سفر به هندوستان ايران!
اگر در ايام عيد اين فرصت را به دست نياورديد كه سفري به شهرهاي اطراف داشته باشيد، شايد بد نباشد كه يكي از آخر هفته هاي پيش رو را براي سفر انتخاب كنيد و از هواي مطبوع بهاري بهترين بهره را ببريد. استان زنجان ميتواند گزينه مناسبي براي سفر شما باشد. زنجان استان سردسيري است و زمستان سردي دارد، اما بهار آن به دليل داشتن هوايي معتدل، خالي از لطف نيست.
اين استان شامل 7 شهرستان به نامهاي زنجان، ابهر، طارم، خدابنده، خرمدره، ايجرود و ماهنشان است. اين منطقه يك واحد نيمهمستقل جغرافيايي است كه فلات آذربايجان را با شيب ملايمي به دشت قزوين مرتبط ميكند.
تنوع آب و هوايي استان زنجان سبب شده كه اين منطقه چهار فصل بوده و ظرفيتهاي بالايي در زمينه گردشگري طبيعي داشته باشد. به سبب شرايط خاص آب و هوايي منطقه، طارم استان زنجان را هندوستان ايران ميدانند.
چشمههاي آب معدني، رودخانههاي متعدد دائمي، جنگلها و آبشارهاي زيباي داخل جنگلها و روستاهاي ييلاقي كه در درههاي ارتفاعات طارم واقع شدهاند، اين منطقه را به پرجاذبهترين ناحيه طبيعي استان زنجان تبديل كرده است.
شهرستان خرمدره نيز كه از آن به عنوان باغشهر ياد ميشود، با اتكا به سرسبزي و باغهاي پرشمار خود، يكي از ديگر مناطق گردشگري اين منطقه است.
استان زنجان داراي بناها و آثار ديدني بسياري است كه براي مسافران و گردشگران از جذابيت خاصي برخوردار است. گنبد سلطانيه يكي از اين بناهاست كه در 35كيلومتري شهر زنجان واقع شده است.
قبل از نامگذاري سلطانيه، اين منطقه با يك قلعه و برج مراقبت و ديوارهايي از سنگ سبز ساخته شده بود. اين گنبد كه داراي پيچيدگيهاي فني و تزئينات زيبا و سحرانگيزي است، در دوران حكومت سلطان محمد خدابنده در تاريخ 704 هجري قمري احداث شده است.
از ديگر بناهاي اين شهر ميتوان به بناي رختشويخانه اشاره كرد كه اين بنا توسط 2 برادر به نامهاي مشهدي اكبر و مشهدياسماعيل ساخته شده و محل عمومي براي شستشوي لباس بوده است.
كاروانسراي سنگي، عمارت ذوالفقاري، مجموعه تفريحي ايل داغي و معبد داشكسن از ديگر بناهاي تاريخي اين استان است.
غار كتلهخور كه يكي از جاذبههاي ارزشمند و ديدني اين استان به شمار ميرود، غاري است خشكي ـ آبي در شهرستان خدابنده كه گفته ميشود اين غار آهكي به غار عليصدر همدان متصل ميشود و داراي طبقات متعددي است كه نمونه آن در جهان بسيار كم است.
غذاي محلي مردم زنجان بيشباهت به غذاهاي 2 استان آذربايجان شرقي و غربي نيست. مردم اين استان نيز به غذاهايي مانند آش ترش، شيربرنج، آش كشك، كوفته، قيقناق، حلواي شيره و آش رشته علاقه بسياري دارند.
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از جام جم آنلاين
دومين بناي خشتي بزرگ جهان
كرمان را به كويري بودنش مي شناسند اما در دل اين استان مناطقي وجود دارند كه از لحاظ اقليمي هيچ شباهتي با مناطق كويري و كم باران استان كرمان ندارند. «راين» يكي از همين مناطق است كه در جنوب شهر كرمان و بر دامنه كوه هزار قرار گرفته است.
از جنوب كرمان 100 كيلومتر را كه طي كنيد به راين ميرسيد. اينجا تاريخ ايستاده است، در ارگ راين كه در دامنه هزار كوه قرار دارد. لابهلاي برجها و باروهاي خشتي، و ميان كنگرههايي كه آسمان آبي را نقش ميزند.
ارگ راين با 20 هزار متر مربع مساحت دومين بناي خشتي جهان، بعد از ارگ بم است و از نظر معماري بسيار شبيه به آن و بسيار باشكوه.
ميگويند « راين» از «رائين» ميآيد و رائين يعني «راه اين است». از تنها دروازه ارگ، در ضلع شرقياش وارد ميشويد و به محوطه داخلي پا ميگذاريد. بنايش مربعي شكل است، با برجهايي در اطراف و حصاري كه دورتا دور ارگ را دربرگرفته. ارگي با مساحت بيش از 20 هزار متر مربع كه با حصاري به ارتفاع ده متر محافظت مي شود. از كوچههاي خشتي و كاهگلي ميگذري و در راه، كوشك هشتضلعي را ميبينيد و به بنايي ميرسيد كه اعياننشين ارگ بوده است.
اگرچه جز رنگ خشتي خاك و كنگرههاي منظم چيز زيادي نيست، اما كافي است كه چند لحظه سكوت كنيد. سكوت ارگ با شما از تاريخ ديرينهاش و روزگار شكوهش حرفها دارد.
در اينجا ميتوان نمونهاي از ارگهاي مسكوني گذشته را ديد. اعياننشين و عامهنشين و نيز فضاهايي براي زندگي روزمره مردم؛ اسطبل و زورخانه و مسجد و...
اما به هر حال تاريخ اين ارگ نسبتا ناشناخته است و تنها با كاوش هاي دقيق باستان شناسي كه تا كنون در آن انجام شده است مي توان به قدمت دقيق آن دست يافت. قدمت اين ارگ زيبا ، تخريب ارگ بم و معرفي بيشتر آن در سالهاي اخير باعث شده است ارگ راين بيش از گذشته مورد توجه گردشگران قرار گيرد.
قدمت شهر راين به دوره ساساني ميرسد. اين شهر از مركزهاي مهم تجارت در قديم بود و پارچههاي باارزشي در آن بافته ميشد. البته راين از گذشته به عنوان يكي از مراكز ساخت شمشير و چاقو و سپس تفنگ هم بوده است كه هنوز چاقو سازي كم و بيش در اين شهر رواج دارد.
راين برخلاف آنكه در كرمان كويري قرار گرفته، شهري است سرسبز و پردار و درخت، با باغهاي ميوه، آبشار و چشمه آب معدني و معدن مرمر. وجود آبشاري زيبا در نزديكي شهر ، كوه زيباي هزار به ارتفاع 4501 متر ، باغ هاي فراوان ميوه ، معادن مرمر سبز ، صورتي، سولفات سديم و چشمه هاي آب معدني غير خوراكي ، توانسته اين منطقه را به عنوان يك منطقه جذاب گردشگري معرفي كند.
گذر كوتاهي در كوچهها و خيابانهاي اين شهر كوچك شما را به زيباييهاي زيادي ميرساند. در كوچه خانها خانهاي قديمي است از دوره زنديه كه در باغي زيبا قرار گرفته. كوچهها را كه ادامه بدهيد، به مسجد جامع شهر ميرسيد و درخت چنارش. چناري بيش از هزار ساله كه فكر ميكنيد چه آرامش زيبايي دارد. چنار كهن را كه ديديد، به سراغ سرو چهارصد ساله برويد كه در كنار حرم امامزاده زيد قرار دارد.
قديمي ترين ماكت تخت جمشيد
فكر مي كنيد الگوي اوليه معماري تخت جمشيد از كجا به دست آمده است؟ معماران خلاق ايراني، هر قدر هم خبره و كارآزموده باشند، باز براي طرح ريزي بنايي مثل تخت جمشيد نياز داشتند طرح هاي خود را از روي ماكت هاي واقعي استخراج كنند و شايد بتوان گفت كه اولين نمونه چنين ماكتي اولين بار در مسجد سليمان و آتشكده بزرگ اين شهر ديده شد؛ بنايي كه حتي بعد از هزاران سال از عمرش، يكي از ديدني ترين آثار تاريخي جنوب ايران به شمار مي رود.
مسجد سليمان شهر اولين ها است. جايي كه اولين چاه نفت، اولين زمين گلف، اولين زمين فوتبال، اولين چاه گاز، اولين فرودگاه، اولين خط آهن، اولين بيمارستان و چندين اولين ديگر كشور در آنجا برپا شد تا اين شهر كوچك تاريخي، لقب پيشتازترين شهر ايران را در حكومت هاي پيشين بگيرد.
با اين حال، سراغ قديمي ترين اثر تاريخي اين شهر را بايد در شمال شرقي اين شهر و در محله سرمسجد بگيريد. محله اي كه به نام معروف ترين اثر باستاني اش شناخته شده و يكي از معابد قديمي كشور را در خود جا داده است: آتشكده سرمسجد كه به نام آتشكده جاويدان و صفه سرمسجد هم شناخته مي شود.
تاريخ آتشكده سرمسجد را به قرن هفتم قبل از ميلاد نسبت مي دهند. يعني حول و حوش زمان استقرار يكي از قبايل پارس در مسجدسليمان. بعضي از كارشناسان باستان شناسي معتقدند كه معماران براي ساخت تخت جمشيد از اين بنا الهام گرفتهاند. مثل پروفسور گيرشمن، باستانشناس فرانسوي كه در كتاب «ايران از آغاز تا اسلام» خود نوشته است كه تخت جمشيد نيز با استفاده از همين الگو ساخته شده است.
نوع معماري اين بنا، آتشكده جاويدان اورارتويي است كه مهمترين مشخصه آن استفاده نكردن از ملات و گذاشتن سنگ خشك روي سنگ خشك ديگر است. به اين ترتيب حتي اگر از تاريخ طولاني اين آتشكده هم چشم پوشي كنيم، معماري عجيب اين بنا دليلي براي شگفت انگيز لقب گرفتن اين آتشكده سنگي است.
آتشكده سرمسجد، به دستور يكي از پادشاهان بزرگ هخامنشي كه نامي از او به جا نمانده ساخته شده و هر كدام از سنگهاي بزرگ معدني به كار رفته در آن 4 تا 5 تن وزن دارد. اين معبد مشرف به صفه سرمسجد است و به گفته مورخان مقر حكومتي پارسها بوده است.
بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد كه قدمت محراب آتشكده به قرن 7 يا 8 قبل از ميلاد مي رسد. اين محراب يك سكو دارد و در بخش شرقي آن، يعني قسمتي كه امروز آتشكده قرار دارد، مكاني براي براي عبادت مردم بنا شده است. در سمت غربي آتشكده 3 معبد براي 3 تن از خدايان قديم اختصاص داشته كه 2 نفر از آنها هراكليوس و آتنا هستند.
كمي جلوتر، يك پلكان به عرض 25متر عبادت كنندگان را به روي صفه نزديك محل مقدس هدايت مي كرد و از آنجا كه در پايان مراسم نيايش نبايستي از راه آمدن بازگردند، يك پلكان ديگر در گوشه ديگر ضلع شرقي براي پايين رفتن ساخته بودند.
مقدس بودن اين مكان عبادتي دليل خوبي بود تا ايرانيان باستان ظروف سفالي، سكههاي ارزشمند، مجسمههاي باستاني و آثار گرانبهاي خود را در جاي جاي آتشكده نگهداري كنند و به همين دليل كاوش هاي باستان شناسان از اين آتشكده هميشه منجر به اكتشاف بخشي از ابزار و ادوات پارسيان قديم بوده است.
بزرگترين كتيبه سنگي جهان درايران
نگاهي به تاريخ به نمايش كشيده شده در بيستون، بزرگترين كتيبه سنگي جهان
بيستون كوهي كه هميشه يادآور دليريها و افسانههاست، در پذيراي گردشگران بسياري است كه از سراسر جهان به شوق تماشاي گره خوردن هنر و شكوه در اين اثر جهاني به كرمانشاه آمدهاند. نقش برجسته و كتيبه داريوش يكي از مهمترين آثار مجموعه جهاني بيستون است. اين نقش برجسته كه يكي از زيباترين يادگارهاي ادبي و تاريخي ايران است، در ۳۰ كيلومتري شمال شرقي شهر كرمانشاه بر روي صخره معروف به بيستون حجاري شده است.
به گفته كارشناسان ميراث فرهنگي، كتيبه داريوش بزرگترين، پر اهميت ترين و معتبرترين كتيبهاي است كه تاكنون در جهان شناسايي شده است.
در سال ۵۲۲ قبل از ميلاد داريوش، شاه هخامنشي نقشي از خود، فروهر، دو تن از بزرگان پارسي، گئومات، مغ و ۹ تن از شاهان مغلوب را بر ديواره كوه بيستون حك ميكند و علاوه بر اين نقش فرامين و اندرزهاي خود را به صورت كتيبهاي بر دل كوه بيستون حجاري ميكند. داريوش شاه در اين كتيبه شرح فتوحات خود را به خط ميخي و سه زبان پارسي باستان و عيلامي و بابلي بر دل سنگ نگاشته است.
عظمت اين كتيبه به گونهاي است كه فقط زبان پارسي باستان آن داراي ۴۱۴ سطر است. در سنگ نگاره داريوش كه شش متر طول و ۲۰/۳ مترعرض دارد، تصوير داريوش به ارتفاع ۷۸/۱ متر در سمت چپ صحنه حجاري شده است.
وي تاج گنكره داري بر سر و پيراهن بلندي بر تن دارد، او دست راست را به علامت احترام بالا برده و در دست چپ كماني را گرفته است.
وي تاج گنكره داري بر سر و پيراهن بلندي بر تن دارد، او دست راست را به علامت احترام بالا برده و در دست چپ كماني را گرفته است.
در اين صحنه داريوش پاي چپش را بر روي سينه گئومات مغ نهادهاست. در پشت سر داريوش “وينده فرنه ” كمان دار و ” گئو بروه ” نيزه دار ايستادهاند كه از جمله هفت تنانياند كه در براندازي گئومات شركت داشتند.
در زير پاي چپ داريوش گئومات مغ بر پشت خوابيده و به علامت التماس دست هايش را بالا برده است.
پشت سر او صف اسيران با گردنها و دست هاي از پشت بسته ديده ميشود، در بالاي سر هر يك از اين اسيران و در زير تنه گئومات مغ و بر روي دامن اسير نام و نقش پادشاه شورشگر و جايي كه در آن شورش كرده ذكر شده است.
در بالاي سر اسيران تصوير نماديني از اهورامزدا در حال اهداي حلقه قدرت به داريوش حجاري شده و داريوش دست راستش را به نشانه نيايش اهورامزدا بلند كرده است.
در اين نقش داريوش به معرفي خود و خاندانش ميپردازد و در حقيقت با اين نوشته مشروعيت خود را اعلام ميكند، پس از آن شرح فتوحاتش را به خط ميخي عيلامي در سمت راست سنگ نگاره و در مرحله بعد با خط ميخي بابلي در سمت چپ سنگ نگاره حك ميكند.
در مرحله نهايي در زير نقوش برجسته شرح فتوحاتش را به خط ميخي و به زبان فارسي باستان حك ميكند.
سنگ تراشان هخامنشي در حال نوشتن خطوط بر سينه كوه بودند كه سكاها دوباره سر به شورش گذاشتند.
داريوش در سال ۵۱۹ قبل از ميلاد “سكونخا” شاه سكاها را شكست داد و اين رويداد را بيدرنگ به سنگ نبشته اضافه كرد.
چون جايي براي اضافه كردن تصوير شاه سكايي باقي نمانده بود، داريوش دستور داد بخشي از متن عيلامي را پاك و آن را در سمت چپ قسمت پايين كنار متن فارسي باستان از نو حك كنند و به جاي متن عيلامي تصوير “سكونخا” را حجاري كنند. در اين سنگ نوشته داريوش ابتدا به معرفي خود و خاندانش ميپردازد و سپس واقعه قتل گئومات مغ را كه پس از مرگ كمبوجيه سلطنت را غصب كرده بود شرح ميدهد.
پس از آن به شرح جنگهايي كه بر ضد بزرگان و امراي ياغي كرده بود مي پردازد و در خاتمه به هركس كه اين كتيبه بزرگ را محو نمايد، نفرين ميكند.
عجيب ترين گورستان تاريخي اردبيل
اردبيل براي خيلي از گردشگران ايراني با طبيعت منحصر به فرد و آب و هواي لطيفش شناخته مي شود اما شايد كمتر كسي بداند كه يكي از جالب ترين نقاط تاريخي كشور در منطقه براي اين استان قرار گرفته و در واقع وسيع ترين منطقه تاريخي استان اردبيل و با اهميت ترين سايت تاريخي مربوط به پيش از تاريخ در شمال غرب ايران به شمار مي رود.
منطقه باستاني معروف به شهر يري در شمال غربي روستاي پيرازميان در 31 كيلومتري شرق مشگين شهر قرار دارد. جايي در كنار رود قره سو كه وسعت آن به 400 هكتار مي رسد و از سه قسمت دژ نظامي، معبد و قوشا تپه تشكيل مي شود. قدمت قلعه و معبد به 1450 پيش از ميلاد و قوشا تپه به 7 هزاره پيش از ميلاد مي رسد.
محوطه شهر يري اولين بار در سال 1978 ق .م توسط هيئت چارلز برني شناسايي و بررسي شد. او معتقد بود كه عمر بعضي آثار تا هزاره سوم قبل از ميلاد، عصر آهن، سفال خاكستري و نخودي و نارنجي هم مي رسد.
چارلز برني تاريخ اكثريت گورهاي اين محل را هزاره دوم و اول قبل از ميلاد مي دانست و حتي پيش بيني مي كرد كه اين تاريخ به هزار سال قبل تر، يعني هزاره سوم قبل از ميلاد هم برسد. با اين حال آثاري از سكونت عصر برنز شناسايي نكرده بر اين نظريه اصراري نورزيد تا اين كه در كاوش هايي كه توسط هيئت دكتر نوبري در آذر 1382 انجام شد، اشياي با ارزشي از داخل گورها به دست آمد كه در حال حاضر در موزه باستانشناسي خلخال نگهداري ميشوند.
عده اي از باستانشناسان قدمت اين محوطه را تا 9 هزار سال هم تخمين مي زنند و معتقدند كه سنگ تراشه هاي از اشكال انسان مربوط به 7 هزار سال قبل از ميلاد مسيح در اين منطقه موجود است.
محوطه باستاني شهر پيرازميان در كنار رودخانه قره سو قرار دارد. جايي كه بر روي سنگ هاي اطراف آن نقش و نگارهاي متعددي با طرح و ابعاد مختلف با ضربه زدن هاي منظم و دقيق با سنگ هاي سخت، استخوان حيوانات و فلزات سخت حك شده است. نقش هايي از بزكوهي، انسان درحالت هاي مختلف و چندين نقش نامشخص ديگر قابل مشاهده اند، تعداد آنها محدود است .
اما در نزديكي هاي همين محوطه، سنگ قبرهايي با نقش هايي يك نواخت از چهره انسان هايي كه دهان ندارند ديده مي شوند كه ابعاد آنها از 2مترتا 40 سانتيمتر متغير است و تعداد تقريبي آنها به بيش از صد مورد مي رسد. اين محوطه در منتهي اليه دشت مشگين شهر و به فاصله 65 كيلو متري شمالغربي مركز استان و در 35 كيلو متري شرق شهرستان مشكين شهر و در 2 كيلو متري شمال روستاي پير ازميان و از توابع بخش مشكين شرقي واقع شده و در آن مي توانيد يك قلعه وسيع با ديوار دفاعي سنگي از نوع خشكه چين را در كنار محلي براي برگزاري آيين هاي مذهبي و گورهاي باستاني متعدد ببينيد. تا به حال حدود 450 گور در اين محل شناسايي شده است كه ابعاد كوچكترين آنها 3.2 متر و بزرگترين آنها 8.2 متر است. علاوه بر اين، يك غار باستاني و تپه هاي متعلق به دوره هاي مختلف از ديگر ديدني هاي اين منطقه است كه باستان شناسان زمان زيادي را براي تحقيق در آنها صرف كرده اند.
با تمام اين ها، اين روزها اگر گذارتان به منطقه تاريخي شهر پيرازميان بيفتد مي بينيد كه وزش باد شديد و طوفان بخشي از محوطه باستاني شهر پيرازميان را در مشگين شهر تخريب كرده است. طوفان بخش حفاظت شده معبد را بطور كامل تخريب و سايبان محوطه را از جا كنده و به اطراف پرتاب كرده است.
اين در حالي است كه مدير كل ميراث فرهنگي اردبيل در سال 84ضمن بازديد از منطقه اعلام كرد كه در سال 85حريم شهر يري تعيين خواهد شد و اين منطقه باستاني به ثبت ملي و جهاني خواهد رسيد. ولي در مرداد سال 85تحقيقات باستان شناسي منطقه تعطيل شد. او در مرداد سال 86اعلام كرد كه كار طراحي سازه محافظ انجام خواهد شد اما تا به حال هيچ اقدامي در جهت حفاظت از سنگ افراشت ها انجام نشده است.
به جز طوفان روزهاي گذشته، سرماي شديد زمستان عامل تهديد ديگري براي سنگ هاي منقش اين منطقه است كه مي تواند آثار تاريخي اين تپه را از بين ببرد.
خانه طباطبايي ها؛ رنگين كمان كاشان
كمتر كسي را مي توان پيدا كرد كه سري به كاشان زده باشد و سراغ خانه طباطباييها را نگرفته باشد. خانه اي كه اگر شاهكار معماري كاشان نباشد، قطعا يكي از ديدني ترين و افسانه اي ترين بناهاي اين شهر به حساب مي آيد.
خانه طباطبايي ها در نزديكي خانه تاريخي بروجرديها و در جوار بقعه مباركه امامزاده سلطان اميراحمد قرار دارد. بنابراين اگر سري به خيابان علوي شهر كاشان بزنيد، مي توانيد از هر سه اين بناها ديدن كنيد. اين خانه سال 1250 قمري و در زميني به مساحت 4730 مترمربع به همت مرحوم حاج جعفر نظنزي كه از تجار فرش در كاشان بود، ساخته شد. او از استاد علي مريم كاشاني، معمار برجسته دوره قاجار كه سازنده خانه بروجرديها و سراي امين الدوله هم بود خواست تا اين بنا را براي او بسازد و استاد مريم كاشاني ساخت اين خانه زيبا و ديدني را در 10 سال به پايان رساند.
خانه طباطبائي 5 در ورودي دارد كه ورودي اصلي به 2 ورودي اندروني و بيروني در قسمت هشتي تقسيم ميشود. شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد در ساخت خانههاي قديم كاشان نه تنها اقليم و وضع آب و هوايي مورد توجه قرار دارد، مباني اعتقادي و اسلامي هم در نظر گرفته شده و طوري طراحي شده اند كه از نوعي حجاب و طرح محفوظ برخوردار باشند. به عبارت ديگر فضاي داخلي خانه از خارج خانه قابل رؤيت نيست و حتي از پشت بام خانههاي مجاور هم نمي توان به داخل خانه و بخش هاي آن اشراف داشت.
اگر سري به خانه طباطباييها بزنيد، 40 اتاق، 4 صحن و حياط، 2حياط خلوت، 3بادگير و 2رشته قنات را مي بينيد كه حياط مركزي متعلق به قسمت بيروني و 2 حياط متعلق به اندروني و يك حياط متعلق به خدمه بوده است. بخش اندروني خانه اتاق 5 دري ساده اي در مركز دارد و 2 حياط در 2 طرف آن قرار گرفته است كه داراي سرداب است. اين قسمت جايي بود كه خانواده مرحوم طباطبائي در آن زندگي مي كردند.
حياط ضلع شمال غربي بزرگتر است و تعداد اتاقهاي بيشتري دارد. در زير قسمت اندروني مخصوصا اتاق مركزي، سرداب بزرگي قرار گرفته كه بسيار ديدني است. اما قسمت بيروني شامل تالار بزرگي مي شود كه به اتاق شاه نشين معروف است. اين اتاق در مركز قرار گرفته و با نورگيرها و پنجرههاي مشبك رنگي و پنجرههاي كناري دوجداره كه عمودي باز و بسته ميشود، تزئين شده است. علاوه بر اين، نقاشي و آيينهكاري و گچبريهاي جالب تزئينات ديگري هستند كه اين اتاق را ديدني تر مي كنند.
در دو طرف اتاق شاه نشين اتاقهاي گوشوارهاي بنا شده اند و در جلوي اتاق شاهنشين ايواني با آيينهكاري و گچبريهاي ظريف ديده ميشود.
حياط خدمه، شامل اتاقهاي خدمه، زير زمين خدمه، آشپزخانه و اصطبل زمستاني و تابستاني است كه تعدادي از اتاقهاي خدمه از بين رفته است.
اژدهاي سنگي زنجان
در دل صخرهاي بلند، برفراز دشتهايي وسيع و زيبا، دو اژدها خفتهاند، دو اژدها از سنگ سرد كه سالهاي سال است آتشي از دهانشان بيرون نيامده... درست مثل افسانهها، اما اين يك افسانه نيست!
اگر به شهر سلطانيه زنجان بروي و سراغ «داشكسن» (Dash Kasan)را بگيري، همه تو را بهسوي «معبد اژدها» كه در فاصله كمي از شهر قرار دارد، راهنمايي ميكنند؛ در حاشيه روستاي «وير»، جايي كه ميتواني سه غار سنگي را ببيني كه در دل صخرههايي بزرگ شكل گرفتهاند و هر كدام نقشهاي زيبايي دارند كه همه از سنگ و در دل همين صخرهها تراشيده شدهاند. شايد بههمين دليل هم به اين منطقه ميگويند «داشكسن» كه به زبان آذري بهمعني «سنگبُر» است.
نقش اين دو اژدها از معروفترين و جذابترين نقشهاي اين محوطه تاريخي است، طول آن پنج متر و ارتفاعش يكونيم متر است. اژدها از قديم در فرهنگ ايران وجود داشته است، ولي دو اژدهاي داشكسن ايراني نيستند، چينياند! عجيب است، اين قهرمانان افسانههاي چيني در ايران و در نزديكي زنجان چه ميكنند؟
ميگويند از معبد داشكسن در دو دوره تاريخي استفاده ميشده: دوره اول زمان ساسانيان بوده است، اما از اين دوره چيز زيادي باقي نمانده؛ دوره دوم، زمان فرمانروايي مغولها در ايران، قرن هشتم هجري بوده است. زماني كه ايلخان مغول، ارغون از دنيا رفت، الجايخاتون، خواهر سلطان محمد خدابنده تصميم گرفت به معبد شكلي تازه بدهد. براي همين از هنرمندان چيني دعوت كرد تا معبد را تزيين كنند.
بهجز دو اژدها، آثار هنري زيباي ديگري هم در اين معبد توجه بيننده را بهخود جلب ميكند. محرابهايي در دو طرف نقش دو اژدها با مقرنسهاي ظريف و زيبا و همينطور نقشهاي تزييني معبد نشان ميدهند هنرمنداني كه اين نقشها را بهوجود آوردهاند، چه چيني چه ايراني، در كارشان مهارت زيادي داشتهاند.
حالا اين بنا صدمههاي زيادي ديده، آنقدر كه وقتي از دور به آن نگاه ميكني، چيزي نميبيني مگر يك صخره و تكههايي از سنگ كه در دامنه آن ريخته، با وجود اين هنوز هم بهخاطر نقشه معمارياش و همينطور بهخاطر نقشهاي تزيينياش، يكي از ارزشمندترين بناهاي سنگي ايران بهحساب ميآيد و بهخاطر ردپاي هنر چين در آن، منحصر بهفرد و بينظير.
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از همشهري آنلاين
بقعه هاي اصفهان
اگر قرار است به زودي سفري به اصفهان داشته باشيد، پيشنهاد مي كنيم در كنار بازديد از تمام جاذبه هاي تاريخي و طبيعي اين شهر به بازديد زيارتگاه ها و بقعه هاي اصفهان هم برويد. اين بقعه ها يا متعلق به بزرگان اصفهان و علماي اين شهر هستند، يا امامزادگاني كه نسبشان بر كتيبه هاي موجود در بارگاه حك شده است. مثل آرامگاهآقاحسين خوانساري (قبهالعلماء)، آرامگاه خواجه نظامالملك (دارالبطيخ)، بقعه شهشهان، بقعه شيخ ابومسعود رازي و بقعه ستي فاطمه و مقبره شاهزادگان و...
بقعه هاي اين شهر نه تنها از جنبه معنوي تقدس زيادي در بين مردم دارند، بلكه بقعه آنها به لحاظ معماري هم قابل توجه است و گوشه هايي از معماري زيباي اصفهان را به نمايش مي گذارد.
خواجه نظام الملك طوسي
در محله دارالبطيخ كه امروز به احمد آباد معروف است آرامگاه خواجه نظام الملك طوسي، قرار دارد كه پهلو به پهلوي او چند نفر از شاهان سلجوقي دفن شده اند.
آرامگاه خواجه نظام الملك سنگ مرمر بسيار زيبايي است كه در اطراف آن كتيبه اي شامل آيه الكرسي به چشم مي خورد و در كنار آن 8 قبر ديگر وجود دارد كه اغلب با سنگ مرمر نفيس پوشيده شده اند و خيلي از كارشناسان معتقدند كه در گذشته بناي مناسبي هم بر اين قبور وجود داشته است.
مزار ملكشاه سلجوقي هم در همين محل قرار دارد. تركان خاتون همسر ملكشاه سلجوقي و فرزندان او مانند بركيارق و سلطان محمد و سلطان محمود هم در همين محل مدفون هستند. تا چند سال قبل چنار كهنسالي بر در ساختمان اين مجموعه وجود داشت كه مردم اصفهان آن را به نام چنار دارالبطيخ مي شناختند اما امروز از اين چنار اثري باقي نمانده است.
قبه العلما
در مزارستان تخت فولاد و در ساحل جنوبي زاينده رود، مي توانيد مزار مرحومين آقا حسين خوانساري فرزندش آقا جمال خوانساري و تعداد ديگري از علما قرار دارد. آن دو از رجال و روحانيون برجسته عصر صفوي هستند كه به لحاظ تأليفات متعدد و تربيت شاگردان مستعد در جهان اسلام شهرت دارند. به خصوص آقا حسين كه در دربار شاه سليمان صفوي از نفوذ و احترام بسياري برخوردار بود و اكثر فضلا و روحانيون بزرگ آن دوران محضر درس او را درك كرده اند.
اين آرامگاه شامل يك بقعه و گنبد است و سر در آن با كاشي هاي خشتي هفت رنگي تزئين شده كه روي آنها خط ثلث به چشم مي خورد. محققان معتقدند كه اين آخرين بقعه اي است كه در زمان صفويه بر روي آرامگاه يكي از دانشمندان ساخته شده است. در داخل بقعه تعداد ديگري از علماء و دانشمندان عصر صفويه و دوره هاي بعد دفن شده اند و به همين جهت به اين مجموعه «قبه العلما» مي گويند.
نماي داخلي «قبه العلما» با تزئينات گچي به سبك صفويه تزئين شده و در نماي خارجي گنبد و ديوارهاي بقعه، كاشي هاي زيبا و نفيس دست ساز را خواهيد ديد.
بقعه شهشهان
در مجاورت مسجد جامع اصفهان و در محله شهشهان بقعه اي قرار دارد كه عمر ساختمان آن به دوره تيموريان برمي گردد. اين بقعه در زمان سلطان محمد بن بايسنقر نواده امير تيمور ساخته شده و آرامگاه شاه علاء الدين محمد از سادات و بزرگان اصفهان در آن قرار دارد. شاه علاء الدين محمد در سال 850 هجري قمري به دستور شاهرخ تيموري به شهادت رسيد و مورخين علت شهادت او را علاقه اي مي دانند كه سلطان محمد بن بايسنقر به او داشته و نزاع دو شاهزاده تيموري و تسلط شاهرخ به اصفهان موجب خشم او و كشته شدن اين مرد بزرگ مي شود. اين بقعه از داخل و خارج با گچبري و كاشي كاري تزئين شده و گنبد آن در اوائل حكومت پهلوي مرمت شده است.
خطاط كتيبه اصلي بقعه محمود نقاش خوشنويس مشهور قرن نهم هجري است كه به خط ثلث گچبري شده، اشعار و عباراتي را نوشته و به شهادت شاه علاءالدين محمد اشاره كرده است. اما بر ديوار شرقي داخل بقعه شهشهان اشعاري به خط نستعليق سفيد نوشته شده و بر ديوار شمالي داخل بقعه نيز كتيبه اي است كه با گچبري به خط ثلث سفيد بر زمينه قهوه اي و سبز و قرمز به تاريخ 1013 هجري قمري به وسيله صحيفي فارسي كتابت شده است. مفاد اين كتيبه به اقدامات بانوي نيكوكاري اشاره مي كند كه نام او خانم سلطان بوده است. همچنين عبارات اين كتيبه بيانگر تعميراتي است كه در زمان سلطنت شاه عباس اول صفوي در بقعه انجام گرفته است.
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از: پورتال اصفهان، روزنامه ايران
ميل اياز؛ قديمي ترين بناي غزنويان
مناره يا ميل اياز، قسمتي از رباط ارسلان جاذب است و در محل سنگ بست در مسير تربت جام به مشهد در استان خراسان رضوي قرار دارد. اين بنا كه از قديمي ترين و مهم ترين آثار دوران غزنويان است به همت ارسلان جاذب والي و سپهسالار توس در زمان سلطان محمود غزنوي ساخته شده و پس از مرگ او -كه در سال 419 يا 420 اتفاق افتاد- در اين بناي ساده زيبا و باعظمت دفن شد.
ارسلان جاذب از ممدوحان فردوسي و از كساني بوده كه او را متمايل به گرايش هاي حماسي در ايران مي دانند. جالب است بدانيد كه در زمان حيات او توس رو به پيشرفت و ترقي فرهنگي و سياسي گذاشت و از مراكز چهارگانه و پر اهميت خراسان شد.
ميل اياز كه ظاهرا همتايي در طرف ديگر ساختمان داشته، در گذشته جزو رباط بزرگي بوده كه در سالهاي 389 تا421 هجري ساخته شده است. اين مناره داراي 40 متر بلندي و حدود 100 پله براي صعود و قطر آن در پايين حدود 5/5 متر و در بالا 5/2 متر است. اين دو مناره علاوه بر جنبه زيبايي و راهنمايي مسافران وظيفه جايگاه ديدهباني را نيز انجام ميدادهاند.
گرداگرد فراز مناره نوشتهاي از آجر با خط كوفي ديده ميشود و فضاي داخلي اين بنا با رنگهاي مختلف و نقوش هندسي، كتيبه كوفي و گچبري زينت يافته است و گوشواره اي مشبك پا كار گنبد، و آجر چيني خفته و راسته بنا، خط كوفي معقلي زير گنبد و تكرار كلمه محمود در آن از ويژگي هاي اين بنا است.
مقبره ارسلان جاذب آجري و داراي نقشهايي با آجر و رنگ روشن و كتيبهاي بر گرداگرد سقف داخلي گنبد است. بالاي ديوار آن نيز كتيبهاي به خط كوفي و با رنگ آبي در زمينه كدار وجود دارد. اين بنا داراي گنبد كوتاه روي سافهاي 8 وجهي است. اين ساقه بر مكعبي با ارتفاع 10 متر استوار شده و در ميان رباط سنگ بست قرار دارد كه اكنون ويرانه است اما در نزديكي آن رباط ديگري توسط امير عليشير نوايي ساخته شده كه هنوز وجود دارد.
رباط سنگ بست با نقشه مستطيل داراي برج هاي ديده باني و نگهباني است. نيم برجهايي براي تقويت ديوارهاي اصلي و مرتفع آن وجود دارد. سر در ورودي اين بنا شباهتي بسيار با كاروانسراي مهيار در اصفهان دارد. فضاي داخلي رباط در حياط مركزي مشتمل بر حجره ها و اتاقهاي ويژه اقامت كاروانيان و اصطبل است.
امامزاده اي در پيچ و خم كوه ها
اگر اهل سفر به شمال و گذر از جاده هراز باشيد، حتما بارها از مقابل بارگاه امامزاده هاشم گذشته ايد. زيارتگاهي كه در پيچ و خم اين جاده كوهستاني قرار دارد و خيلي از مسافران تهران آمل در گردنه معروف امامزاده هاشم به زيارت آن مي روند.
امامزاده هاشم را بايد در شمال غرب جاده هراز ببينيد كه با مركز شهر دماوند 20 كيلومتر فاصله دارد. آن حضرت از نوادگان امام حسن مجتبي(ع) است و نقل است كه بناي ساختمان به وسيله منوچهرخان در سال 1830 ميلادي انجام شده اما بناي بقعه را به علت اينكه مداخل خوبي دارد هرچند سال يك بار تعمير و نوسازي كردهاند از اين رو بافت اصلي بقعه به كلي به هم خورده است.
در جنگ جهاي اول و نهضت جنگل اين بقعه آسيب فراوان ديد بعد از كشيدن راه شوسه بقعه كنار شاهراه اصلي شمال قرار گرفت و ساختمان جديدي براي آن ساخته شد. زلزله 31 خرداد 1369 گيلان بناي اين امامزاده را به شدت تخريب كرد اما بازسازي هاي پي در پي آن، زيارتگاه امامزاده هاشم را به جايي رساند كه در حال حاضر داراي كتابخانه، مجموعه اداري، غسالخانه، كشتارگاه و درمانگاه است. بنا بر شواهد در گذشته در كنار اين بقعه كاروانسرايي و جود داشته كه در تخريب شده اما ماكسيم سيرو ، در كتاب كاروانسراهاي ايران به اين كاروانسرا اشاره كرده است.
اگر مسافر اين جاده شديد و به زيارت امامزاده هاشم رفتيد، پيشنهاد مي كنيم سري هم به منطقه تفريحي اليمستان بزنيد كه جاده آن در نزديكي امامزاده قرار دارد.
در كنار امامزاده يك جاده فرعي به سمت راست وجود دارد كه تا به روستاي لهاش و منطقه اليمستان مي رسد. اين روستا دهي از دهستان چلاو بخش مركزي شهرستان آمل است كه در 42 هزارگزي جنوب آمل قرار گرفته است. آن هم در كوهستاني جنگلي و معتدل مرطوب.
تمام گردشگراني كه يك بار پا به اين جنگل مه آلود گذاشته اند معتقدند جنگل اليمستان براي پياده روي و گردش يك روزه عالي ترين گزينه است. به شرطي كه كفش و لباس مناسب همراه داشته باشيد و البته نوشيدني و خوردني را هم فراموش نكنيد!
روستاي اليمستان يكي از بكرترين روستاهاي شمال است كه هنوز هم آب مردم آن از چشمه تامين مي شود و محصول آن غلات، لبنيات و عسل است. بيشتر ساكنان اين روستا زراعت و گله داري مي كنند و عده اي هم به توليد صنايع دستي، كرباس و شالبافي مشغولند. راه مالرويي كه از اين روستا مي گذرد عبور و مرور را قدري سخت كرده و به همين دليل اكثر سكنه آن در زمستان در شهر آمل سكونت مي كنند.
اما از همه اين ها گذشته، قله اليمستان هم يكي ديگر از جاذبه هاي اين روستا است كه در زمستان و بهار كوهنوردان زيادي را به خود جذب مي كند. قله اي كه حدود ???? متر ارتفاع دارد و يكي از بهترين گزينه هاي كوهنوردي در زمستان به شمار مي رود. اگر اهل كوهنوردي باشيد، اين قله با تمام جاذبه هاي طبيعي اطرافش بهترين گزينه سفر كوهنوردي شما به شمار خواهد رفت. در كل مسير دامنه شرقي، قله دماوند در پيش چشمان ما است و هر لحظه با شما حركت مي كند. اما شايد از همه جالب تر منطقه نقش پاي رستم باشد كه تعجب همه كوهنوردان را بر مي انگيزد. نرسيده به قله جاي دو شهاب سنگ بزرگ ديده مي شود كه حفره هايي به عمق 10 متر ايجاد كرده اند. بوميان منطقه افسانه اي زيبا براي اين چاله ها دارند. آنها معتقدند اين گودال ها جاي زانوهاي رستم است كه در اين منطقه زانو زده و از آب دريا نوشيده است.
رستم زاد
بخش گردشگري تبيان
زيارتگاه هاي دنج پايتخت
امام زاده يحيي
امامزاده يحيي نام بقعه ابوالقاسم عزالدين يحيي است كه در كوچهاي به همين نام در خيابان ري، نرسيده به خيابان شهيد مصطفي خميني قرار دارد. در محله اي قديمي و تاريخي كه به آن عودلاجان گفته ميشود و اين روزها در حال نوسازي است.
نسبت ابوالقاسم عزالدين يحيي كه از نقباي شهرهاي قم و ري بوده است، به امام زين العابدين ميرسد و گفته ميشود كه برادر ايشان است. درباره نام و نسب شريف امامزاده يحيي آمده است كه: اين بزرگوار با 15 واسطه به امام چهارم ميرسد و پس از پدر نقابت طالبيه ري، قم و آمل را به عهده داشته و به سال 592 ه ق به دست علاءالدين تكش خوارزمشاه به شهادت رسيده است.
بنابراين سنگ بناي اوليه اين زيارتگاه 800 سال پيش و در دوران خوارزمشاهيان گذاشته شد اما بناي زيارتگاه كه در حال حاضر داراي يك صحن وسيع، مسجد، ايوان، رواق، ضريح، حرم آيينه كاري، سرداب، گنبد كاشي مخروطي شكل و سقاخانه است به دوره مغول مي رسد. در زمان قاجاريه، نماي خشتي برج تغيير و ايوان، اتاقها و ساير متعلقات افزوده شد و اين روزها با افزودن ساير تزيينات و بناهاي ديگر مثل آينهكاري، كاشي و معرق، مسجد و موزه و كتابخانه بقعه به بنايي اصيل و به ياد ماندني تبديل شده است و حرم با آينهكاري زيبا يادآور فضايي آرام به دور از دغدغههاي خيابانهاي اطراف امامزاده است. در اين امامزاده علاوه بر بقعه امامزاده يحيي، مقبره مرحوم بهاءالملك همداني و مرقد امامزاده محمد نيز وجود دارد.
بناي قديمي اين بقعه شامل برج خشتي هشت ضلعي متعلق به قرن هفتم هجري است كه مانند بناهاي ديگر عصر مغول، يك گنبد آجري 12 ضلعي هرمي شكل بر بالاي آن قرار داشت. در عهد قاجاريه هم اطراف اين برج را با كاشيهاي هفت رنگ مزين ساخته بودند. اينك در محل برج خشتي و قبلي، بقعه هشت ضلعي كنوني ساخته شده است.
بر روي در قديمي بقعه كه چندان بزرگ نبوده، در دو كتيبه كوچك به خط ثلث نوشتهاند: باني بقعه خشتي قديم شخصي به نام قرابشاره بوده و معمار آن، ديو حسن نام داشته است. صندوق منبت عتيقه امامزاده يحيي چنان كه در كتيبه آن اشاره شده به دستور ملكشاه غازي در سال 895 ه ق به وسيله دو برادر به نامهاي استاد حسين و استاد محمد لواساني ساخته شده است.
در كنار اين امامزاده، كهنترين چنار زنده قرار دارد. اين درخت كه در فهرست وزارت فرهنگ و اداره باستانشناسي با شماره سه و در سال 1330، به ثبت رسيده است، حدود 800سال عمر دارد و قطر آن به حدود هفت متر مي رسد.
براي زيارت امامزاده يحيي بايد به نشاني خيابان پانزده خرداد، خيابان امامزاده يحيي و بناي امامزاده يحيي برويد.
امامزاده پنج تن لويزان
امامزاده پنج تن لويزان در منطقه لويزان، خيابان شعبانلو قرار دارد. در اين زيارتگاه كه روي تپه قرار گرفته، مرقد پنج برادر به نامهاي سالم، ابوطالب، صائم، رحيم و حسين قرار دارد. آنها همگي پسران شيث، فرزند كاظم، فرزند عليبنالحسين زينالعابدين(ع) هستند اما اطلاعات بيشتري در اين مورد در كتاب هاي نسب شناسي ذكر نشده است.
بناي اين امامزاده تاريخي 130 سال عمر دارد و در آن بقعهاي چهارگوش با پوشش گنبدي به چشم مي خورد. ضريح آن مشبك و معروف به جعفري و سبز رنگ است كه به صورت مربع در عهد قاجاريه ساخته شده است. اما به تازگي ساختمان بقعه بازسازي شده و در چهار ضلع بنا چهار طاق نما ساخته شده است كه درب ورودي روضه در طاق نماي جنوبي قرار دارد. فضاي روضه نسبتا وسيع است و در انتهاي آن ضريح فلزي بر روي پنج صورت قبر قرار گرفته است.
اين امامزاده درسال 1376 ، بازسازي شد و مساحت آن به 460 مترمربع افزايش يافت و تزيينات داخلي نيز به صورت آينه كاري درآمد. گورستان عمومي لويزان هم در كنار امامزاده پنج تن قرار دارد و مساحت آن به 3 هكتار ميرسد.
امامزاده اهل بن علي
امامزاده اهل بن علي را مردم جنوب شهر خوب مي شناسند. اين امامزاده كه در ميان مردم به اهلعلي معروف است، در خيابان خاوران، ايستگاه امير سليماني، خيابان انور زاده (دولاب) قرار دارد و گفته مي شود متعلق به يكي از نوادگان حضرت علي (ع) است.
اين بقعه گنبدي پوششي دارد و قسمت كمي از بالاي گنبد با كاشي فيروزهاي پوشيده شده و بقيه بقعه آجري است. به جز گنبد كه از 200سال پيش به جا مانده، بقيه بنا و محوطه در حال بازسازي است و كل محوطه جزء آثار ميراث فرهنگي به شمار مي آيد. در صحن امامزاده، گورستان كوچكي قرار دارد كه گفته مي شود قدمت آن به 200 سال قبل مي رسد.
بر ديوار طرفين ايوان اين زيارتگاه دوازده بيت شعر به خط نستعليق بر كاشي هاي خشتي نوشته شده كه تاريخ آنها به سال 1308ه.ق مي رسد. همين اشعار را در سال 1324 با مختصر تغييراتي در برخي كلمات و تعويض نام متولي، به خط نسخ بر كاشي نوشته و بر بالاي سر در ورودي محوطه بقعه نصب كرده اند و اتفاقا در همين اشعار است كه نسب صاحب مرقد به اميرالمومنين علي (ع) نسبت داده مي شود اما در كتاب «اختران فروزان طهران و ري» نسبت ايشان به فرزندان امام حسن مجتبي (ع) مي رسد.
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از: جام جم، كتاب اول