سنگ لاشه، خاك صنعتي وشن و ماسه قابل ذكر است.سنگ لاشه ائيلانجيق به ميزان 4 ميليون تن، گچ خاكي اينانلو به ميزان 2/4 ميليون تن، سنگ لاشه قره تپه به ميزان 2 ميليون تن وسنگ چيني قره شيران به ميزان 35 هزار تن بخشي از استعداد منطقه است.
خدمات و گردشگري
وجود آبگرم هايي نظير قينرچه، بورجلو، سقزچي، ولي عصر و قره شيران كه درجه حرارت بعضي از آنها تا 56 درجه سانتيگراد نيز ثبت شده است و جهت درمان امراض پوستي، جلدي واعصاب مفيد تشخيص داده شده است، وجود منطقه زيباي بولاخلار در مجاورت شهر نير، آب و هواي خنك و طبيعت سبز و دلچسب فصول بهار و تابستان حاكي از پتانسيل مطلوب شهرستان براي گردشگري و توريسم است و در راستاي اين امر كار احداث دهكده توريستي سبلان نير در محل آب گرمهاي بورجلو و قيينرجه به مساحت 110 هكتار آغاز شده است. توسعه توريسم در منطقه بدنبال خود بخش خدمات منطقه را تقويت خواهد كرد و درآمد مردم منطقه را افزايش داده و موجبات اشتغال رافراهم خواهد آورد.
رودخانه هاي هميشه جاري بالغلو، آغلاغان و كمال آباد كه از دامنه هاي كوهستاني سبلان سرازير مي شوند و چشمه سارهاي منحصر به فرد كه جلوه زيبايي رابه منطقه داده موجب شده بهترين ماهي قزل آلاي منحصر بفرد قرمز كشور بطور طبيعي در رودخانه اين شهرستان پرورش يابد سد عظيم يامچي علاوه بر تامين آب مي تواند يكي از مراكز توريستي و پرورش ماهي باشد.
پس از دماوند معروفترين كوه آتشفشاني ايران كوه سبلان است نعمات و بركات الهي دراين كوه و رشته كوه هاي اطراف، درياچه و قله هاي هرم يك، دو و سه و چشمه
سارهاي بي نظير آغلاغان، گورگور، لاي، كندوان و… همراه با رستني هاي بسيار زيبا و حيوانات و پرندگان قابل شكار چون قوچ، ميش، كل بز، كبك و… هستند.
آثار تاريخي وباستاني، قرار گرفتن درمسير ترانزيتي استان اردبيل و آذربايجان شرقي و نزديكي با مركز اين دو استان و در داخل شهرستان، نزديكي مطلوب مراكز تفريحي و توريستي به يكديگر استعداد و فرصت مناسبي را براي رشد بخش خدمات و توريسم فراهم نموده است .
چشمه بوشلي
چشمه معدني بوشلي به فاصله 5/4 كيلومتري جاده اردبيل به سراب و در 45 كيلومتري باختر اردبيل واقع شده است. مظهر چشمه بوشلي در مجاور رسوب هاي آهكي سختي است كه آثار خروج آب در برخي نقاط آن در گذشته وجود دارد. آب چشمه بوشلي از دسته آب هاي كلرور ـ سديك و بيكربنات كلسيك گرم به همراه گاز است. ازاين چشمه براي استحمام استفاده مي شود. حرارت آن 49 درجه است و آب آن صاف و زلال و مزه اش نمكي و گزنده است. اهالي محل براي درمان رماتيسم و درد مفاصل و رفع خستگي از آن استفاده مي كنند.
معرفي آثار تاريخي، سياحتي شهرستان نير
پل قرمز و كاروانسراي شاه عباسي نير
از ديگر مناطق باستاني نير مي توان مناطق زير را نام برد:
• سنگ نوشته هاي اورارتويي
• آتشكده هاي باستاني،
• تپه ها و قبور باستاني،
• غارهاي باستان قيرمزي كورپي (پل قرمز)
• رباط شاه عباس در سائين
• استخر عباسلو.
مناطق سياحتي
بولاغلار (چشمه ها)
تقريبا در داخل شهر نير قرار دارد و از باغات و چشمه هاي بسيار زيبا تشكيل شده است و وجه تسميه نام آن نيز به همين جهت است.
طبييعت بكر اين محل و وسعت آن لزوم دستكاري و ايجاد آباداني مدرن را منتفي كرده است ، ولي با اين حال ،باهمت شهرداري نير امكانات رفاهي ضروري در سالهاي اخير در آنجا ايجاد شده كه باعث جذب مسافران استاني وخارج از استاني به اين منطقه زيبا شده است .
آبهاي درماني قينرجه –آبهاي درماني سقزچي
سد يامچي
اين سد بر روي رودخانه باليقلو و در 5 كيلومتري شهر نير و در كنار روستاي يامچي عليا احداث شده است
پل نير
پل نير روي رودخانه نير ساخته شده است. اين پل منسوب به دوره صفويه است و چهار طاق دارد. اين پل در كنار يك پل پهن و تازه ساز كه رفت و آمد مسافران تبريز – اردبيل از روي آن صورت مي گيرد، واقع شده است. در شهرستان اردبيل پل هاي قديمي ديگري نيز مانند پل هاي الماس، سرخ و پل شهر چاي وجود دارد.
نام پيشين بيله سوار در زبانهاي مردم آذربايجان، آران و ارمنستان «آران» (آرانلوق) به معناي دشت آفتابگير گرمسير و زمستانگاه است. بعدها آن را پيل سوار، بيل سوار و سپس بيله سوار ناميدند.بيله سوار در گوشه شمال شرقي اردبيل ودر جنوب رود ارس با فاصله اي حدود 50 كيلومتر از سمت خاور با درياي مازندران قراردارد .
بيله سوار، بيش از چهار هزار و پانصد سال تاريخ مدون دارد كه در الواح سومر به قلم ساموئيل كريمر ترجمه داود رسايي نام برده شده واز آن تاريخ به بعد نام بيله سوار در بيستون قيد شده و در سنگ گلشين بين مرز ايران و عراق نيز وجود دارد . تاريخ اين شهر در كتاب دياكونوف – رحيم رييس نيا - پروفسور زهتابي و سايرين وجود دارد. پس از قرارداد تركمنچاي بيله سوار مركز مغان حاكم نشن بوده است و تا سال 1327 اين مركزيت پابرجا مانده بود. قبل از پيمان ننگين تركمنچاي شهر بزرگ بيله سوار ميدان جنگ دوازده ساله ايران و روسيه بود. بعد از شصت سال روس ها سعي در نابودي كامل اين شهر داشتند ولي به همت شيرمردان و شيرزنان اين ديار نتواستند به آرزوي ديرينه خود دست يابند. در سفرنامه هاي سياسي از اين موضوع پرده برداشته شده است. (خليل عراقي – جهانباني)
اولين مكتب خانه بيله سوار در زمان ناصرالدين شاه تاسيس گرديد كه آخوند ملاجواد و سايرين در آن تدريس مي كردند . در سال 1304 مكتب خانه كه كاهگلي بود تخريب و دبستان فعلي امام (ره) با همت اهالي بيله سوار و با مهندسي ياور ماكويي رييس مرزباني درجه يك بيله سوار ساخته شد. در اين مكتب خانه علاوه بر محصلين بيله سوار، محصلين بيله سوار روسيه نيز تحصيل مي كردند.
جغرافياي طبيعي
شهرستاني است در شمال شرق استان اردبيل با 1945 كيلومتر مربع مساحت و 59584 نفر جمعيت كه حدود 11 درصد مساحت كل استان شامل 2 شهر (بيله سوار – جعفر آباد)، 2 بخش (مركزي – قشلاق دشت)، 4 دهستان و 353 آبادي مي باشد. بيله سوار از قسمت شرق و شمال شرق و جنوب شرق، با خاك جمهوري آذربايجان مرز مشترك دارد و ارتفاع متوسط آن 90 متر از سطح درياست رود بلغارچان از كنارش مي گذرد شهر بيله سوار در 48 درجه و22 دقيقه طول جغرافيايي و 39 درجه و23 دقيقه عرض جغرافيايي قرار گرفته است آب و هواي آن معتدل و مرطوب است شهر بيله سوار و در مسير راه اصلي گرمي – پارس آباد و 56 كيلومتري به سوي جنوب غربي با گرمي فاصله دارد .
شهرستان بيله سوار از نظر كشاورزي حاصل خيزترين زمين را در سطح استان دارد و به نام بيله سوار زرخيز معروف است. همچنين طبيعت زيبا و مواهب الهي بيله سوار جاذبه خاصي به اين شهرستان بخشيده است. گمرك بين المللي و بازارچه مشترك و پايانه مرزي آسياي ميانه با جمهوري آذربايجان تاثير فراواني در شكوفائي اقتصاد شهرستان دارد.
وجه تسميه
وجه تسميه بيله سوار را مورخين با اشكال گوناگون بيان نمودهاند از اهم آنها مي توان به اين نكات اشاره كرد:
پيله سوار يا بيله سوار واژهاي پارسي است و از دو پاره «پيله» يا «بيله» و «سوار» تشكيل شده است. پيله، به معني زمين خشك پهناوري، كه در ميان دو آب يا دو رودخانه قرار گرفته باشد و بيله به معني خشكي و جزيره ميان دو رودخانه است. و پيله و بيله هر دو داراي يك معني هستند، و شهر بيله سوار هم بين رودخانه بالهارود و آق بيگلر قرار گرفته است. سوار به معني كرانه رود است و كسي كه بر روي اسب، اتومبيل و كشتي نشينيد و از جايي به جايي رود يا پياده چالاكي كه بر روي زمين راه رود.
بنابراين پيلهسوار يا بيله سوار، يعني مردمي كه ساكن و اهل پيله يا بيله (سرزمين بين دو رود) هستند. بعضيها بر اين باروند كه نادرشاه افشار در 1148 ه.ق هنگامي كه براي تاجگذاري رهسپار اصلاندوز بود، لشكريانش داراي پيل يا فيل بوده و مدتي در اين ناحيه اردو زده بودند. از اين رو به پيل سوار، پيله سوار سرشناس شده بود.
مردم محل مي گويند در زمان ناردشاه افشار، سربازي سوار بر اسب با توبرهاي آويزان بر گردن اسب به پيش مي آمده، نادرشاه پرسيده چه كسي سوار بر اين پيل است؟ چون اسب را شبيه به فيل ديده است، از آن زمان اين محل به پيل سوار سرشناس شده است. مي گويند امراي آل بويه در آنجا حكومت داشتهاند و به مناسبت تنومندي يكي از آنان ، اين محل را پيله سوار ميگفتند.
حمدالله مستوفي از اين شهر به نام پيلسوار يا پيله سوار، ياد كرده است: «پيلسوار از اقليم پنجم است، اميري پيلهسوار نام، يعني سوار بزرگ از امراي آل بويه ساخت و اكنون به قدر ديهي مانده است.»
با توجه به گفتمان بالا، نمي توان نظريههاي مردم و نوشته نزهه القلوب را رد كرد ، اما با بررسي جايگاه جغرافيايي و طبيعي اين شهر، كه در ميان دو رودخانه قرار گرفته است، بيله سوار، يعني مردمي كه ساكن سرزمين بين دو رود هستند، نامي علمي و قابل قبول تر است.
پارينه تاريخي
پارينه تاريخي اين شهرستان را مي توان در نمونههايي از اشيا و آثار مكشوفه «تاليفات» بناها و عمارات قديمي آن جستجو كرد و تحقيق در اين راستا انسان را به سالهاي قبل از اسلام سوق خواهد داد. به گونه اي كه پارينه آن را حتي به 2000 سال قبل رساندهاند. اين شهر پيش از زمان اهل بويه نيز وجود داشته است نويسندگان تاريخي اعم از سياحان ، مورخان و جغرافي نويسان، در نوشتههاي خود هر يك به نوعي از بيله سوار ياد كرده و آنرا شهري كوچك پرنعمت پر بركت، حاصلخيز و از همه مهمتر گندم خيز و داراي خاك مرغوب خوانده اند.
جمعيت شهرستان
توزيع جمعيت شهرستان بيله سوار بر حسب سرشماري 1378 بالغ بر 59584 نفر ميباشد كه 1/32 درصد آن جمعيت شهري و 9/67 درصد روستايي مي باشد.
زبان و گويش
اين شهرستان به دليل ممارست وافر با مركز داراي زبان خاصي نيست و تنها گويش آن تلفيقي از تركي آذري بيله سوار مشهور شده است.
وضعيت فرهنگي بيله سوار
شهرستان بيله سوار به دليل وجود اكابر و اعاظم بسيار ، محلي مناسب براي بسط مباني فرهنگي و رشد تعالي بديع ترين افكار پيشرفته فرهنگي، اجتماعي بوده است. آنگونه كه با تمعق در اين خصوص به واقعيات ارزندهاي دست خواهيم يافت و شرح آن در اين مختصر نخواهد گنجيد. شهرستان بيله سوار در حال حاضر يكي از شهرستان هاي بزرگ توريستي استان محسوب ميشود و تردد بيش از چندين توريست و كاميون از آن سوي مرز موقعيت خاصي در استان و حتي كشور دارا است.
وضعيت اجتماعي
بيله سوار با نرخ جمعيتي 8/78 درصد با سواد يكي از شهرستان هاي با سواد استان به همين لحاظ از گذشته تاكنون در بسط مباني اخلاق جامعه اي نسبتاً پويا و پيشرفته معرفي گرديده است. و اصالت هاي خانوادگي و اعتقاد به مباني صحيح اسلامي آرامش را در حدي معتدل در اين شهرستان حاكم نموده است. اين شهرستان در راستاي پيروزي شكوهمندانه انقلاب اسلامي و حمايتهاي بي دريغ مردم مسلمان و متعهد آن در جريان هشت سال دفاع مقدس به يادگار نهادن چندين گلبرگ خوش رايحه جانباز و چندين كبوتر آزاد شده از قيد اسارت دشمن تبلور چشمگيري در طول اين سالها داشته است و اين افتخار ميسر نمي گردد مگر به بركت قيام رهبر فقيد و بينانگذار و معمار بزرگ انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) در تداوم آن، رهبري خلف صالح امام (ره)سفر كرده، ولي امر مسلمين حضرت آيت ا… خامنهاي دامه ظله العالي كه ايران اسلامي به يمن انفاس مسيحائيش هر روز جان تازه مي گيرد.
وضعيت اقتصادي
شهرستان بيله سوار حاصلخيزترين زمين را در سطح استان دارد و به نام سوار زرخير معروف است طبيعت زيبا و مواهب گمرك بين المللي بازارچه مشترك و پايانه آسياي ميانه با جمهوري آذربايجان تاثير فراواني در شكوفايي شهر داشته است.
صنايع دستي
مهمترين صنايع دستي شهرستان بيله سوار گليم وجاجيم بافي است كه گليم جز صادرات شهرستان محسوب مي شود بيله سوار مركز مهم بازرگاني بوده داراي گمرك فعالي است وبه علت موقعيت گمركي واز نظر مبادلات بازرگاني ميان ايرن وروسيه گسترش يافته است .
سوغاتي هاي بيله سوار: نان، فطير محلي به نام يوخا، تافتون محلي و شيريني محلي به نام اردك
كشاورزي ودامداري
شغل اصلي ساكنان بيله سوار كشاورزي و بازرگاني مي باشد خاك حاصل خيز و آب وهواي مساعد براي كشاورزي ودامپروري و وجود نيروي انساني فعال سبب رونق كشاورزي از رودها تامين مي شود و گندم و جو، كنجد، پنبه، بنشن، گياهان علوفه اي، چغندر قند و سبب ازعمده ترين محصولات كشاورزي بيله سوار هستند دامپروري نيز در اين شهرستان رونق دارد وانواع فرآورده ها ي دامي جز فراورده هاي صادراتي شهرستان محسوب مي شود؛ محصولات كشاورزي و دامي :سيب، فندق، توت، دانه هاي روغني و سويا، زردآلو، گندم، جو، پنبه، عدس ذرت، علوفه و يونجه.
معرفي آثار تاريخي، سياحتي شهرستان بيله سوار
زيارتگاه سيچاغالي اوجاقي، تپه نرگس، پتلغان، كاروانسراي شورگل عباسي، شهر كندوي زنبور باستاني در پتلقان، قيز قلعه سي، انجيللو سكه هاي يافت شده در منطقه مربوط به دوران اردوان پنجم اشكاني (مربوط به 1800 سال پيش).
رودخانه پل رود يا بلغاري چاي
از خاك آذربايجان سرچشمه گرفته وپس از تشكيل خط مرزي در حدود 50 كيلومتر بين ايران وجمهوري آذربايجان ازكنار شهر بيله سوار عبور نموده ودر خاك آذربايجان به رود ارس مي پيوندد .
رودخانه قره سو (دره سو)
اين رودخانه از ارتفاعات جنوبي شهرستان اهر سرچشمه گرفته ابتدا به نام اهر چاي ودردشت مغان به نام قره سو خوانده مي شود اين رودخانه از جنوب به شمال جريان يافته وپس از آبياري نمودن نواحي باختري شهرستان بيله سوار در انتها به رود ارس مي ريزد.
شهر خلخال در جنوب شرقي استان اردبيل واقع شده است و رودهاي هروآباد و آپارچاي در آن جريان دارند. از شمال به اردبيل از جنوب به زنجان و از مشرق به طالش و از مغرب به سراب و ميانه محدود است.
در كتاب حدود العالم من المشرق الي المغرب كه در 372 هجري تاليف گرديده، بخش شاهرود بنام قصبه مركزي آن (يعني شال) نام برده شده است. در قرن دوم و سوم خلخال از شهرهاي كوچك و از توابع آذربايجان شرقي و محصول عمده اش گندم و جو و پلاس و گليم و لباس پشمي و كركي بود.
در معجم البلدان (در اواخر قرن ششم) چنين آمده است: خلخال شهري است در مشرق آذربايجان، نزديك گيلان و مزارع و آبادي آن بيشتر در وسط كوههاي بلند قرار دارد و از آنجا تا قزوين هفت روز راه است و در اين ولايت قلاعي است كه مردمان هنگام حمله مغول به آنجا عزيمت نموده اند.
در نزهه القلوب از خلخال تحت عنوان شهري متوسط نام برده شد و گفته شد اكنون دهي است. در اواخر استيلاي مغول اين شهرستان زير نفوذ ايل سعدلو كه محل اقامت اصلي آنان در بخش كاغذكنان بوده و ايل سعدلو تا اوايل سلطنت فتحعلي شاه مالك بالاستقلال كليه شهرستان خلخال بودند خلخال منطقه اي كوهستاني با آب و هواي معتدل و نسبتا سرد مي باشد. كوهستان جنگلي و بلند طالش در خاور خلخال از شمال به جنوب در حكم سدي ميان درياي خزر و استان گيلان و استان اردبيل است كه باران خزري در دامنه شرقي آن ريزش كرده و جنگل هاي طالش را بوجود آورده است . در شهرستان خلخال هم چون ساير شهرستان هاي استان اردبيل هنرهاي دستي از رواج و قدمت زيادي برخوردار است كه بيش تر اين صنايع توسط دستان هنرمند زنان و دختران محلي انجام مي گيرد. مردم شهرستان خلخال به مهمان نوازي شهره اند. مردم آن دلير و شجاع بوده و داراي مذهب شيعه و دين اسلام هستند. برابر با سرشماري سال 1375 شهرستان خلخال 137992 نفر جمعيت داشت. شغل اصلي مردم اين منطقه كشاورزي، دامداري و پرورش زنبور عسل است.
جفرافياي طبيعي
شهرستان خلخال از شمال به اردبيل – از شرق به كوههاي تالش و استان گيلان ، از جنوب به استان زنجان از مغرب به شهرستان ميانه ختم مي شود و در هفت درجه و 37 تا 56 درجه و 37 دقيقه عرض شمالي و 48 درجه و 1 دقيقه و 48 درجه و 54 دقيقه طول شرقي قرار دارد ، مساحت 3979 كيلومتر مربع طول شهرستان از شمال به جنوب از حدود اردبيل تا زنجان و ناحيه طارم 12. كيلومتر و عرض آن از 48 تا 9. كيلومتر است . خلخال استان اردبيل را از دو قسمت شرق و جنوب شرقي به استان گيلان مربوط مي سازد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
برخي از نويسندگان نام خلخال را با نام شهر قديم خلخال واقع در ناحيه اوتي در ماوراي قفقاز كه در منابع ارمني ميان قرن دوم و پنجم ميلادي به عنوان اقامتگاه زمستاني شاهان ارمنستان و سپس آلباني (آران) آمده است مرتبط مي دانند، ناحيه اوتي بر ساحل راست رود كورا در حدود گنجه و شمكور كنوني واقع بوده است. مركز ناحيه اي كه بعدها به نام خلخال معروف شد در سابق فيروز آباد بود و چون ويران شد خلخال به جاي آن بر پا شد.
خلخال از شهرهاي قديمي و تاريخي آذربايجان است. در كتاب هاي جغرافيايي و تاريخي سده هاي دوم و سوم هجري، مورخان و جغرافي دانان از جمله در كتاب« حدود العالم من المشرق الي مغرب » درباره خلخال چنين نوشته اند:« خلخال از شهرهاي كوچك و از توابع آذربايجان بوده، محصول عمده آن گندم و جو بوده است و پلاس و گليم و لباس پشمي و كركي در آن بافند….» در معجم البلدان كه اواخر سده ششم هجري نوشته شده آمده است:« خلخال شهري است در مشرق آذربايجان و نزديك گيلان و مزارع و آبادي آن بيش تر در وسط كوه هاي بلند قرار دارد از آن جا تا شهر قزوين هفت روز و تا اردبيل دو روز راه است و در اين ولايت قلاعي بلند قرار دارد كه مردمان آن هنگام حمله مغول به آنجا عزيمت نموده اند» در«نزهه القلوب» كه حمدلله مستوفي در اوايل سده هشتم هجري نوشته، درباره اين شهر چنين آمده است:«خلخال شهر وسط بوده و اكنون ديهي است كما بيش صد موضع و به چهار ناحيه تقسيم مي شود: خانندبيل، سنجبد، انجيل آباد و هشتچين
دركتاب برهان قاطع چنين آمده است «خلخال زر» نام شهري است ما بين قزوين و گيلان و پاي برنجن را نيز گويند. فرهنگ برهان قاطع: (خلخال، كنايه از آفتاب عالمتاب است) كه خوانندش امروز خلخال زر كه مي گويد زپر كار آن حلقه بركرد سر كه خوانندش امروز خلخال زر فرهنگ دهخدا: خلخال زر شهري است كه امروز خلخال ناميده مي شود.
بنابه قولي: چون تصويرهاي مختلف از طبيعت خدادادي در اين ناحيه حاكم است از اين رو خال خال ناميده مي شود. به روايت ديگر مي گويند شرايط اقليمي و خصوصيات طبيعي اين منطقه طوري است كه در اين نقاط هوا مدام متغير مي شود. اين تغييرات به «خال خال»تغيير مي گردد. پس اگر خلخال را شكل تغيير يافته اي از كال كال فرض كنيم در صورت صحت آن سابقه تاريخي و مكتوب، تاريخ منطقه به قرن هشتم پيش از ميلاد مي رسد كه به مرور به خلخال تغيير يافته است.
جمعيت شهرستان
جمعيت اين شهرستان 1.65.. نفر مي باشد كه از اين تعداد 35612 نفر در شهر و 91386 نفر در روستاها زندگي مي كنند ، طبق آمار سال 1375 در سال 138. از اين تعداد 5/89% روستانشين و 5/1.% شهرنشين مي باشند.
تقسيمات كشوري شهرستان خلخال
شهرستان خلخال 7/4.37 كيلومتر مربع مساحت دارد و براساس تقسيم بندي جديدي داراي 2 شهر و 3 بخش و 8 دهستان است و 1.65.. نفر جمعيت دارد.
بخش خانفربيل ( مركزي ) : اين بخش كوهستاني و هوايش مايل به سرد است و حدود 4/1.35 كيلومتر مربع وسعت دارد و داراي سه دهستان و 57 آبادي است.
بخش خورش رستم: اين بخش 4ا/926 كيلومتر مربع وسعت و داراي دودهستان و 59 آبادي است.
وضعيت اجتماعي
شهرستان خلخال يكي از شهرهاي دور افتاده و خارج از سير آمد وشد ميباشد كه در جنوب استان اردبيل قرار گرفته كه جمعيت تشكيل دهنده اين شهرستان غالباً مهاجريني هستند كه بواسطه نبود امكانات نسبي بناچار از روستاهاي دور افتاده به شهرستان مهاجرت كرده و به داخل شهر هجوم آورده اند اين مهاجرت بي رويه همچنين باعث گرديده است تا ناهنجاريهاي اجتماعي خاصي را نيز ايجاد كند كه عمده ترين عوامل بروز ناهنجاريها ريشه در تفاوت اقتصاد و ساير شاخصهاي فرهنگ مهارت با تمدن شهرنشيني دارد و قابل ذكر ميباشد كه تعداد كثيري از مردم شهر خلخال به شهرهاي بزرگ مهاجرت كرده اند.
وضعيت ورزش و امكانات آن
شهرستان خلخال علي رغم اينكه در منطقه سردسير كشور قرار گرفته ولي همواره علاقه عمومي به ورزش بالا بوده و ورزشكاران آنها مقامهائي در سطح استاني ، در ورزش دو ميداني بدست آورده اند كه نشان دهنده استعداد ورزش در اين شهرستان مي باشد. در حال حاضر برادران در 2. رشته ورزش و خواهران در 8 رشته ورزش فعاليت مستمر دارند.
مشخصات اقيلمي
در شهرستان خلخال گويش هاي متعددي وجود دارد از آن جمله مي توان به گوبشهاي ذيل اشاره نمود.
گويش تركي آذري و فارسي در خود شهر و اكثر روستاي خلخال
گويش كردي در بخش مركزي در دهستان لنبر و روستاهاي اطراف
گويش تاتي كه يكي از گويشهاي منحصر به فرد مي باشد در بخش شاهرود خلخال رواج دارد.
مسيرهاي دسترسي و ارتباطي اين شهرستان با ديگر مناطق عبارت اند از:
- شهر خلخال در مسير راه اردبيل – اسالم، در 11. كيلومتري شهر اردبيل و 67 كيلومتري اسالم واقع است.
• راهي فرعي به سوي مغرب تا ميانه به طول 13. كيلومتر
• راهي به سوي جنوب به طول 35 كيلومتر تا هشتجين
صنايع و معادن
شغل اصلي ساكنين منطقه را كشاورزي، دام داري، پرورش زنبور عسل و صنايع وابسته به آن تشكيل مي دهد. از اين رو صادرات اين شهرستان را سيب، گلابي، گردو و فرآورده هاي دامي، انواع دام، قالي و گليم تشكيل مي دهند. مهم ترين گردنه خلخال به نام گردنه ازناو مشهور است كه در مسير جاده ارتباطي خلخال به هشپر واسالم واقع شده و از داخل جنگل هاي طالش به جاده رشت به آستارا متصل مي شود. چشمه آب گرم معدني خلخال در 22 كيلومتري شمال باختري هروآباد و به فاصله 96 كيلومتري ميانه از زمين خارج مي شود. جنگل هاي متراكمي نيز درمحدوده شهرستان خلخال وجود دارد كه از امكانات بسيار مساعد در زمينه جذب جهانگرد برخوردارند.
مهم ترين صنايع شهرستان خلخال را صنايع دستي تشكيل مي دهند. شهرستان خلخال يكي از مراكز مهم صنايع دستي استان اردبيل و نيز كل كشور محسوب مي شود.از ميان هنرهاي دستي معروف اين شهرستان مي توان به تهيه شال،جاجيمهاي ابريشمي و پشمي، گليم بافي، پلاس، لباس هاي پشمي وكركي و بافت مسند و اشياي منبت كاري شده و صنايع چوبي اشاره نمود.متاسفانه بعد از متروك شدن نوغان داري(پرورش كرم ابريشم) بافت جاجيمهاي ابريشمي نيز متروك شد و حالا در هر كجا جاجيمهاي خلخال پيدا شود بايد آن را جزو اشياي عتيقه محسوب نمود.جاجيم بافي در اكثر روستاهاي ايران به ويژه اغلب روستاهاي آذربايجان مرسوم است و در هر منطقه داراي ويژگي هاي خاص مي باشد در شهرستان خلخال جاجيم داراي ويژگي هاي خاص مي باشد. در گذشته جاجيم مناسب ترين چيزي بود كه مردم منطقه روي كرسي مي انداختند كه در اين ميان جاجيم چيچكلمه CHICHAKLAMEH با تركيبي از رنگ هاي متنوع و نقوش لوزي داخل الوان راه راه آن در ده و شهر از همه مشهور بود با متروك شدن كرسي زغالي بافت و مصرف جاجيم در شهرها و حتي در شهرستان هاي دور و نزديك نيز به فراموشي مي رفت ولي روستاييان طبق عادت قديمي مناسب ترين روانداز كرسي زمستاني را رها نساخته اند.
شال پشمي خلخال كه قسمت عمده آن در بخش شاهرود تهيه مي شود از صادرات مهم خلخال بوده كه آن هم فعلا كاهش يافته است. بافت گليم و مسند نيز در خلخال رواج دارد. در اين منطقه گاه مسندهاي بسيار نفيس ديده مي شود كه هنرمندان خلخالي آن را به صورت برجسته مي بافند.
كشاورزي و دامداري
به طوركلي خلخال از مناطق كشاورزي، باغ داري و دام پروري استان اردبيل است و محصولات عمده اش گندم، جو و حبوبات، برنج، گردو، سيب، گلابي، انگور و پنبه است. خلخال به لحاظ داشتن مراتع نسبتا خوب از دامداري پيشرفته اي برخوردار است و انواع فرآورده هاي شيري از قبيل: خامه، ماست، كره و پنير و… هم چنين پشم، پوست و عسل از عمده ترين توليدات دامي اين منطقه به شمار مي آيند.
محصولات كشاورزي و دامي: سيب، گردو، گلابي، گيلاس، آلبالو، سنجد و زردآلو
سوغاتي هاي محلي: گردو، سيب، عسل و فرآورده هاي لبني
معرفي آثار تاريخي، سياحتي شهرستان خلخال
چشمه آب گرم معدني خلخال
در 22 كيلومتري شمال باختري هروآباد و به فاصله 96 كيلومتري ميانه از زمين خارج مي شود. اطراف چشمه را سنگ آهكي و آذرين از نوع آندزيت پورفيزيك پوشانده است. خروج آب از زمين در چند مظهر نزديك به هم به فاصله چند صد متري جاده است. آب گرم خلخال از دسته آب ها ي بيكربناته سديك گرم و گازدار است كه در درمان بيماري هاي مفصلي، روماتيسم و عصبي موثر است.
گردنه ازناو خلخال
مهم ترين گردنه خلخال به نام گردنه ازناو مشهور است كه در مسير جاده ارتباطي خلخال به هشبر و اسالم واقع شده و از داخل جنگل هاي طالش به جاده رشت به آستارا متصل مي شود و از ارزش هاي گردشگري برخوردار است.
امام زاده كجل خلخال
امام زاده كجل در شمال خاوري آغكند در مسير جاده ماشين رو كوهستاني شمس آباد واقع شده است. بعد از طي 44 كيلومتر و عبور از روستاي يان بلاغ و قاراب به كجل و بعد از طي 4 كيلومتر از جاده و 4 كيلومتر پياده روي به روستاي كاوان مي رسيم. بناي اين امام زاده به درازاي 6 متر و به پهناي 3 متر داراي يك ايوان است. همهي بنا از سنگ لاشه و گل ساخته شده و پوشش سقف آن چوبي است.
مقبره سيد دانيال خلخال
اين مقبره در روستاي خانقاه كه مدفن يكي از مشايخ دوره صفويه است؛ قرار دارد. دبگر امامزاده ها و آرامگاه هاي خلخال عبارتند از: شيخ محمد قزويني در هشتجين، مقبره سيد قاسم و سيد هاشم در روستاي خانقاه امامزاده كالار در 7 كيلومتري خلخال
حمام نصر
نام شهرستان: خلخال
آدرس بنا: خيابان شهيد رجائي _ محله غازيلر
قدمت: قاجار
عرصه: 58. متر مربع
اعياني: 492 متر مربع
تاريخچه
اين بنا متعلق به دوره قاجار است و طبق تحقيقات محلي و مطالعه در كتب تاريخي (تاريخ گيلان و ديلمستان ،سيري در تاريخ آذربايجان و...)بدليل خشكسالي و قحطي حادث شده در سال 1228 در هرو آباد (خلخالي كنوني) بعنوان بنائي عام المنفعه براي تامين نيازهاي اهالي محل بنا شده است.
• توصيف معماري
حمام نصر خلخال كه در جوار رود خانه نور علي چاي و در بافت بازار بنا گرديده است به دوره قاجار تعلق دارد و فرم معماري آن با تفاوت هاي جزئي از اصول كلي حمام هاي ايران پيروي ميكند كه در نقشه آن به چشم مي خورد.
ورود به هشتي از طريق پيشخاني ميسر است كه كف آن پايين تر از سطح خيابان مي باشد و با دو پله به سطح معبر ميرسد اين قسمت داراي دو ورودي مي باشد يك ورودي به هشتي كه به عنوان فيلتري ما بين سربينه و فضاي بيرون عمل ميكند و ورودي ديگر با چرخشي به سربينه منتهي مي شود تا جلوي ديد مستقيم از ورودي به سربينه گرفته شود
دالاني نيز به ابعاد 16/1. × 4/1 متر در قسمت شمالي به صورت الحاقي به پلان بنا اضافه گرديده كه اين فضا نيز به هشتي ورودي منتهي مي گردد اين راهرو از طريق سه دالان ارتباطي (ورودي ) در ارتباط با گرمخانه مي باشدبه احتمال قوي اين دالان محل چال حوض حمام بوده است سربينه داراي پلان مربع با چهار بازوي كناري ميباشدكه با كاربندي به بزرگي كه به فرم كلاه درويشي مي باشد منتهي ميگردد پس از عبور از سربينه وارد مياندر و از آن طريق گرمخانه مي شويم.
اين بخش كه به فرم هشت ضلعي مي باشد ، در ارتباط با فضا هاي خدماتي و خزنيه مي باشد. اتاق تنظيف كه در سمت شمال گرمخانه قرار دارد با توجه به فرهنگ مردم و ماهيت اين فضا به گونه اي طراحي گشته كه در حاشيه قرار گيرد و ديد مستقيم به داخل به وسيله گردش و پيچش جرزها شكسته شود سرويس بهداشتي نيز در ارتباط با مياندر ايجاد شده كه دسترسي به آن هم از سربينه و هم از گرمخانه ميسر باشد
تون آتشدان و تاسيسات مورد نياز جهت گرم كردن آب در ضلع پشتي خزنيه بوده كه بعدها تخريب گشته است
• مشخصات سازه اي بنا :
پي بنا و ابملات شفته آهك كار شده است و جرزهاي و ديوار هاي ضخيم اين حمام به وسيله سنگ و آجر با ملات آهك اجرا شده است پوشش سقف به صورت طاق و گنبد مي باشد كه براي تبدل زمينه مربع به دايره جهت اجراي گنبد از كاربندي استفاده گرديده است
از قوسهاي مورد استفاده در طاقهاي اين بنا مي توان به پنج او هفت ، كليل ، گهواره اي وكشكولي اشاره
• تزئينات
اين حمام در قسمت سربينه داراي نقاشيهاي زبياي مي باشد كه در حال حاضر با چند لايه گچ وسيمان سفيد پوشانده شده است در حال حاضر پنج لايه تزئيني در اين قسمت به چشم مي خورد كه تنها لايه اول (اصلي )و لايه چهارم داراي ارزش هنري و تاريخي مي باشد از ديگر تزئينات مي توان به كاربند يهاي اجرا شده در سربينه و گرمخانه اشاره نمود
• نوع مالكيت
آخرين مالك اين بنا خانواده ذكائي بوده اند اين حمام در سال 1381 توسط اداره ميراث فرهنگي خريداري گرديده و در حال حاضر جهت تبديل به اداره ميراث فرهنگي خلخال و موزه آثار باستاني در اختيار اين ادره مي باشد
• اقدامات انجام گرفته بر روي بنا
عمليات رفع خطر و مرمت استحفاظي در اين بنا از شهريور 1381 آغاز گشته و هم اكنون عمليات مرمت استحكام بخشي در حال اجرا مي باشد.
ديگر آثار تاريخي و جاذبه ها
گردنه زيباي جنگلي اسالم به خلخال، تفرجگاه اندبيل، پل پرديس، مير عديل در 6 كيلومتري خلخال، غارجلال آباد ، موزه خلخال ، شكار گاه هاي هشتجين ، دره مشگول وآق داغ، آبگرم هاي گرم خانه، خوشنامه، تيل، آبشار نره گر، در 22 كيلومتري خلخال، آبشار نوده، قلعه خشتي گيلوان.
مشاهير و مفاخر
1ـ دكتر برات زنجاني فرزند كاظم بسال 13.3 در خلخال بدنيا آمد. ليسانس ادبيات فارسي از دانشگاه تبريز و فوق ليسانس و دكتري در رشته زبان و ادبيات فاسي را از دانشگاه تهران دريافت نمود. قريب به 5. مقاله در مجلات دانشكده ادبيات دانشگاههاي تهران ، تبريز و مشهد و ساير مجلات علمي و ادبي از وي منتشر گرديده است
2ـ دكتر حبيب الله زنجاني فرزند كاظم در خلخال بدنيا آمد. ايشان دكتراي جمعيت شناسي مي باشند كه از سوربن فرانسه مدرك دكترا را گرفته اند.
3ـ دكتر لطفي بنان فرزند ميرزا ابوالفضل مشهور به بنان الدوله و نام جدش ميرزا ابوالقاسم هر دو آزاد با و خوشنويسان عصر خود بوده اند. دوره دكتراي زبان و ادبيات فارسي را در دانشگاه تهران بپايان رسانيده . آثاري چون كتاب «دستور زبان فارسي » و «تصحيح ديوان حكيم شفائي اصفهاني» چاپ و به يادگار گذاشته است.
4-ملامحمد باقر خلخالي از دانشمندان و سخنوان بزرگ قرن 13 هـ . ق و در فلسفه و حكمت نظري از نوابغ زمان خود بشمار مي رفت .
5ـ آيت الله سيد اسدالله طهوري به «فاضل» فرزند سيد عبدالغفار از زمره علماي بزرگ و دانشمندان شهر آذربايجان شرقي بود.
6- دكتر حسن احمدي گيوي دكتري زبان و ادبيات فارسي را در دانشگاه تهران با موفقيت بپايان مي رساند. تاليفات او به قرار زير است .
6-1) آئين نگارش
6-2) ادب و نگارش
6-3) زبان و نگارش فارسي
6-4) گزيده آثار دهخدا
6-5) گزينه اشعار ملك الشعراء بهار
6-6) گزينه اشعار و مقالات علامه دهخدا
6-7) مرجع شناسي و آئين پژوهش
6-8) گلچيني از اشعار نغز بزرگان بعنوان «از گزيده ها»برگزيده اي بزرگ كه هنوز چاپ نشده است .
7- سيــــد عبدالرزاق خلخالي معروف به حجه الاسلام از علماي بزرگ اواخر دوازدهم و اوايل قرن سيزده ه.ق است
8- ملاادهم واعظ خلخالي «عزلتي » مشهور و متخلص به عزلتي فرزند غازي بيگ خلخالي از دانشمندان و سخنوران بزرگ قرن يازدهم ه.ق است. او در زمان مير داماد و شيخ بهائي به اصفهان رفته و در حوزه علميه آن شهر از اساتيد و دانشمندان بزرگ بهره ها برده و بعد از رسيدن به مراتب بالاي علمي رهسپار اردبيل شده و تدريس دارالارشاد اردبيل به وي تفويض شده است.
آثار و تاليفات ملا ادهم واعظ خلخالي «عزلتي»
8-1) اربعين
8-2) اعتقادات
8-3) تفسير سوره حمد
8-4) ديوان اشعار يا بهارستان (1)
8-5) ذكر الهيه الف)فضليت ذكر ب)انواع ذكر ج)آداب و شرايط ذكر د)نصحيت سالكان هـ) ضيلت همت و گذشت
8-6) رساله عرفاني
8-7) سبحان الانوار
8-8) سفينه الملوك يا هدايت نامه
8-9) صحايف الوداد و مكاتيب التحاد
8-10)معريه فخريه
8-11)كدوي مطبخ قلندري
8-12)لطائف المواقف
8-13)لوازم الدين
8-14)مخاطبه النفس
8-15)مصباح المشكا
8-16)معيار العمر و العمل
8-17)مناجات
8-18)هشت بهشت يا قنبر نامه
9- سيد المحققين خلخالي
آيت الله سيد عقيل آياتي معروف به سيد المحققين فرزند سيد عبدالرزاق از علما و فضلاي بزرگ منطقه بود. كتب و جزوات زير ازاو به يادگار مانده است .
9-1) حاشيه بر رسائل شيخ انصاري
9-2) حاشيه بر قاموس فيروز آبادي
9-3) الدر المنصور في خلاف المشهور در نجف بپايان رسيده است
9-4) المختصر الموسوم بجواهر الاصول المحتوي علي الاختراع الجديد
9-5) نفثه الناقور علي قرحه الناسور
9-6) حاشيه بر اسفار
9-7) حرمت النبات الموقب بالفتح علي اولاد الموقب.
9-8) تعليقه بر قوانين
9-9) كتابي در طب
9-10)الرسائل المسماه با طامور الباكو
9-11)اقامه الدلالات في مضاله الكلالات
9-12)تعليقه بر رسائل و متاجر شيخ انصاري
9-13)كتابي كه در آن لغات فرانسه جمع آوري شده است .
9-14)رساله اي در سهو
9-15)مجموعه اي كه در آن اخبار و روايات نقل شده است
9-16)جزواتي در معجزه و غيره
9-17)جزواتي به نهج دائره المعارف در ماده شين شهر رمضان را عنوان نموده و درآن وجود هشتگانه ذكر كرده است .
حاج ميرزا عبدالله:
ابن ميرزا محسن بن عبدالله اردبيلي، متوفاي 1334. وي برادر ميرزا علي اكبر مجتهد معروف اردبيل است. دورۀ تحصيلاتش را در نجف گذرانده از محضر آيت الله شريعت اصفهاني، آخوند خراساني استفاده و به مقام شامخ اجتهاد رسيده. به سال 1320 به اردبيل بازگشته از مراجع مبرز اردبيل و مورد توجه آيت الله آخوند خراساني بوده.
حاج مير صالح مجتهد اردبيلي:
حاج ميرصالح بن عبدالرحيم موسوي اردبيلي از قريه كلخوران برخاسته و در نجف اشرف تحصيلات علمي خود را در محضر آسيد حسين كوه كمري به پايان رسانيده است او از كياست و فراست فراوان بهره مند بوده و بزعم بعضي از ارباب نظر استعداد آن را داشته است كه بزعامت عالم تشيع برسد ولي به قصد اقامت در موطنش نجف را ترك و با تدريس و افاضه در حوزه علميه اردبيل شهرت وسيعي به دست آورده است از آثار و تقريرات استاد در دو جلد و نيز حاشيه بر رسائل شيخ مرتضي انصاري است. وي در چهاردهم صفر سال 1319 قمري در اردبيل بدرود زندگي گفته و در كنار مسجدي كه به نام او معروف است دفن گشته است فرزندان حاج ميرصالح به نام خانوادگي انواري شناخته مي شوند.
بيضاي اردبيلي:
مرحوم ميرزا صادق متخلص به بيضا از شعراي معاصر اردبيل است او شغل تجارت داشته و به وارد و صادر كردن پوست بره اشتغال مي ورزيد طبع شعر قوي و مطالعات زيادي داشته است اشعارش غالبا به زبان تركي و در مدح و مراثي اولياي دين و خاندان امامت شيعيان است در گفته هايش ذوق عرفاني به چشم مي خورد مجموعه اشعار وي تدوين نگرديده و بگفته يكي از نوادگانش خود بيضا در ايام بيماري مشرف به موتش سروده هايش را كه با مركب نوشته بوده است در ظرف آبي ريخته و شسته است با اينحال جسته گريخته از اشعار او در جنگها و يادداشتهاي ديگران باقي مانده است دوبيت زير نمونه اي از اشعار تركي است.
قضا كاتبلري دنيا او ين غمخانه ياز مشلار فراغت ايسته سه هر كس اوني ديوانه يازمشلار
خليله حكم اولوندي تا كه اوغلون گسمه قرباني بو قرباني ازل گوندن شه مردانه ياز مشلار
باباصفري:
به سال 1299 ش. در اردبيل متولد شد، تحصيلات ابتدائي و دوره اول دبيرستان را در آن شهر و دوره دوم متوسطه را در تبريز به پايان رسانيدو تحصيلات عالي وي در رشته قضايي دانشكده حقوق، رشته فلسفه و علوم تربيتي دانشسراي عالي فوق ليسانس امور اداري دانشگاه تهران است.
از آثار او اردبيل در گذرگاه تاريخ در سه جلد چاپ شده است كه از مصادر بخشي از بحث هاي كنگره مقدس اردبيلي مي باشد.
عاصم اردبيلي- شاعر
صالح عاصم كفاش معروف به پرويز كه در شعر (عاصم)تخلص ميكند روز13/ديماه/1320 در محله ئ قديمي جمعه مسجد اردبيل درخانهء پدر بزرگ فقيدش شادروان غلام عسگر عاصم كفاش –كه از خادمين دربار حسيني و شاعري دلسوخته و بي تكلف بوده -قدم به جهان هستي گذاشت.پدر مرحومش اسمعلي داراي ذوق ادبي بود ودر راستهء كفاشان بازار اردبيل به كفاشي اشتغال داشت.
صالح عاصم تحصيلات ابتدايي را در دبيرستان سنايي واقع در كوچهءحسن آباد وتحصيلات متوسته را در دبيرستان پهلوي و صفوي به پايان رسانيد. پس از انجام خدمت وظيفه وارد تربيت معلم تبريز شد و پس از گذراندن دورهء آموزشي يكساله به زادگاه خود بازگشت تا به عنوان معلم استخدام شود ودر دبيرستانهاي اردبيل به تدريس پرداخت .وي در سال1353 به دانشسراي عالي تهران راه يافت ودر رشتهء زبان وادبيات زبان انگليسي بهاخذ مدرك ليسانس نائل گرديد. عاصم كه درسال 1343 ازدواج نموده داراي سه فرزند به نامهاي داور و داريوش و رامين ميباشد كه دريغا شمع حيات دومين فرزندش در زمستان سال 1376 به خاموشي گرائيد وروح شاعر را براي هميشه داغدار كرد. عاصم در اين ماتم شعر سوز ناكي دارد كه بيتي از آن نقل مي شود:
منه بير داغ دادين، اسفند آيي،داديري فلك
تابيلم سينه ي زينب ده كي آمار نه دير
عاصم، علاوه بر مهارت در مراثي غزلهاي اجتماعي و چار پاره هاي هجايي،منظومه هاي شيوايي به صورت بحر طويل دارد كه از آن جمله مي توان به قطعهء سوري(جهنمده بيتن گول)وشيخ محمد(ايكينجي بهلول)اشاره كرد.
آثار چاپ شده از اين شاعر عبارتند از:
1- قانلي سحر 1373
2 - يارالي دورنا1377
3 - نيسگيللي گولوشلر1382
عاصم در حال حاضر عضو انجمنهاي ادبي شعراي آل محمد(ص) وحافظ ونيز انجمن شعر وادب اردبيل مي باشد.
ودر غالب مراسم ملي مذهبي فعالانه شركت مي كند و سرودهاي خود را به سمع علاقه مندان ميرساند.
با نقل يك بند از تركيب بندهاي عاصم اين ترجمهء حال را به پايان مي بريم:
وفا سيز دهريدير(عاصم) وفا سيزدان وفا اومما
خزان تاراج ائدن گلزاردن،روح صفا اومما
كئچين درديله، ناكس دن شفا اومما،دوا اومما
كي ذلت عشقي دانماق دور حسينون جان نثاريندن
شيخ ستاربن محسن اردبيلي :
وي عالم فاضل و جليل بوده، از شيخ محمّد حسن مامقاني، و آخوند خراساني و ديگر اساتيد عصر خويش علوم را فراگرفته، پس از تكميل مراتب علميه به اردبيل برگشته رياست دينيه براي وي در آنجا حاصل گرديده محل وثوق عامه و مورد اطمينان و از مراجع موجهين بوده به سال 1336 در گذشته است.
سيد شفيع اردبيلي:
فرزند سيد فاضل خلخالي ، وي عالم و زاهد و ورع و تقي، محافظ بر اوقات صلوات و جماعات بوده. در اردبيل ديده به دنيا گشوده از محضر ميرزا ابوالفضل آقا و سيد احمد آقا استفاده كرده، و بيش از ده سال در مشهد از محاضر اساتيد ارض اقدس بهره مند شده، سپس به نجف رهسپار و از آيات عظام مثل مرحوم نائيني و آقاضياء عراقي، و سيد ابوالحسن اصفهاني تحصيل علم نموده، تقريرات مباحث الفاظ و اصول عمليۀ آقاضياء عراقي را نوشته، به مقتضاي وصيت خود به كتابخانه مدرسه صدر وقف شده، و شرح اربعين حديث نيز تأليف كرده است.
در ذي قعدةالحرام 1384 در گذشت، و در وادي السلام دفن گرديد. وغير از خود نيز برادري در اردبيل به نام سيد علي مجدالاسلام داشت او هم بعد از فوتش به اندك زماني درگذشت.
و ضمناً معلوم باشد كه مرحوم سيد شفيع فرزند سيد فاضل معروف به «مير آقاجان» از نبيره هاي سيد فاضل خلخالي مي باشد.
عباس محسن زادۀ اردبيلي:
وي يكي از ارباب قلم و طرفدار مشروطيت در اردبيل بوده دورۀ زندگي خود را از تاريخ 1308 تا حدود 1329 نگاشته و در آن كتاب قيام و نهضت آقاميرزا علي اكبر آقا و غارت شاهسونها شهر اردبيل را و صورت تلگراف آخوند خراساني را دربارۀ حمايت و جانبداري از مشروطيت به علماي اردبيل و همچنين تمرد ايلات مشكين، و شكست اردوي رشيدالملك، و جنگ حسينعلي خان گالش(طالش) با روسها در آستارا، و تشكيل انجمن ولايتي اردبيل به سال 1328ه.ق و مسلح شدن حضرت آيت الله آقا ميرزا علي اكبر آقا بر عليه بالشويكها، و بسياري از وقايع عصر خود را انصافاً بسي زيبا و جالب به قلم آورده كه در خور تحسين و تقدير است نام كتاب را «تاريخ محسني و تاريخ زندگي من» ناميده و تا به حال مخطوط مانده است.
شيخ عبدالظاهر اردبيلي:
ابن مهر علي اردبيلي، متوفاي بعد از 1306 عالمي است فاضل با خط زيباي خد مقدمه واجب خوانساري را به تاريخ 1297ه نگاشته و رساله قضا و قدر ملا صدرا را در نجف اشرف به تاريخ 1300 نوشته است.
عبدالعظيم صدوقي:
شيخ العلما شيخ عبدالعظيم صدوقي اردبيلي، متوفاي 1381 از علماي معاصرين بود مردي اديب و فاضل و جليل و در مسجد سرچشمه اردبيل اقامه جماعت مي نمود و به درس تفسير مي پرداخت و كسبه و تجار تفسير او حاضر مي شدند.
رسائل زيادي نوشته كه معرف مقام علمي وي مي باشند تاليفاتش را در پشت جلد كتاب (ايمان صدق) تا 43 رساله و كتاب رسانيده. از آنهاست:
احسن الحديث، اساس الايمان و اصول الدين، اصول دين حكمتي، باب النجاح در ولايت، براهين بهية، تفسير آيةالكرسي، تفسير دعاي صباح يا مفتاح الصباح، جامع الانوار، خلاصه نماز و شفاعت صغري، و غير اينها.
عبدالعظيم:
ابن علي محمد اردبيلي، از وعاظ اردبيل و از علما است،« تحفة الواعظين » از تاليفات اوست. به تاريخ 1262 پايان پذيرفته است.
شيخ عبدالعظيم:
ابن حاج محمدقلي بن محمد قاسم كلخوراني – متوفاي 1278 وي از فحول علماي اعلام اردبيل و مردي نقاد و فكور، صاحب ورع و تقوي بوده و در فقه و اصول تصانيف و تاليفات نفيسه و دقيقه نوشته، به دريافت اجازه اجتهاد نايل آمده، در معقول و منقول و زبردست بوده به خط خويش شرح «هدايه ميبدي» و « شرح خلاصه» را به تاريخ 1254 نگاشته، و بعضي از نوشته هاي متفرقه نيز در احاديث و اخبار از وي باقي مانده كه در كتابخانه نبييره اش ( حجة السلام و المسلمين الوجيه حاج شيخ غفور) كه يكي از ائمه جماعت اردبيل در مسجد « گازر» مي باشد موجود است صاحب ترجمه داماد مرحوم مجتهد « حاج ميرزا محسن اردبيلي» بوده است.
سيد عبد الغني:
ابن علامه سيد احمد بن علامه سيد محمد موسوي نجفي اردبيلي، وي به سال 1318 شمسي متولد بيش از هفت سال نداشته به نجف اشرف مشرف و در آنجا مقدمات و سطوح را به روش قديم از والد خود و ديگران فرا گرفت و در دروس آيات عظام آيت الله العظمي سيد ابوالقاسم خوئي و آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي، و ديگران شركت نمود و يكي از ملازمين دروس آيت الله سيد محمد باقر صدر به شمار مي رفت و سفرا ، و حضرا ملازم وي بود حتي در حين بحبوحه گرفتاري علما در عراق و گرفتاري آيت الله صدر در دستگاه جبار سازمان عراقي خوفي به خود راه نمي داد و مواظب وي بود، در حدود بيست سال نزد وي كسب تحصيل نمود. در ايام تعطيلي براي ترويج دين به شمال عراق « كركوك» مي رفت و در سايه زحمات طاقت فرساي وي مسجدي در آن شهر به نام «مسج الامام علي (ع)» و كتابخانه اي بسيار مجلل بنا نهاد با اين كه استادش راضي به ترك حوزه علميه نجف نبوده بنا به دعوت والد خود رخصتي تحصيل نموده به خاطر امتثالدامر والدش به شهر اردبيل آمد و چند سالي در اردبيل تبليغ دامنه داري آغاز نمود در مسجد يساول كتابخانه اي بنا كرد جوانان متدين را تربيت نمود و مبلغيني براي ترويج در روستاها با برنامه منظمي مي فرستاد، و خود نيز در موقع لزوم رسيدگي مي نمود با همت وي مسجد با عظمتي در ننه كران بنا شد و بالاخره در سال 1357 يا 1356 در راه ارشاد و خدمت خداپسندانه در راه اردبيل و آستارا كه براي بررسي به امور مسجد عازم بود در تصادف ناگواري جانش را به جان آفرين تسليم نمود.
شيخ عبدالله بن ملا حمزه اردبيلي:
مردي سليم النفس عالم و فاضل و زاهد و عابد از ائمه جماعت اردبيل بود به وعظ مي پرداخت پسرش كه طالب علم بود در جواني فوت شد جوانمرگي پسر بر روحيه پدر تاثير ناگواري گذاشت پس از مدتي خود نيز به رحمت ايزدي پيوست. دواثر از تاليفاتش چاپ شده: انيس العابدين در نماز ها ي مستحبي كه از كتب معتبره نقل و گردآوري نمود به تاريخ 24 ذي قعده 1366 ه ق به پايان رسانده؛ مخلاة الجواهر در دو جزء كشكول وار نوشته شده است.
الياس اردبيلي :
در قرن دهم هجري مي زيسته و دايي مقدس اردبيلي بوده است در علوم مختلفه، بويژه در رياضي و نجوم و هندسه يد طولايي داشته بنا به نوشته تاريخ اردبيل و دانشمندان او يعني الياس در عصر مادر علم هيئت بي نظير است الياس به دعوت همايون تيموري به هندوستان رفته و در آنجا مورد اكرام و احترام قرار گرفته است نوشته اند كه چون او در هند ضياع و عقار و رتبت (رتبه يا مرتبه) و مقامي بدست آورد و مورد حقد و حسد قرار گرفت و بدينسان در اواخر عمر مجبور به مراجعت به زادگاهش گشت و در آنجا زندگي را بدرود گفت.
درويش امير اردبيلي:
اديب و دانشمند و فاضل جليل القدري بوده است در قرن يازدهم هجري مي زيسته و از علماي دوران شاه عباس صفوي و جانشينان او بشمار مي آمده است.
شيخ ستار اردبيلي:
شيخ ستار بن عبدالوهاب از متأخرين فضلاي حوزه علميه نجف بشمار مي آيد شيخ ستار در سال 1312 هجري در نجف در گذشته و به خاطر موقعيت علمي و شخصيت ارزنده اش در ايوان طلاي حضرت علي (ع)دفن گشته است.
آيت الحق ملا ابراهيم امام جمعه:
از علماي بنام اردبيل بوده كه در سال 1207 ه.ق در ولايت اردبيل متولد شد. او عنوان امامت جمعه اردبيل را داشت و در مسجد اوچدكان اقامه جماعت مي كرد مدرسه اش، خانه اش بود كه در قرب مسجد قرار داشت و چون تعداد طلاب رو به فزوني گذاشت مدرسه طلاب ملا ابراهيم را در سال 1267 بنا نهاد. اين مدرسه در 1352 خورشيدي نوسازي شد و باز به همان نام مركز تربيت دانشمندان مذهبي گرديد. او قريب يكصد سال عمر كرد و پس از وي فرزند ارشدش مرحوم ميرزا حاجي آقا امام جمعه شد. از خدماتش نوسازي مسجد اوچدكان بود كه با هزينه شخصي خود آنرا انجام داد. مقبره خانوادگي آنها در حجره اي متصل به مسجد اوچدكان قرار دارد.
آقا سيد احمد مرتضوي :
پدرش آقا سيد مرتضي از سادات خلخال بود احمد بسال 1280 در نجف بدنيا آمد در اوان جواني به همراه پدر به خلخال رفت و آنگاه كه پدرش اردبيل را جهت سكونت خويش برگزيد او نيز در معيت وي بدين شهر آمد و به ادامه تحصيل پرداخت در 28 سالگي در حاليكه بهره كافي از علوم عقلي و نقلي داشت به نجف اشرف رفت و ساليان دراز از محضر اساتيد بهره جست او با نيل به درجات عالي علمي زمان و اجتهاد در مسائل فقهي به اردبيل بازگشت و مرجع خاص و عام گرديد او در مسجدي كه بنام او اكنون هم در اردبيل باقي است تبليغ اسلام و تبيين احكام نمود و مجالس وعظ او بمنزله كلاس درسي براي همه طبقات بشمار مي آمد.
حاج ميرزا ابوالفضل فضلي:
از علماي معروف نيمه اول قرن چهاردهم است در اردبيل به دنيا آمده و پس از تحصيلات مقدمات به نجف اشرف رفته است سالها در آنجا درس خوانده و از برجسته ترين شاگردان مرحوم آخوند ملا كاظم خراساني شده است. او در نجف معروفيت خاصي داشت و رساله عمليه نوشت و مقلدان زيادي در آنجا و خطه اردبيل پيدا كرد. فضلي در سال 1342 خورشيدي بجوار رحمت حق شتافت و بعدها جنازه اش به نجف اشرف منتقل گرديد و در سومين حجره دست چپ از در ورودي بزرگ صحن مطهر حضرت علي بخاك سپرده شد.
طاهر اردبيلي:
محمد كاظم بن ميرزا آقا از شعراي قرن يازدهم هجري است و در سال 1085در اصفهان در گذشت .
آيت الله العظمي حاج مير صالح مجتهد قدس سره:
فقيه نبيل وعالم جليل آيت الله العظمي حاج مير صالح بن سيد عبدالرحيم بن سيد هاشم مجتهد از فقها وعلما نامي نيمه اول قرن چهاردهم در منطقه بوده ايشان از نوادگان مرحوم خاتم المجتهدين آقا سيد حسين فقيه عاملي مي باشد وشجره كاملشان نزد حقير موجود است به سال 1319 وفا تيافته وقبر شريفش در مسجدي كه به نام ايشان مي باشد در كنار مرقد مطهر امامزاده دختر قرار گرفته .توجه به مرمت قبر ايشان ومعرفي به نسل حاضر ضرورتي انكار ناپذير است.
صدرالممالك اردبيلي :
ميرزا نصرالله صدرالممالك متخلص به نصرت اردبيلي از دانشمندان قرن 13 هجري است از فصاحت و طلاقت لسان بهره كافي داشت و در زمره عرفاي عهد خود به شمار مي آمد صحبت اغلب علماي عصر و رهروان طريقت را دريافته و در تصوف از حسن عليشاه تلقين و ارشاد كسب كرده است تحصيلات خود را در اردبيل گذرانيده و مدتي نيز در اصفهان به تكميل آن پرداخته است صدرالممالك اشعار خوبي مي سروده ونصرت تخلص مي نموده است ديواني به همين نام دارد.
حاج شيخ غلامحسين مجتهد غروي
وي عالم فاضل جليل القدر است در دوم شعبان عيد نوروز به وقت عصر به سال 1308 ديده به دنيا گشوده، دوره تحصيلاتش را در نجف از اساتيد وقت مانند آيت الله نائيني و آقا ضياء اراكي به پايان رسانده، سپس به اردبيل بازگشته، مدتي در مسجد محمديه « قره كلك» سابق و مسجد سنگر امام جماعت و مرجع ديني بود
حاج ميرزا لطفعلي
ابن حاج ميرزامحسن اردبيلي، وي اكبر اولاد ميرزا محسن مجتهد اردبيلي است به تاريخ 1336 درگذشته برادرهايش از خود آن مرحوم افضل و اعلم واجل بوده اند.
ملالطيف اردبيلي
معروف به حاج مجدالواعظين اردبيلي- وي يكي از وعاظ شيرين بيان وخوش زبان اردبيل است در بدو امر در اردبيل بود پس ازسال 1325 شمسي به تهران منتقل و اقامت گزيد بسيار محبوب القلوب و جالب بود مجموعه هايي در وعظ و ارشاد و نصايح و لطائف و ظرايف از خود به يادگار گذارده.
حاج سيد يونس يونسي
ابن مير محيي الدين اردبيلي، متوفاي 1390 در عصر ما در اردبيل از سادات و علماي سرشناس به شمار مي رفت. در حسن خلق و ميهمان نوازي و حل مشكلات مردم سهم بسزايي داشت. به سال 1320 قمري در اردبيل متولد شد.
حاج سيد يونس
ابن سيد محمد تقي موسوي، وي عالم فاضل كامل و فقيه عصر خويش بود به تاريخ 1296 متولد و به سال 1319 براي فراگرفت علوم از زنجان به نجف اشرف رهسپار گرديد.
مير آخورا اوغلي :
از علماي بزرگ در نيمه اول قرن چهاردهم هجري اردبيل بوده است
حاج مير محسن
ابن سيد محمد، رئيس السادات اردبيل و مشكين متوفاي 1346 از سادات اصيل و نجيب اردبيل است.وي پس از فوت پدر رئيس السادات اردبيل بوده در دوم شوال 1346 در اردبيل فوت گرديد.
رئيس السادات
حاج سيد محمد بن مير حبيب الله بن مير ابراهيم حسيني اردبيلي، متوفاي 1315 وي از بزرگان و اشراف و اعيان اردبيل به شمار مي رود. در صحت نسب و شرافت حسب و نجابت خانواده معروف است
حاج ميرزا محمد
ابن حاج عباس بن حاج محمد اردبيلي، عالم فاضل و زاهد و ورع و از اركان علماي آن شهر است مقدمات را در اردبيل و زنجان و اصفهان به پايان رسانيد به سال 1367 شب 11 محرم فوت نمود.
ميرزا محمد بن ميرزا عبدالكريم
ابن ميرزا باقر بن ميرزا احمد مغاني تبريزي، وي عالم فاضل و اديب بارع و از خاندان علم و شرف است، سالهايي در نجف در حوزه درس اعلام شركت نمود تا اين كه حظي از فضيلت و معرفت درك، به تاريخ 1333 به تبريز بازگشت، امام جمعه تبريز بود، مانند نياكان خويش از مراجع امور ديني بود.
حاج ميرزا محمد طاهر اردبيلي
شيخ العلماء العالمين حجه الاسلام والمسلمين حاج ميرزا محمد طاهر اردبيلي نجفي، از شيوخ علما و اكابر اساتيد و مدرسين حوزه علميه قم بوده اند وي فرزند مرحوم حاج ملاعبدالظاهر مدرس اردبيلي كه از علماي آذربايجان و ادباي بي بديل آن سامان بوده است در ذي حجه 1308 قمري در اردبيل متولد شده است.
مير محيي الدين
لبن مير يونس اردبيلي، وي عالم و فاضل بوده به تاريخ 1280 در اردبيل متولد شده مقدمات و سطوح را در اردبيل فرا گرفته، سپس به تاريخ 1309 به عراق مسافرت نموده و از اساتيد و آيات مانند حاچ آقا رضا همداني و شيخ حسن مامقاني و آيت الله خراساني استفاده نموده. پس از تكميل مراتب علميه به تاريخ 1322 به اردبيل بازگشته و در آنجا به وظايف دينيه از قبيل تدريس و امامت جماعت و رسيدگي به امور مسلمين مشغول و در اردبيل به تارخ 1355 فوت نموده و از سادات معروف آن شهر به شمار مي رود.
سيد مرتضي خلخالي
ابن سيد نقد علي بن سيد امير رضا متوفاي 1317 از نبيره هاي سيد حسين خلخالي كلوري موسوي است نسبش به سيد ابراهيم بن موسي كاظم منتهي مي شود.
شيخ موسي
(مسيب) بن حيدر بن فيروز اردبيلي، وي در نجف اشرف اقامت گزيد از آثار وي « تاج العروس في صيغ العقود» كه به فارسي نيز ترجمه كرده شامل يك مقدمه و سه مقامات مي باشد. به تاريخ 1357 در نجف فوت و در ايوان طلاي علوي كه محل اقامه جماعتش بوده روبروي مقبره مقدس اردبيلي مدفون است.
سيد موسي
ابن سيد مرتضي خلخالي اردبيلي، متوفاي 1368 عالم و فاضل كامل و از مجتهدين اردبيل در عصر خويش بود در آن شهر متولد شده مقدمات و سطوح را از محضر برادر ارشد خويش سيداحمد استفاده كرده به سال 1335 به نجف اشرف مشرف به درس آيت الله محقق عراقي و محقق نائيني و فقه آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني حاضر و در سال 1342 پس از اخذ اجازه اجتهاد از استادان نامبرده به اردبيل مراجهت نموده و در آنجا به وظايف شرعيه قيام و مشغول مطالعات و تصنيف گرديد
يوسف بن محمد
ابن سيد مهدي موسوي نجفي صفوي، متوفاي 1309 از اولاد سيد شمس الدين عراقي ابن سلطان ابراهيم (شيخ شاه ) بن خواجه علي بن شيخ صدرالدين موسي بن صفي الدين اردبيلي است .
محمد ابراهيم
محمد ابراهيم علي قلي بن محمد كاظم قلعه جوقي اردبيلي، وي يكي از فضلا و ستارگان درخشنده و تابناك تقوي و فضيلت مي باشد. مقدمات علوم را در اردبيل به پايان رساند به سال 1310 رهسپار نجف اشرف و در حوزه درس اعلام و حجج مانند آيت الله خليلي تهراني، و فاضل شرابياني، و محمد علي نخجواني و مامقاني، و سيد كاظم يزدي ، و آخوند خراساني و شريعت اصفهاني شركت نمود
سيد هاشم
ابن سيد ابراهيم بن حاج مير صالح مجتهدبن سيد عبدالرحيم اردبيلي، وي پس از فراگرفتن مقدمات در نجف اقامت گزيد. و از آيات و حجج آن شهر دانش مانند آيت الله نائيني و آقا ضياء اراكي، و سيد ابوالحسن اصفهاني رحمهم الله تعالي استفاده شاياني نموده و بيشتر تقريرات آنها را فقهاً و اصولاً نوشت كه متأسفانه پس از وفات او از بين رفته، و از هر يك از اساتيد مذكور اجازه اجتهاد دارد. وفاتش در 16 ذي حجه 1370 در نجف واقع و در وادي السّلام دفن گرديد عمدة الفضلاء سيد ابوالفضل افكاري انوري فرزند خلف وي در تهران صاحب منبر و محراب است.
عبدالمناف:
ابن الصفار ميرزاعبدالمناف اردبيلي، متوفاي 1345 حكيم الهي يكي از ستارگان درخشنده علم و ادب است، با آن همه تأليفات عديده در مباحث مختلفه با آن همه آثار نظم و نثر هنوز مثل ساير دانشمندان اردبيل بر ما ناشناس است ، و كمتر كسي يافت مي شود كه آثار ارزنده وي را مطالعه و به افكار عاليه جديده وي پي برده باشد. وي ميرزاعبدالمناف معروف به ملامناف در سال 1284 در اردبيل ديده گشود، مقدمات علوم را در زادگاه خويش فرا گرفت، سپس براي تكميل تحصيلات به قم، استانبول، نجف، سفرهايي كرد پس از مدتي در زبان فارسي و عربي تبحر كامل يافت و شروع به تأليف در اين دو زبان نمود.
ابن صفار پس از پايان تحصيلات به شغل تجارت پرداخت، و در اثناي تجارت به شهرهاي مهم روسيه و اروپا سفرهايي كرد، در اين سفرها بود كه زبانهاي روسي و انگليسي و فرانسه را ياد گرفقت، در جنگ بين المللي اول خسارت فراوان به تجارت او وارد آمد. و به دوافروشي مشغول شد تا پايان عمر به اين شغل ادامه داد.
تأليفات او:
1- نصيحة الرضائيه.
2- كتاب اخلاق الاولين.
3- كتاب المعيشه.
4- كتاب الاخلاق.
5- كتاب الكيمياء.
6- كتاب المقامات در مقدمه مقامات، كه چاپ شده به كتابهاي مذكوره تصريح نموده و كتاب مقامات ديوان شعر اوست.
حكيم ميرزا محمد اردبيلي:
در قرن يازدهم مي زيسته و از حكما و ادباي آن قرن بشمار مي آمد صائب در اردبيل با وي ملاقات كرده است.
جنوني اردبيلي:
از سخنوران قرن دوازدهم هجري است مردي اديب وشاعر بوده و در غزل و ترجيع بند و قصيده و رباعيات توانائي قابل تحسين داشته است در1107 از گفته هاي خود ديواني تنظيم نموده كه بنا به نوشته «الذريعه» حاوي 3254 بيت شعر مي باشد .
حالي اردبيلي :
مرحوم حاج ميرزا محسن فرزند آخون ملا حسنعلي معروف به «عماد الفقرا» و متخلص به «حالي» از فضلا دانشمندان معاصر اردبيل است وي حوالي سال 1285هجري در اردبيل متولدشد و نزديك به هشتاد سال عمر كرد در اواخر عمرش به كربلا مجاورت كرد و در سال 1332خورشيدي در آن شهر وفات نمود.حالي در ادبيات فارسي و عرب اطلاعات وسيع داشت و در فقه و حكمت و عرفان از اساتيد بزرگ بشمار مي آمد در اوايل عمر مكتبي در اردبيل داير كرد و به بيت علمي و ادبي جوانان پرداخت ولي بعدها حوزه درسش به مدارج عالي علمي و دروس عقلي و نقلي اختصاص يافت .
مفتي الشيعه:
آيت الله الحق سيد محمد تقي از فقهاي بزرگ يك قرن اخير اردبيل است پدرش سيد مرتضي از فقهاي دانشمند و به ذكات اماميه در نجف اشرف بود او حدود سال 1282 هجري قمري در نجف بدنيا آمد و هنوز كودك بود كه پدرش به زادگاهش در خلخال برگشت و پس از چندي قصد توطن در اردبيل را نمود نشو و نماي محمد تقي در اين شهر صورت گرفت و مقدمات و سطح را نيز در همين شهر نزد پدر و مرحوم حاج ميرصالح مجتهد فرا گرفت وفات او در آخرين شب ذيعقده سال 1361هجري كه مصادف با وفات حضرت امام محمد تقي (ع) بود افتاد و در مجاورت مسجد جمعه بخاك سپرده شد.
شيخ ابراهيم علومي
فرزند مرحوم حاج جليل كه در سال 1262 شمسي در اردبيل زاده شد تحصيلات مقدماتي وي در صرف و نحو، منطق و معاني و بيان و بديع و اصول و فقه در زادگاه خود به عمل آمد. در سال 1326 براي تكميل تحصيلات به زنجان عازم شد، و فقه و اصول خارج را تا درجه اجتهاد در محضر آخوند ملا قربانعلي مجتهد درجه اول و شيخ فياض روحاني معروف و زبردست فرا گرفت ضمنا در كلام، حكمت و فلسفه از حاج سيد حسين حكمي، و در علوم رياضي قديم حساب، هيئت، اسطرلاب، معرفت تقويم، هندسه و غيره نزد ميرزا ابراهيم رياضي شاگرد ميرزا ابوالحسن جلوه اصفهاني تلمذ كرد، سپس به مولد خود بازگشت و ده سال به تدريس علوم ديني پرداخت و در سال 1336 قمري بنا به دعوت دادگستري اردبيل عهده دار قضاوت گرديد. استاد در سال 1342 ق به تبريز آمد و در تشكيلات آقا صدر الاشراف تهراني پس از گذراندن امتحان با رتبه چهار قضايي در عدليه تبريز مشغول قضاوت گرديد. پس از انحلال عدليه ايران در زمان داور به تهران عزيمت كرد از آن پس با سمت هاي مختلف: قضاوت، وكالت رسمي عدليه، متصدي دفتر عقد و ازدواج و متصدي دفتر اسناد رسمي به انجام خدمت اشتغال ورزيد تا بالاخره در سال 1328 شمسي بنا به دعوت دانشكده ادبيات تبريز « دانشگاه آذر آبادگان» تدريس ادبيات زبان عربي و فلسفه را به عهده گرفت. علومي از فضلاي محقق، اديب و نيك كحضر بود آثار ذيل از وي به جامانده است:
غايه المطالب در علم نحو و مباحث الفاظ در مجلد عربي.
فرائد العلوم در فنون متفرقه مانند كشكول شيخ بهائي عربي و فارسي، 2 جلد.
قسطاس البرهان في كلمة الميزان يك جلد.
كشف حقيقت در شرح فارسي هيئت « هيئت قديم و جديد».
علم الهداية في شرح الكفايه. شرح قسمتي از كتاب كفايه الاصول است. عربي، يك جلد.
سيف الصواب در جواب باب، به زبان تركي يك جلد.
سيف الغياث في الميراث، عربي يك دوره علم نحو.
اساسات الاصول (منظومه) دوره علم اصول، عربي، يك جلد(به چاپ رسيده است).
لسان ناطق (منظومه عربي) يك دوره علم نحو، يك جلد.
ارجوزه نحويه (منظومه ) يك دوره علم نحو، عربي، يك جلد.
مناقب اثني عشريه نظم و نثر عربي مثل اثني عشريه محيي الدين عربي، يك جلد.
گنجينه معارف، اشعار و غزليات فارسي در يك جلد.
نخبة المناقب، اشعار فارسي در مدايح ائمه، يك جلد.
عبرة المصايب ديوان اشعار مصيبت، فارسي، يك جلد.
ادبيات يا وظيفه، اشعار فارسي و عربي يك مجلد.
اشعار متفرقه فارسي و عربي يك مجلد.
شرح الغاز و معماهاي ملا جامي به اختصار، فارسي، يك جلد.
استاد فقيه سحر گاه روز پنج شنبه 12 آبان ماه 1356 در سن 94 سالگي در تهران در گذشت.
سيد حسين اردبيلي:
در سال 1297 قمري در قريه گازر از قراء دامنه سبلان به دنيا آمد تحصيلات اوليه خود را در اردبيل گذرانيد و در محضر اساتيد بزرگ منجمله آخوند «ميرزا محمد علي ميرآخوراوغلي» كسب دانش نمود آنگاه از طريق قفقاز عازم مشهد شد او در مشهد به مراحل عالي ادب و معارف اسلامي دست يافت و در ضمن با توجه به وضع سياسي روز در نشر افكار آزادي خواهي كوشش نمود ابتدا با نشر شبنامه در اين راه قدم برداشت و مدتي بعد روزنامه خراسان را پي ريزي كرده از سال 1327 قمري به انتشار آن اقدام نمود اين روزنامه جوانان مستعد و پرشور خراسان مثل شادروان محمد تقي ملك الشعراي بهار را به دورخود جمع كرد. خراسانيها در دوره دوم مجلس شوراي ملي سيد حسين را به نمايندگي خود در آن مجلس انتخاب كردند اقامت او در تهران و حشر و نشرش با رجال و آزاديخواهان وي را در رديف مهره هاي مهم سياسي كشور قرار داد و بالاخره وي در بيستم رمضان 1336 دار فاني را وداع گفت.
شيخ ستار محمد صالح اردبيلي:
مولف تاريخ اردبيل و دانشمندان ازشيخ ستار بن محمد صالح اردبيلي نام برده و او را از دانشمندان قرن سيزده هجري نوشته است.
حاج شيخ ابراهيم كلانتري
از ائمه جماعت مسجد حاج مير صالح مجتهد در اردبيل و از زهاد (زاهدين) و موجهين شهر بوده است. دوره تحصيلاتش در اردبيل و زنجان بوده، در ادبيات و تدريس حاشيه ملاعبدالله و معالم و مطول استاد كامل بود.
عزت نفس وي به قدري بود كه به درآمد املاك جزيي خود قناعت مي نمود و از صرف سهم امام (ع) خودداري مي فرمود، چندين بار به مكه مشرف شده، و به عتبه بوسي (زيارت) عتبات عاليات مفتخر گرديد، در آخر عمر خويش به مشهد رضوي مشرف بود و در آن ارض اقدس (شهر مقدس) درگذشته است تاريخ تولد وي در حدود 1291 و وفاتش رجب 1384 بوده است.
ميرزا ابوالحسن مشگيني
اردبيلي نجفي، عالم فاضل و فقيه ماهر و از اساتيد مبرز نجف اشرف بوده به حسن بيان و عذوبت زبان معروف بوده است ترجمه اش را بسياري از ارباب تراجم به قلم آورده ولي آن طوري كه صاحب الذريعة ترجمه وي را به خط خود صاحب ترجمه ملاحظه فرموده ترجمه او نقل مي شود: وي در بعضي از قراي مشگين «احمدآباد» سال 1305- 1306 ديده به دنيا گشوده و براي فراگرفتن علم به سال 1320 به اردبيل سپس به تاريخ 1328 به نجف اشرف مشرف شده و در حوزه درس آيت الله آخوند خراساني مقدار كمي تحصيل نموده و بر آيت الله شيخ علي قوچاني تلمذ نموده و در سال 1337 به كربلا رفته در بحث آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي شركت نموده و بعد از فوت وي به نجف برگشته مشغول تدريس و تصنيف گرديده تا اينكه از اساتيد مبرز اصول به شمار رفته در پايان زندگي براي معالجه عازم بغداد شده در كاظمين روز دوشنبه 27 جمادي الثانية سال 1358ق فوت نموده و در صحن حيدري سمت راست مقبره آيت الله سيد محمد كاظم يزدي دفن شده است مرحوم مدرس در ريحانة الأدب مي نويسد: وي از اكابر علماي منقول و معقول و فقه و اصول محقق و مدقق و از اجله شاگردان آخوند خراساني و شريعت اصفهاني و سيد محمد كاظم يزدي و بعضي از اكابر ديگر وقت بوده است.
مرحوم مشگيني در فنون علوم كتابهاي ارج داري از خود به يادگار گذاشته است:
حاشيه كفايه الاصول مباحث الفاظ و اصول عمليه. اين حاشيه معروفترين حواشي است بر كفاية الاصول.
حاشيه شرح منظومه سبزواري.
حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري اعلي الله مقامه.
رجال ميرزا ابوالحسن به نام « فوائد الرجالية»
مناسك حج.
حاشيه بر عروة الوثقي.
كتاب الصلاة
كتاب الزكاة
كتاب الطهارة.
رساله در ترتب.
رساله در كر.
رساله در رضاع.
رساله در معناي حرفي.
حواشي بر طهارة و مكاسب شيخ انصاري و غير اينها.
ملا عبدالله اردبيلي:
از وي بعنوان يكي از فقهاي بزرگ قرن دوازدهم هجري ياد شده است.
آقا ميرزا علي اكبر اردبيلي:
از علماي معاصر اردبيل است در سال 1269هجري قمري در اين شهر بدنيا آمده و مقدمات و سطح را در اردبيل و زنجان و بروجرد فرار گرفت و براي تكميل معلومات عازم نجف شد در محضر «ميرزاي شيرازي» سيد حسين كوه كمري و ديگر اساتيد علم، خارج را به پايان رسانيده و به درجه اجتهاد رسيد آنگاه به زادگاهش برگشت و پس ار فوت مرحوم «حاج مير صالح مجتهد» عالم بلامنازع محل گرديد.
آيت الله العظمي ملا ابراهيم اردبيلي قدس سره:
فقيه كامل وعالم آيت الله العظمي ملا ابراهيم بن ملا مهر علي بم ملا بن ملا بهاءالدين به سال 1207هجري قمري در اردبيل متولد گرديد دوران تحصيل را در اصفهان ونجف گذراند پس از بازگشت به اردبيل به انجام خدمات ديني وفرهنگي وعمراني پرداخت علاوه بر تدريس وتبليغ مسجد وپل ابراهيم آباد وهمچنين مدرسه ملا ابراهيم از آثار ايشان است اين عالم عظيم الشأن در عدادفقهاءنامي عصرخويش بوده قريب يكصد سال زندگي كرده وبه سال 1307هجري قمري بدرود حيات گفته است از آنجا كه امامت جمعه اردبيل را عهده دار بوده به امام جمعه مشهور مي باشد وپس از وي نيز فرزندانش همگي از علماء وفقها بوده اند واين منصب را داشته اند قبر شريفش در جنب مسجد اوچدكان واقع است كه نيازمند احداث بنائي مناسب ومعرفي به نسل حاضر وآينده مي باشد.
عبدالعزيز اردبيلي:
در نجف اشرف كسب علم نموده و مقدمات حدائق را تلخيص و در حاشيه جلد اول حدائق كه محمد حسن اردبيلي نوشته درج نموده است.
از تلخيص مقدمات معلوم مي شود صاحب ترجمه از علما بوده و مقدمه را به تشويق بعضي از علماي نجف اشرف به قلم آورده است. نسخه خطي اين كتاب در نجف اشرف موجود بوده است.
ابوالحسن يعقوب بن موسي اردبيلي:
نام او در كتاب «الانساب» تاليف «ابي سعيد عبدالكريم بن منصور التميمي» يعقوب بن موسي اردبيلي در بغداد ساكن بوده است.
ابو هشيم بن حمدون الاشحي:
سمعاني در كتاب «الانساب» ضمن اشاره به دانشمندان اردبيل از «ابوهشيم بن حمدون الاشحي» نيز جزو آنها نام برده است .
حاجي اردبيلي:
دانشمندي با ذوق و شاعري منقح و خوش طبيعت و عالي فكرت و با متانت بوده ولي از شرح حال و تاريخ حياتش موجود نيست.
حجابي اردبيلي:
از اين دانشمند شرح حال و تاريخ حيات در دسترس نيست.
حسن اردبيلي:
مولف الذريعه او را «شرف الدين حسن اردبيلي» و از دانشمندان دوران صفويه معرفي كرده است.
مستوفي اردبيلي:
از اين دانشمند شرح حال و تاريخ حيات در دسترس نيست.
شيخ محمد صادق نميني
ابن آغا محمد قفقازي برادي گاهي نميني، وي فقيه بزرگوار و دانشمند متبحر، و از مفاخر و يلكچ بلكه مفاخر روزگار بوده، فقه و اصول را در قزوين فرا گرفته، و در روزهاي تحصيل « اجتماع الامر و النهي» مولانا احمد نراقي را به دست خود نگاشته.
سيد محمد طاهر اردبيلي
ابم محمد طالب حسيني موسوي اردبيلي مشهدي، كتابي نوشته به نام « الشجره المباركه» بعضي از اجزاي كتاب در رجال است.
مير محمد علي
ابن سيد ميرم حسني اردبيلي، سيد جليل و عالم فال و ورع و صاحب تقوي بوده است.
محمد علي
ابن ملافتحعلي اردبيلي، وي خواص الايات كليني را ترجمه نموده است.
محمد مهدي
ابن ميرزا حبيب بن سيد حسين بن سيد حسن عاملي اردبيلي، وي عالم فاضل عاليقدر و والا مقام و اعتماد السلطنه اصفهان بوده است.
ملك محمد ننه كراني
ابن ولي محمد، معروف به «آخوند ننه كراني» وي عالم بزگوار و فاضل نامدار و مقتدري معنوي و مادي در آن سامان بوده.دوران تحصيل را در نجف و ساير شهرهاي ايران گذرانده است.
ميرزا مهدي
ابن شيخ علي اكبر بن شيخ محمد امين اردبيلي، وي پس از فراگرفتن مقدمات و سطوح در اردبيل به زنجان كه در آن تاريخ مركزيت داشته با معيت مرحوم آيت الله حاج سيد يونس اردبيلي براي تحصيل توقف مي كنند، و پس از آن به نجف اشرف مشرف گشته در حدود سال در نجف مشغول تحصيل مي شود.
نظام زاده اردبيلي
در نجف اشرف از محصلين بلكه از علماي اردبيل بوده مذاكرات آيت الله سيد كاظم يزدي، و آيت الله خراساني را راجع به وجوب مشروطه و عدم وجوبش مشروحاً و مفصلاً نگاشته، و در اجراء منويات هر دو شاهد و ناظر بوده است.
مير آخور اوغلي
مرحوم حاج ميرزا محمد علي، معروف به «ميرآخور اوغلي» از علماي بزرگ نيمه اول قرن چهاردهم هجري اردبيل بوده است. در سنين جواني به نجف رفته و با سعي و كوششي كه داشته از شاگردان ممتاز حوزه درسي مرحوم « فاضل دربندي» شده است.
شيخ ابوسعيد اردبيلي:
اين بزرگوار اقدم وافضل عرفاشناخته شده در اردبيل مي باشد در قرن سوم واوائل قرن چهارم هجري قمري مي زيسته وشاگرد جنيد بغدادي متوفي به سال 298هجري قمري مي باشد مرقد شريف ايشان در كوچه معصوم شاه معروف ومشهور بوده وقبه اي داشته ومزار عام وخاص بوده با كمال تأسف در دهه هاي اخير ودر جريان خيابان كشي سرچشمه قبر شريفش از ميان رفته است
پيرزرگر:
اين عارف جليل در قرن ششم هجري قمري دراردبيل مي زيسته واز عرفا مشهور بوده قبر شريفش در سمت چپ كوچ منتهي از مسجد پيرزرگر به خيابان پيرعبدالملك واقع است كه با كمال تأسف علي رغم آنكه تا حدود پنجاه سال قبل قبر شريفش معلوم بوده وقبه اي بر روي آن قرار داشته در اثر بي توجهي وبي مبالاتي عده اي بتصرف اشخاصي در آمده وتخريب شده است ودر ملك شخصي افرادي قرار گرفته است
پيرمادر:
اين عارفه بزرگوار از عرفاي قرن ششم هجري قمري بوده وبنا به نظر برخي از مورخين مادر مرحومين پيرزرگر وپيرشمس الدين وپيرعبدالملك مي باشد قبر شريفش در جنب مسجد رحمانيه محله پيرمادر واقع است در حال حاضر جز نشاني به عنوان سقاخانه از اين مزار باقي نمانده است.
پيرشمس الدين:
اين عارف بزرگوار از عرفاي قرن ششم ومتقدم برمرحوم شيخ صفي الدين مي باشد قبر شريفش در داخل مسجد پيرشمس الدين روبروي قسمت آبدارخانه مي باشد تا چهل سال قبل ضريحي برروي مرقد شريفش بوده ومردم به زيارتش مشرف مي شده اند بسيار ضرروي است با توجه به بناي قديمي مسجد مذكور ضمن تجديد مسجد قبر شريف ايشان احياءشود.
پيرعبدالملك:
جناب پيرعبدالملك نيز از معاصران ديگر عرفاي مذكور بوده ودر قرن ششم مي زيسته است قبر شريفش در مسجد پيرعبدالملك مشخص است وتا چندي قبل ضريحي برروي آن قرار داشته با اندك توجهي مي توان ضريحي بر قبر شريفش احداث كرد .
شيخ ابوسعيد اردبيلي:
از عرفاي قرن سوم هجري و از مريدان جنيد بغدادي است. عارف والامقامي بوده و شيخ صفي الدين در اوان جواني در مزار او عبادت مي كرد قبر او هم اكنون در اردبيل و در اول كوچه معصوم شاه باقي و به پير معروف است حمامي هم كه از قديم الايام در مجاورت اين مكان داير است به اسم حمام پير بوده است.
ابومحمد جعفر بن محمد اردبيلي:
در نيمه اول قرن چهارم هجري مي زيسته و از ارباب قلم و حديث بوده است.
شيخ حبيب ايرديموسي:
از فقهاي بزرگ نيمه اول قرن چهاردهم هجري است از قريه ايرديموسي در جوار قريه سرعين برخاسته و بر اثر تلاش و پشتكار از بزرگان فضلا حوزه علميه نجف اشرف گشته است.
تاج اردبيلي:
احمدبن عبدالله ابن عوض بن محمد الشهاب ابن الجلال ابن التاج اردبيلي الشيرواني القاهري،كه به ابن عبيدالله شهرت دارد در ماه صفر 791 هجري در قاهره بدنيا آمد مذهب حنفي داشته او در اواخر عمر به بيماري اسهال خوني گرفتار شد و در دهه سوم ماه رمضان سال 844 هجري در گذشت.
ابوذرعه اردبيلي:
سمعاني در كتاب الانساب او را بنام «عبدالوهاب بن محمد ايوب اردبيلي» معرفي كرده و گفته است كه او شيخ و زاهد بود و روز يكشنبه پنجم ماه رجب سال 415 هجري در فارس رحلت نمود.
شرف الدين اردبيلي :
مؤلف تاريخ اردبيل و دانشمندان مي نويسد كه "شرف الدين ابي شرف الدين ابوعبدالله اردبيلي" از علماي كثير الزهد و رياضت كش و با صفا بود در قرن هفتم هجري مي زيست و در سميساطيه مصر متوطن گشت او از شاگردان "برهان الدين موصلي" بود و از فضل و دانش بهره كافي داشت و جمع زيادي نيز از محضر او استفاده مي كردند. وفاتش درچهارم ماه محرم 675 هجري اتفاق افتاد و دركنار مرقد استادش كه مجاور قبر "صهيب رومي" بود ، مدفون گرديد.
جمال الدين يوسف ابراهيم اردبيلي:
جمال الدين يوسف بن امام عزا الدين ابراهيم اردبيل هم از دانشمندان اين ولايت است كه در مذهب شافعي از فضلاي والا مقام بشمار مي آيد او در قرن ششم هجري زندگي مي نمود. كتاب معروفي بنام «الانوارلاعمال الابرار» در فقه شافعي تصنيف كرده كه مورد علاقه علماي بعد از وي بوده است جمال الدين در سال 799 هجري دعوت حق را لبيك گفته و كتاب الانوار او در سنوات اخير و من جمله سالهاي 1310 و 1328 به چاپ رسيده است.
صدرالدين موسي :
فرزند ارشد شيخ صفي الدين و جانشين وي در ارشاد خلايق بوده است درسال 704 هجري ،كه چهار سال از رحلت جدش "شيخ زاهد گيلاني" مي گذشت در روز عيد فطر پا به عرصه هستي گذاشت و31 سال درخدمت پدر بزيست و 59 سال بعد از وي نيز صاحب خرقه و سجاده وي گرديد به سال 794 دراردبيل درگذشت و دركنار قبر پدرش به خاك سپرده شد اولين بناي بقعه اصلي شيخ صفي الدين كه گنبد الله الله است به دستور وي ساخته شد زاهدي عالم و عابدي فاضل بود علوم ديني و تفسير قرآن تدريس مي كرد او سالك مجاهد بود و مكاشفت داشت صفات ظاهري اوحكايت ازسيرت روحاني وي مي كرد مردي داراي فراست وصاحب كرامت بود و در امر شريعت و طريقت استقامت مي نمود و از بس كه علو همت و جوانمردي داشت و اطعام فقراء و مساكين مي كرد به خليل عجم لقب يافته بود.
ابوالفرج ابن عبدالرحمن اردبيلي :
درقرن ششم هجري مي زيسته وحوالي سال 550 درگذشته است گويا درطب بويژه خواص گياهان اطلاعات وسيعي داشته و ابوحامد اندلسي در سفر خود به اردبيل كه از كوه سبلان نيز ديدن كرده ، با وي ملاقات نموده است. نوشته اند كه در اين ديدار نوع گياهان سبلان نيز موضوع گفتگو بين آنها قرار گرفته است.
ابي الفرج اردبيلي:
«نورالدين فرج بن محمد ابن ابي الفرج اردبيلي» از اردبيل برخاسته و پس از تحصيل مقدمات به دمشق رفته ودر «ظاهريه البرانيه» بتدريس اشتغال يافته است .ابي الفرج ظهر روز دوشنبه 749 در جار وخيه به مرض طاعون در گذشت .
ابن بزار اردبيلي:
مؤلف كتاب معروف صفوه الصفا است كه به قول دانشمندان معاصر، يگانه مرجع مورخان در باب شيخ صفي الدين و پدران اوست نام او درويش توكلي و پدرش اسماعيل بن محمد اردبيلي است. در قرن هشتم هجري مي زيسته و از مريدان شيخ صدرالدين موسي فرزند و جانشين شيخ صفي الدين بوده است. كتاب خود را به تشويق مرشد به نام اسس المواهب السنيه في مناقب الصفويه است. تاريخ تحرير اين كتاب 759 ه.ق يعني 24 سال بعد از فوت شيخ صفي الدين بوده است. كتاب ديگري به نام مكشف القلوب نيز بدو نسبت داده شده است.
الهي اردبيلي:
«كمال الدين حسين بن خواجه شرف الدين عبدالحق» متخلص به «الهي» در سال 870 هجري در اردبيل ديده به جهان گشود پس از تحصيل مقدمات، با مساعدت سلطان حيدرصفوي به شيراز و خراسان سفر كرد مدتي نيز در هرات به نديمي امير علي شيرنوائي و شاهزاده غريب ميرزا ولد سلطان ميرزا گذراند و پس از درگذشت اين شاهزاده به آذربايجان مراجعت كرد او پس از بازگشت به اردبيل در حظيره شيخ صفي الدين قدس سره بتدريس و تعليم علوم مختلف پرداخت و سرانجام در سال 940 هجري، كه بيش از هفتاد سال داشت در اين شهر بدرود و در آنجا دفن گرديد. الهي دانشمند والا مقامي بوده كه بيش از سي جلد كتاب و رسائل و تعليقات و حواشي به زبانهاي فارسي و عربي و تركي نوشته و اول كسي در تاريخ ايران است كه در مذهب تشيع بزبان فارسي كتاب شرعيات به رشته تحرير در آورده است.
ام كلثوم اردبيلي:
در كتاب «الضوئ الانع لاهل قرن التاسع» از بانويي بنام «ام كلثوم بنت البرهان ابراهيم بن احمد بن محمد بن احمد اردبيلي المكي» سخن بميان آمده والسخاوي در حالات وي نوشته است كه الفارسي او را بانويي با تدين و خير گفته است مرگ ام كلثوم در ماه شوال 814 در مكه رخ داده و در المعلاه دفن شده است .
اسماعيل اردبيلي:
از دانشمندان قرن هشتم هجري است.
ابراهيم بن محمد اردبيلي:
از دانشمندان اسلامي در مذهب شافعي بوده است بعداز حج سنه 864 در اول سال 865هجري به قاهره رفته و چندين ماه در آنجا اقامت كرده است.
سعدي اردبيلي:
طبيب بوده و در قرن نهم هجري به حذاقت در طبابت شهرت داشته است.
سامي اردبيلي:
«سام ميرزا» فرزند شاه اسماعيل اول روز سه شنبه 21شعبان 923متولد شد در ايام جواني عليه سلطنت برادرش شاه طهماسب اول، عصيان كرد و به هندوستان رفت سام ميرزا مرد اديبي بود و شعر نيز مي سرود او در سال 967 ديواني بعنوان «تحفه سامي» جمع كرده است و نوشته اند كه حاوي احوال 6664 نفر از شعراي معاصر وي مي باشد .
محمد بن احمد
مولي ابوالصلاح تقي الدين محمد بن احمد بن محمد (مقدس) اردبيلي.مرحوم محقق اردبيلي حاشيه شرح تجريد قوشجي را به تاريخ 986 به نام وي نگاشته است.
ثاني صفوي:
مولف كتاب سخنوران آذربايجان آن عده از سلاطين و شاهزادگان و بزرگان صفوي را كه ذوق ادبي داشته و اشعاري سروده اند در عداد ادباي اردبيلي نوشته است و شاه عباس دوم از جمله آنها مي باشد او پسر شاه صفي است و شهرت ادبش «ثاني» بوده است بسال 1024 هجري در قزوين تولد يافته و بعد از سي و شش سال بهار زندگي در خسرو آباد مغان در گذشته است و در جوار حضرت معصومه (ع) در قم دفن شده است ثاني علاوه بر امر شعر در امر حساب و محاسبات نيز ورود كامل داشته است.
محقق اردبيلي:
ميرزا محمد اردبيلي، وي از اردبيل است در كاشان اقامت گزيده و مشهور به «محقق» است از عرفا و تلاميذ قاضي اسدالله قهپاني عارف بوده قاضي اسدالله به تاريخ 1048 فوت شده محقق كتابهايي از خود به يادگار گذاشته كه از آنها است:
تذكره العارفين، رياض العارفين، منهاج السالكين
ملا محمد باقر اردبيلي
در جلد 5 فهرست كتابخانه مجلس شوراي ملي مي نويسد:« برهان شفاء» اين نسخه در 1067 به خط شكسته نستعليق محمد هاشم دامغاني در اصفهان براي ملا محمد باقر اردبيلي نوشته شده. كاتب در پايان نسخه خاطر نشان ساخته حسب فرموده آخوندي فهامي و علامي ملامحمد باقر نوشته شد.
فائض اردبيلي
ملاحيدر علي خلف مسيح الله اردبيلي معروف به « فائض» در قرن يازدهم هجري مي زيسته و به سال 1081 بدرود زندگي گفته است.
محمد بن علي اردبيلي
متوفاي 1101، عالم متتبع خبير و فاضل كامل بصير، در علم رجال مهارت كامل داشته به ويژه در تمييز مشتركات يگانه عصر خويش بوده، قسمتي از دوران تحصيل را در اصفهان گذرانيد و از علامه مجلسي صاحب بحارالانوار كسب علم نموده است
مولانا نظام الدين
ابن مولي احمد اردبيلي. متوفاي 1150 وي در صرف و نحو كتابهايي نگاشته از آنهاست:
1- شرح شواهدالبهجةالمرضيه
2- شرح شواهد التصريف
3- شرح شواهد شرح العوامل
4- شرح شواهد قطرالندي
5- جامع الشواهد.
مير علينقي اردبيلي
متوفاي 1135 از دانشمندان قرون دوازدهم بوده در مشهد مقدس به نشر علوم و ترويج فنون اشتغال داشته و در آنجا مدفون است.
سيد باقر بن مير حبيب الله اردبيلي:
وي مقدمات و سطوح را در اردبيل فراگرفته و در حدود 1318 به نجف اشرف رهسپار و از محضر اساتيد عظام بهره مند گرديده بعد از تكميل مراتب علميه از استادش آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي تحصيل اجازه كرده و در سال 1330 با خانواده به اردبيل مراجعت نموده از قضا در اثناء سفر، اجل حتمي درك و در كرمانشاه فوت نموده و در آنجا از طرف علماء و طبقات مختلفه تشييع با شكوهي شده بعد از رسومات تجهيز و دفن ، ميرزا مسيح دوده راني كه از تلاميذ آم مرحوم بوده خانواده مصيبت زده را به اردبيل آورده است. مرحوم مير حبيب پدر پير و افتاده كه سالهايي انتظار خدمات پسر را به عالم اسلام داشته محض اطلاع از خبر ناگوار فرزند، بي اختيار غش مي نمايد. مخفي نماند صاحب ترجمه در ميان اهل فضل و دانش معروف به فضل و ورع بوده و تاليفاتي نيز داشته كه متاسفانه از دست رفته است.
حاج ميرزا جواد:
ابن حاج صادق اردبيلي، وي يكي از فقهاي اردبيل است دوره تحصيلات را در نجف اشرف پيش اساتيد وقت به پايان رسانده، و از تلاميذ سيد حسين كوه كمري به شمار مي رفته است.
بگفته ميرزا علي اكبر مجتهد اردبيلي بيشتر تقريرات استاد را نوشته، سپس به اردبيل مراجعت، و در آنجا به وظايف شرعيه قيام نموده، به تاريخ 1303 در اردبيل درگذشته و در نجف اشرف مدفون است.
شيخ حبيب الله:
ايردي موسي اردبيلي، وي يكي از ستارگان فضل، و دانش عصر اخير است. به گفته جمعي از معاصرين، اصولي كامل، فقيه ماهر متتبع باهر، استاد مسلم و از تلاميذ آيت الله شيخ محمد كاظم خراساني بوده و حاشيه بر رسائل شيخ انصاري –ره- نگاشته در اواخر زندگي سكته ناقصه نموده و از تدريس بازماند، پس از چندي درگذشت، و در وادي السلام دفن گرديد.
مير حبيب الله:
مير حبيب الله از علماي سرشناس اردبيل و در زهد و تقوي كم نظير و ضرب المثل بوده. سطوح را در اردبيل به پايان رسانيده و سپس به نجف مسافرت نموده و از ايتين ورعين شيخ محمد طه نجف، و شيخ زين العابدين مرندي استفاده نموده يكي از اوصاف پسنديده مرحوم مير حبيب صفت جود و سخاي او بوده، خودش به زندگي ساده و بي آلايش ادامه مي داد و هر سال مقداري از اموال خود را صرف فقرا و مساكين مي نمود، و كفيل مخارج خانواده هاي متعدد از يتامي و ارامل بوده به واسطه همين عملهاي مثبت و نيك محبوب و معظم لدي الكل بوده همواره در اقامه وظايف ديني عملا كوشا و در ترويج و ترغيب اهالي اهتمام خاصي داشته، مسجد وي در راه «كلخوران» معروف به مسجد مير حبيب الله مي باشد. وي در 12 شهر صيام 1352 در 90 سالگي درگذشت.
سيد حسن اردبيلي:
از معاصرين شيخ مرتضي انصاري است. بعد از شيخ درگذشته است. سال وفات شيخ «ره» 1281 بوده. مرحوم علياري بعضي از كتابهاي وي را از ولي صغارش استعاره گرفته، و بعضي از تملكات كتبي وي را صاحب الذريعه ديده است.
سيد حسين عاملي اردبيلي:
سيد محققين و سند مدقتين ابن سبد ضياءالدين ابي تراب حسن بن سيدابي جعفر محمد، موسوي كركي، عاملي، نزيل اردبيل معروف به آمير سيد حسين مجتهد از القاب وي خاتم المجتهدين است. در ميان عربها به فصاحت و بلاغت معروف بوده، و از خال خويش شيخ عبدالعالي پسر محقق ثاني در جميع مراتب و فنون بالاتر بوده است به امر شريفش سجلات ارقام، و دفاتر احكام را مي نوشته اند. آثار علمي و ارج دار او شخصيت علمي وي را مي رساند تصانيف معتبره و رسائل نفيسه او را در تراجم قيد كرده اند به برخي از آنها اشاره مي شود:
1- كتاب دفع المنافاة عن التفضيل و المساوات، در شأن علي(ع) بالنسبة بسائراهل بيت (ع).
2- كتاب رفع البدعة في حل المتعة.
3- كتاب نفحات القدسيه في اجوبة المسائل الطبرية.
4- كتاب سيادة الاشراف. در اين كتاب ثابت كرده كسي كه از طرف مادر به هاشم منتسب است سيد است و اين قول موافق سيد مرتضي علم الهدي است كه در فقه مطرح شده.
5- رساله در وجود عيني نماز جمعه.
6- رسالۀ طهماسبيه در امامت .
7- رساله در جواب كسي كه از نجاست اهل خلاف سؤال نموده است.
8- رساله دعامة الخلاف.
9- رساله در تعيين قاتل خليفۀ ثاني.
10- رساله در توحيد.
11- رساله در تحقيق معناي سيد و سيادت.
12- كتاب التبصرة.
13- كتاب التذكرة.
14- كتاب الاقتصاد همۀ اينها را در اعتقادات حقه نگاشته.
15- كتاب صحيفة الامان در ادعيه .
16- كتاب شرح الشرائع. پايان كتاب به سال 959 است. رياض مي نگارد:«مجلد طهارة را در اردبيل ملاحظه نموده».
17- كتاب الطهارة.
18- شرح روضۀ كافي.
19- تعليقات بر صحيفه كامله و عيون الاخبار، و جز اينها نيز رسائل و تصنيفاتي دارد.
از براي وي كرامات عاليه و مقامات ساميه نقل شده رجوع شود به روضات الجنات و رياض العلما و أمل الآمل و كتب تراجم.
حمدالله اردبيلي:
از فضلاي قرن دهم هجري است. نوشته اند كه مردي به غايت متبحّر و متفرد بوده در علوّ فضيلت و ادراك و جامعيّت بين اقران و امثال مقام والايي داشته است. مدتي در شيراز مي زيسته و «تقي الدين» در تذكرۀ « عرفات العاشقين» گفته است كه قبل از سال 1000 هجري او را در آن شهر ملاقات كرده است.
حمدالله اشعار خوبي مي سروده است.
حضرات آيات آقا سيد مرتضي و فرزندان مجتهد ايشان :
يكي از مكانهاي قبور مطهره اي كه بايد مورد توجه واقع گردد مكاني در كنار مسجد جمعه اردبيل مي باشد كه سابقاً به مقبره العلماءشهرت داسته واكنون از آنهمه آثار علماءوبزرگان ديني وعلمي وفرهنگي تنها قبور مطهره حضرات آيت الله آقاسيد مرتضي خلخالي كه از فقهاءوعلماءبه نام نيمه دوم قرن سيزدهم ودو دهه نيمه اول قرن چهارده بوده ومتوفي به سال 1317هجري قمري مي باشد وفرزندان بزرگوارش آيت الله سيد احمد مرتضوي متوفي به سال 1357هجري قمري وآيت الله سيد محمد تقي مفتي الشيعه متوفي به سال 1361هجري قمري وآيت الله سيد موسي خلخالي اردبيلي متوفي به سال 1368 هجري قمري ،كسديگري شناخته نيست جزآنكه مسلم است قبر شريف مرحوم آيت الله شيخ ستار اردبيلي متوفي به سال 1336هجري قمري نيز در اين مجموعه جاي گرفته اخيراًتوسط آيت الله آقاسيد محمد مفتي الشيعه نجل مرحوم آيت الله آقاسيد محمد تقي مفتي الشيعه قبه اي برمزار اين بزرگواران احداث گرديده كه مسلماًنيازمند توسعه ومرمت وتعريف به عموم مي باشد.
آيت الله العلماء صدوقي:
كي از علما ءتاثير گذار از نظر ديني وفرهنگي در قرن چهاردهم هجري در خطه اردبيل مرحوم آيت الله شيخ عبدالعظيم صدوقي اردبيلي بوده كه به شيخ العلماءشهرت داشته ،فعاليتهاي قرآني ايشان وتأليفات عديده اش كه بيش از چهل كتاب ورساله كوچك وبزرگ ايشان را شامل مي شود زبانزد خاص وعام است ايشان به سال 1381 هجري قمري دارفاني را وداع گفته وقبر شريفش در قبذستان داش كسن مي باشد در كنار مرقد مطهر ايشان قبر شريف يكي از علماء زاهد وعابد بزرگوار اردبيل مرحوم حجت الاسلام والمسلمين شيخ عبدالله حمزه زاده قرار گرفته كه هر دو نيازمند توجه جدي واحداث ومرمت قبه اي مناسب ودر خور شأن حضراتشان مي باشد .
آيت الله آقا ميرزا محمد علي اردبيلي:
حضرتش از اعاظم فقهاءوعلماءاردبيل بوده علاوه بر فقه در حكمت وفلسفه وعرفان نيز تبحر داشته از برخي از بزرگان شنيده ام كه در خطه اردبيل عالمي به عظمت وجامعيت ايشان نبوده است به سال 1328 هجري قمري بدرود حيات گفته مزار شريفش در ورودي مسجد جنت سراي بقعه حضرت شيخ سيد صفي الدين اردبيلي مي باشد ونيازمند توجه جدي ومرمت وتعريف آن به عموم مي باشد .
آيت الله آقا ميرحبيب الله موسوي كلخوران
اين بزرگوار آيتي باهره در تقوي وسخاوت وديانت وقداست بوده است از اولاد واحفادآقاسيد حسين فقيه عاملي بوده وبه سال 1352 هجري قمري بدرود حيات گفته شجره كامل ايشان نزد حقير موجود است قبر شريفش در قبرستان قاسميه (ستار آباد)واقع است ونيازمند توجه جدي وتعمير ومرمت مي باشد.
علاوه بر اين بزرگان كه به نظر مي رسد براي مرحله اول بازسازي وتوجه داراي اولويت مي باشند علماء وبزرگان زيادي در قبرستانها وخصوصاًدر قبرستان بهشت فاطمه مدفون هستند كه بصورت جدي بايد در حفظ ومرمت وشناسايي آنان اقدام گردد
حمزۀ اردبيلي:
مؤلف دانشمندان آذربايجان به نقل از « نجوم السّما» آورده است كه «مولانا حمزه» از حكماي معروف اردبيل بود در 1099 به معرض طاعون در گذشت و فرايد و تعليقاتي از او به يادگار ماند.
مولانا خان محمد اردبيلي:
از علامه مجلسي اجازه روايت داشته. جلد اول تهذيب را نزد علاّمه مجلسي خوانده، و ايشان در آخر جلد اول تهذيب اجازه اي به خط خودش براي او نوشته كه صورت اجازه اين است:
بسم الله الرحمن الرحيم انهاه المولي الفاضل، التقي الزكي، مولانا خان محمّد اردبيلي ايده الله سماعاً، و تحقيقاً في مجالس، آخرها آخر اواسط شهر ذي القعدة الحرام، لسنة اثنين و سبعين و الف 1072 و اجزت له ان يروي عني ما سمعه مني، و علي باسانيدي المتصله الي ارباب العصمة (ع) كتب الحاج محمّد باقر بن محمّد تقي.
مولي خداوردي اردبيلي:
وي در سال 1071 در مدرسۀ جدّه اصفهان به خط خود شرح اشارات را نوشته و بالاي كتاب نوشته:«الحمدلله الذي وفقنا لاستشراح دقائق الشرح و اعاننا لاستصباح حقائقه» الخ. نسخه اي از اين كتاب در نجف موجود بوده است.