پيش به سوي كرمانشاه
تعطيلات نوروزي تمام شده، اما شايد شما هم جزو كساني باشيد كه امسال دنبال جور كردن مقدمان يك سفر بهاري براي ارديبهشت و خرداد مي گرديد. به خصوص كه با پايان يافتن فروردين و رسيدن ارديبهشت طبيعت برگ جديدي از زيبايي اش را رو مي كند و فرصت خوبي فراهم مي كند تا براي سفرهاي آخر هفته برنامه بريزيد.
پيشنهاد ما براي چنين سفري كرمانشاه است كه به دليل موقعيت خاص اقليمي، داراي مراتعي سرسبز و درههايي پوشيده از جنگل است و به خاطر همين پوشش زيباي طبيعي و آب و هواي معتدل، يكي از بهترين و جذابترين نقاط كشور براي اتراق است.
سعي كنيد در اين سفر، پارك جنگلي طاق بستان ـ يكي از پر جاذبهترين مناطق شهرستان كرمانشاه ـ را هم از دست ندهيد.
كوهستان و فضاي سبز، چشمه، درياچههاي مصنوعي و نقش برجستههايي از دوره ساساني، محيطي جذاب و ديدني را در اين پارك رقم زده است.
درباره خوبي اين منطقه همينقدر بگوييم كه بهخاطر زيبايي و دلچسبي آب و هوايش همواره مورد توجه پادشاهان و محل شكار و تفريح آنها بوده است، به طوري كه اگر دقت كنيد، در دو طرف ايوان بزرگ طاق بستان، صحنههاي حجاري شده شكار شاه ساساني را ميبينيد و احتمالا با كمي تامل، در كنار چهچهه پرندگان، همهمه سواران در جستجوي شكار را هم خواهيد شنيد.
منطقه ريجاب و بان زرده در 120 كيلومتري شمال غربي شهر كرمانشاه هم از آن جاهايي است كه از سفر به آن پشيمان نخواهيد شد؛ كوههاي سر به فلك كشيده و برفگير دالاهو كه دامنههايش پوشيده از جنگل و درختان انجير و گردو است، اين منطقه زيبا را در برگرفته و رودخانه زيبا و خروشان سراب ريجاب كه از فرط زيبايي تصويري از نهرهاي بهشتي را نشانتان ميدهد، با گذر پيچ در پيچ و افسونگرش در پستي و بلندي اين منطقه، گرد خستگي يك ساله را از چشم و روح و روانتان ميشويد و با خود به دوردستهاي بيبرگشت ميبرد.
در اين منطقه زيبا حتي ميتوانيد با ديدن آثاري مانند قلعه يزدگرد و زيارتگاههاي بابايادگار و ابودجانه، تاريخ را هم مرور كنيد.
محوطه بزرگ و تاريخي بيستون هم كه آثاري را از دوران پيش از تاريخ تا به امروز در خود جاي داده است، در شرق شهر كرمانشاه با جذابيتهاي تاريخي و طبيعي فراوانش، شما را به سوي خود ميخواند تا صداي اندوهناك تيشه فرهاد كه هنوز از لابهلاي كوههاي بيستون به گوش ميرسد، در جان عاشق شما هم زمزمه كند.
مشهورترين و مهمترين اثر باستاني اين محوطه، نقش برجسته و كتيبه داريوش بزرگ بر صخره برافراشته بيستون است كه ديدنش خالي از لطف نيست.
ارديبهشت در دشتهاي لاله
ارديبهشت شايد تنها فرصت شما براي سر زدن به دشت لاله ها باشد اما براي تماشاي اين لاله هاي رنگارنگ بهاري نياز نيست حتما راهي سفري دور در نقطهاي خاص شويد. ايران خاك لاله خيزي دارد كه در هر گوشهاش دامني از لالههاي سرخ و زرد و سفيد را به پاهايتان خواهد ريخت البته اگر مهمان دستان پرسخاوت و باطراوتش باشيد. فقط لازم است بدانيد عمر اين گياه زيبا سه هفته بيشتر نيست، پس وقت زيادي براي تصميمگيري نداريد.
اگر اهل غرب كشور هستيد دشتهاي سرسبز و پرگل چهارمحال و بختياري را به شما پيشنهاد ميكنيم. هواي لطيف مرغزارهاي سرسبز و كوهسارهاي سربلند و مغرور ايران بهترين محل براي رويش لالههاي واژگون ـ گل بومي سرزمين ايران ـ است.
اين دشت زير پوششي رنگارنگ از لالههاي سرخ رنگ و واژگون، در 12 كيلومتري چلگرد و در نزديكي روستاي بنواستكي از توابع شهرستان كوهرنگ آرميده است. هواي لطيف، سبك و پاك دشت و پوشش گياهي بسيار غني و ارزشمند آن چشم و دل هر بينندهاي را مينوازد.
طبيعت سحرآميز و جاذبههاي طبيعي افسونگر اين مسير در ورود به دشت لالهها شما را شگفتزده و مبهوت زيبايي اين دشت خيالانگيز و رويايي خواهد كرد.
در ايلام و ارتفاعات اشترانكوه لرستان نيز گياه لاله واژگون در ماههاي فروردين و ارديبهشت به گل مينشيند، اگر قصد سفر به اين استانها را داريد، ميتوانيد به دشتهاي لاله در اين مناطق سري بزنيد البته با وجود گردوغباري كه هماكنون در آنجا جاخوش كرده نه ميدانيم چه بر سر دشتهاي لاله آنها خواهد آمد و نه ميتوانيم سلامت شما را تضمين كنيم، پس شايد بد نباشد گلستانكوه در 15 كيلومتري جنوب شهرستان خوانسار يا منطقه گردشگري ـ تفريحي آستانه در دهاقان اصفهان را كه يكي ديگر از منطقههاي طبيعي ـ گردشگري و داراي لالههاي واژگون زرد رنگ است، انتخاب كنيد.
در نهايت اگر تهراني يا اهل همين اطراف هستيد و وقت سفر به اين مناطق را نداريد، ميتوانيد سري به دومين جشنواره لالهها در باغ مشاهير قزوين بزنيد و ارديبهشتتان را به در كنيد. اين جشنواره تا نيمه ارديبهشتماه پذيراي قدوم مهربان شماست. گفتم مهربان، چون يادتان باشد كه هر كجا رفتيد قصد چيدن اين گلهاي زيبا را نكنيد كه در صورت ارتكاب اين جنايت به ازاي چيدن هر گل 30هزار ريال جريمه خواهيد شد.
سفر به هندوستان ايران!
اگر در ايام عيد اين فرصت را به دست نياورديد كه سفري به شهرهاي اطراف داشته باشيد، شايد بد نباشد كه يكي از آخر هفته هاي پيش رو را براي سفر انتخاب كنيد و از هواي مطبوع بهاري بهترين بهره را ببريد. استان زنجان ميتواند گزينه مناسبي براي سفر شما باشد. زنجان استان سردسيري است و زمستان سردي دارد، اما بهار آن به دليل داشتن هوايي معتدل، خالي از لطف نيست.
اين استان شامل 7 شهرستان به نامهاي زنجان، ابهر، طارم، خدابنده، خرمدره، ايجرود و ماهنشان است. اين منطقه يك واحد نيمهمستقل جغرافيايي است كه فلات آذربايجان را با شيب ملايمي به دشت قزوين مرتبط ميكند.
تنوع آب و هوايي استان زنجان سبب شده كه اين منطقه چهار فصل بوده و ظرفيتهاي بالايي در زمينه گردشگري طبيعي داشته باشد. به سبب شرايط خاص آب و هوايي منطقه، طارم استان زنجان را هندوستان ايران ميدانند.
چشمههاي آب معدني، رودخانههاي متعدد دائمي، جنگلها و آبشارهاي زيباي داخل جنگلها و روستاهاي ييلاقي كه در درههاي ارتفاعات طارم واقع شدهاند، اين منطقه را به پرجاذبهترين ناحيه طبيعي استان زنجان تبديل كرده است.
شهرستان خرمدره نيز كه از آن به عنوان باغشهر ياد ميشود، با اتكا به سرسبزي و باغهاي پرشمار خود، يكي از ديگر مناطق گردشگري اين منطقه است.
استان زنجان داراي بناها و آثار ديدني بسياري است كه براي مسافران و گردشگران از جذابيت خاصي برخوردار است. گنبد سلطانيه يكي از اين بناهاست كه در 35كيلومتري شهر زنجان واقع شده است.
قبل از نامگذاري سلطانيه، اين منطقه با يك قلعه و برج مراقبت و ديوارهايي از سنگ سبز ساخته شده بود. اين گنبد كه داراي پيچيدگيهاي فني و تزئينات زيبا و سحرانگيزي است، در دوران حكومت سلطان محمد خدابنده در تاريخ 704 هجري قمري احداث شده است.
از ديگر بناهاي اين شهر ميتوان به بناي رختشويخانه اشاره كرد كه اين بنا توسط 2 برادر به نامهاي مشهدي اكبر و مشهدياسماعيل ساخته شده و محل عمومي براي شستشوي لباس بوده است.
كاروانسراي سنگي، عمارت ذوالفقاري، مجموعه تفريحي ايل داغي و معبد داشكسن از ديگر بناهاي تاريخي اين استان است.
غار كتلهخور كه يكي از جاذبههاي ارزشمند و ديدني اين استان به شمار ميرود، غاري است خشكي ـ آبي در شهرستان خدابنده كه گفته ميشود اين غار آهكي به غار عليصدر همدان متصل ميشود و داراي طبقات متعددي است كه نمونه آن در جهان بسيار كم است.
غذاي محلي مردم زنجان بيشباهت به غذاهاي 2 استان آذربايجان شرقي و غربي نيست. مردم اين استان نيز به غذاهايي مانند آش ترش، شيربرنج، آش كشك، كوفته، قيقناق، حلواي شيره و آش رشته علاقه بسياري دارند.
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از جام جم آنلاين
دومين غار بزرگ آبي ايران
اگرچه هوا براي سفر به مناطق شمال غربي كشور هنوز كمي سرد است، اما اگر اهل سفرهاي طبيعت گردي و به خصوص غارنوردي باشيد، فرصت خوبي است تا سري به اروميه و غار سهولان بزنيد كه دومين غار بزرگ آبي ايران لقب گرفته است.
غار سهولان بايد در آذربايجان غربي و در حدود 43 كيلومتري شمال شرقي مهاباد در محور مهاباد - بوكان قرار دارد. اين غار در قديم خانه مردم پارت بوده و امروز يكي از مهمترين و كم نظيرترين غارهاى طبيعي كشور و از شگفتانگيزترين جلوه هاى طبيعت زيباى استان آذربايجان غربي بشمار ميرود.
سهولان به زبان كردي به معني يخبندان است و اين غار در نزديكي روستايي به همين نام قرار گرفته است. مردم محلي غار را كونه كوتر، يعني لانه كبوتر هم مينامند كه دليل اين نامگذاري وجود تعداد زيادي لانه كبوتر درون غار است.
مساحت داخلي غار سهولان حدود 600 مترمربع است و محتويات غار سنگ هاي آهكي است. ارتفاع سقف غار تا سطح درياچه آن 50 متر است و عمق آب در برخي جاها به 32 متر ميرسد. اختلاف دماي درون و بيرون غار بين 10 الي 15 درجه است.
غار سهولان شبيه غار عليصدر در همدان است. اين غار آبي با جلوههاى طبيعي و قنديلهاى منحصر به فردى كه دارد در دامنه رشته كوههاي كوتر قرار دارد. اين پديده زيبا و نادر داراى 2 دهانه است.
مطالعات غارشناسان نشان ميدهد كه اين غار بر اثر فعاليت هاى زمين شناسي به اواخر دوره كرتاسه برمي گردد كه قدمت آن به 70ميليون سال قبل بازمي گردد.
اين غار 100 سال پيش براى اولين بار توسط ژاك دمرگان فرانسوى مورد كاوش و بررسي قرار گرفت. پس از آن در سالهاى جنگ جهاني دوم نيز توسط يك هيات انگليسي مجددا مورد مطالعه قرار گرفت و در مهرماه 1373 توسط غارشناسان ايراني شناسايي شد.
كارشناسان ميراث فرهنگي معتقدند به استناد لايههاى سفالي كه از منطقه دالان اصلي و تالار بزرگ و دهليز ورودى كونه مالان بدست آمده اين غار از هزارههاى دوم و اول قبل از ميلاد تا دوره پارتي و اسلامي و حتي زمانهايي از قرون وسطي مورد سكونت انسانها قرار گرفته است.
غار سهولان داراي دو در اصلي است كه به هم راه دارند و مي توان از هر يك از آنها وارد غار و از در ديگر خارج شد. بعد از ورود به غار و پس از طي مسير پياده سوار قايق خواهيد شد و به ديدن غار خواهيد پرداخت كه اين روزها به لطف نور پردازي محيط دروني اش با انواع لامپ ها و نورافكن ها چراغاني شده و مناظر شگفت انگيزي را مقابل چشمان شما مي آورد. رسوبات داخل غار اشكال گوناگوني دارد: پاي فيل، عروس دريايي، خفاش و... كه به همراه قنديل هاي زيباي غار آن را بسيار ديدني كرده است.
بد نيست بدانيد كه درجه حرارت اين غار چه در فصل تابستان و چه زمستان بين 10 تا 13 درجه سانتيگراد در نوسان است اما رطوبتي به اندازه 70 تا 80 درصد دارد!
برنامه ريزي براي سفر ارديبهشتي
بهار كه ميآيد بهانهاي ميشود تا ديگر بار نامش تكرار شود؛ نامي كه با گلهاي سرخ محمدي پيوند خورده و آوازهاش تا آن سوي مرزها پيچيده و از آن چهرهاي بينالمللي ساخته است. قمصر، شهر گل محمدي و پايتخت گل و گلاب ايران در 27 كيلومتري كاشان قرار دارد. دره سرسبز و زيباي اين شهر، هر بهار، پذيراي هزاران گردشگر داخلي و خارجي است.
اگر قصد كرده ايد كه مراسم گلابگيري امسال را از نزديك تماشا كنيد، بايد همين روزها به فكر آماده كردن مقدمات سفر ارديبهشتي تان به كاشان و قمصر باشيد؛ شهر كوچك و سبزي كه در 20كيلومتري كاشان قرار دارد و پايتخت گلابگيري ايران و بزرگترين مركز توليد گلاب در خاورميانه به شمار مي رود. حتما مي دانيد كه گلاب هاي ناب و اصيل قمصر هر سال 2 بار كعبه مقدس را شستشو مي دهند و اين مهم ترين دليل شهرت جهاني گل قمصر و گلاب آن است.
اما آنچه اين شهر را به مقصدي براي گردشگران تبديل كرده است تنها گلستانهاي آن نيست، چشماندازهاي طبيعي زيبا و هواي پاك و كوهستاني آن هم مزيد بر علت شده تا قمصر ميزبان گردشگراني باشد كه از گرماي تابستاني كاشان به طبيعت سبز و خنك اين شهر پناه مي برند.
در 5 كيلومتري شمال قمصر و 30 كيلومتري جنوب كاشان، رودخانه قمصر جريان دارد. رودخانه اي كه وقتي رد آن را به طرف جلگه كاشان بگيريد، به سدي به نام سد قمصر مي رسيد. تاريخ ساخت اين سد به دوره سلطان جلال الدين ملكشاه سلجوقي (485-465 ه-ق) مي رسد و با توجه به شباهت هاي زيادي كه ميان طرح و معماري ساختمان فعلي سد قمصر با سد قهرود وجود دارد مي توان فهميد كه اين سد در طول زمان تخريب شده و مجددا در دوره صفويه و در عصر حكومت شاه عباس اول با سنگ و ملات ساروج تجديد بنا شده است.
بخش قمصر همچنين داراي 2شهر قمصر و جوشقان و كامو است كه اين شهرها مجموعا شامل 7 روستا به نامهاي الزگ، كلوخ، قزاآن، قهرود، جوينان، حسينآباد و مسلمآباد مي شوند. بنابراين اگر گذارتان به قمصر افتاد، براي ديدن بافت فرهنگي و تاريخي روستاهاي اين منطقه، حتما سري به آنها بزنيد.
محراب مسجد جامع ميانده، قديميترين و با ارزشترين اثر تاريخي و ديدني قمصر است كه قدمت آن به قرن 5 و 6 هجري قمري مي رسد و براي ديدن آن بايد به فرفهان سفر كنيد. محراب اين مسجد در سال 1327 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است.
فاتحه خواني براي اموات ساساني
كرمانشاه با جاذبه هاي تاريخي كم نظيرش، شايد بهترين گزينه گردشگري براي تاريخ دوستاني باشد كه تصميم دارند يك آخر هفته ارديبهشتي را در غرب كشور بگذرانند. شهري كه با طبيعت سرسبز و آبشارهاي بلندش مي تواند سفر متفاوتي را براي شما رقم بزند.
پيشنهاد ما براي كرمانشاه گردي شما اين بار قبرستان عجيب و غريب ابودجانه است كه در نزديكي بخش ريجاب شهرستان اسلامآباد و در كنار جاده ريجاب- بابا يادگار قرار دارد و با معماري متفاوتش بخشي از تاريخ دوره ساساني را به شما نشان مي دهد.
اين قبرستان از صدر اسلام بجا مانده و با تعدادي آرامگاه به سبك 4 طاقيهاي دوره ساساني طراحي شده است. اما شايد بيشتر از تمام قبرهاي اين قبرستان، دوبناي بقعه مانند توجهتان را جلب كنند كه نمونه آن را در جاي ديگري نديده باشيد. بقعهاي كه در ميان اهالي به مقبره ابودجانه معروف است و اتفاقا احترام خاصي هم بين مردم شهر دارد.
اگر از اهالي منطقه بپرسيد، برايتان خواهند گفت كه ابودجانه يكي از ياران با وفاي پيامبر(ص) بود كه در جنگ احد وقتي مشركان، نيروهاي اسلام را شكست دادند، او هم مانند حضرت علي(ع) در كنار پيامبر باقي ماند و از آن حضرت مردانه دفاع كرد.
آرامگاه ابودجانه 4 ضلعي است و روي آن گنبدي مخروطي شكل و سفيد رنگ قرار دارد و از دور جلب توجه مي كند. اما در جنوب اين آرامگاه بناي ديگري شبيه به آن، ولي در ابعاد كوچك تر وجود دارد و در داخل آن چند سنگ قبر به چشم ميخورد. اين دو آرامگاه با لاشه سنگ و ملاط گچ ساخته شده و سطوح بيروني و داخل آنها با ملاط گچ پوشيده شده است. بنابراين در گورستان ابودجانه سه بناي تاريخي جالب وجود دارد كه درست به همان اندازه كه براي اهالي محل نام آشنا و مانوس هستند، براي شما شگفت انگيز و جالب خواهند بود.
اما اين مقبره ها تنها بناهاي كهنه گورستان نيستند. شما قبرهاي ديگري را هم در ابودجانه خواهيد ديد كه با سنگچين، سنگ قبرهاي ساده يا طرح دار و طاقي هاي كوتاه محدوده مزار را مشخص ميكنند. بعضي از اين 4 طاقي ها مثل آتشكدههاي ساساني ساخته شده اند كه در داخل آنها معمولا يك قبر ديده ميشود.
روي برخي از قبرها هم بناي منار مانندي را خواهيد ديد كه از خشت ساخته شده و سنگ قبري روي آن ها نصب شده كه به علت فرسايش اطلاعات حك شده روي آنها مشخص نيست.
سفر به دره مدادرنگي ها!
استان ايلام از آن دست استانهايي است كه كمتر كسي اسم آن را براي مسافرت شنيده است و مناظر طبيعي آن را ديده است اما اين استان با آب و هواي كوهستاني و نيمه گرم، طبيعت، شهرها و مكانهاي ديدني بسياري دارد كه در بسياري از موارد از چشم گردشگران غيرحرفهاي پنهان ميماند.
ايلام استاني جنگلي است و به خاطر زيبايي طبيعتش از آن با نام عروس زاگرس نيز ياد ميشود. اما در دل اين عروس هزار رنگ، دره ارغوان جايي است شبيه جعبه مداد رنگي ها كه در هر گوشه آن طبيعت به رنگ متفاوتي در مي آيد. تفرجگاهي ديدني كه با فاصله 5 كيلومتر در شمال شهر ايلام قرار گرفته است.
هرسال هم زمان با فصل بهار و به خصوص ارديبهشت ماه، دره ارغوان ايلام به اوج زيبايي اش مي رسد. حايي كه ارغوان هاي تازه دره ارغوان در محدوده اي 160هكتاري و حفاظت شده مي رويند و درخشان ترين رنگ هاي طبيعت را به نمايش مي گذارند.
اين دره پر آب هميشه به واسطه وجود بوتههاي بسيار زياد ارغوان شهرت داشته است و براي ديدن آن بايد به حوالي روستاي كلاته آهن سفر كنيد. درآميختن رنگ هاي مختلف درختان شكوه خاصي به اين منطقه بخشيده است و آن را به اوج زيبايي تبديل كرده است.
بد نيست بدانيد كه ارغوان نام فارسي درختي است كه در انگليسي با نام Judas Tree آنرا ميشناسند. نام علمي اين گياه cercis siliquastrum است و به يوناني به آن sixia ميگويند.
ارغوان درختي است از خانواده پروانه آسا و از مشخصات بارز آن اين است كه اين درخت در اول بهار ميرويد و داراي گلهاي نيام كه از مشخصه اين تيرهاست ميباشد و گلهاي آن زودتر از برگهاي آن در ميآيد و داراي شاخههاي متقابل است. بلندي آن گاهي به 12 متر هم ميرسد، اما بيشتر به صورت درختچه است.
برگهاي ارغوان به شكل قلب، بدون كرك و داراي كنارههاي صاف است. گلهاي اين درخت در اوايل بهار، در گروه هاي 3تا 6 تايي، روي شاخهها و حتي روي ساقه اصلي، پيش از رشد برگها پديد ميآيند و چون عده آنها بسيار زياد است، منظره زيبايي به درخت ميدهد.
مزه گل ارغوان ترش و نسبتاً مطبوع است از اين رو در بعضي از كشورها گل ارغوان را همراه سالاد ميخورند يا در بعضي از غذاها ميريزند. ارغوان در خاكهاي آهكي پرقوت بهتر رشد ميكند و در برابر خشكي مقاوم است و به تابش مستقيم نور خورشيد نياز دارد.
دومين بناي خشتي بزرگ جهان
كرمان را به كويري بودنش مي شناسند اما در دل اين استان مناطقي وجود دارند كه از لحاظ اقليمي هيچ شباهتي با مناطق كويري و كم باران استان كرمان ندارند. «راين» يكي از همين مناطق است كه در جنوب شهر كرمان و بر دامنه كوه هزار قرار گرفته است.
از جنوب كرمان 100 كيلومتر را كه طي كنيد به راين ميرسيد. اينجا تاريخ ايستاده است، در ارگ راين كه در دامنه هزار كوه قرار دارد. لابهلاي برجها و باروهاي خشتي، و ميان كنگرههايي كه آسمان آبي را نقش ميزند.
ارگ راين با 20 هزار متر مربع مساحت دومين بناي خشتي جهان، بعد از ارگ بم است و از نظر معماري بسيار شبيه به آن و بسيار باشكوه.
ميگويند « راين» از «رائين» ميآيد و رائين يعني «راه اين است». از تنها دروازه ارگ، در ضلع شرقياش وارد ميشويد و به محوطه داخلي پا ميگذاريد. بنايش مربعي شكل است، با برجهايي در اطراف و حصاري كه دورتا دور ارگ را دربرگرفته. ارگي با مساحت بيش از 20 هزار متر مربع كه با حصاري به ارتفاع ده متر محافظت مي شود. از كوچههاي خشتي و كاهگلي ميگذري و در راه، كوشك هشتضلعي را ميبينيد و به بنايي ميرسيد كه اعياننشين ارگ بوده است.
اگرچه جز رنگ خشتي خاك و كنگرههاي منظم چيز زيادي نيست، اما كافي است كه چند لحظه سكوت كنيد. سكوت ارگ با شما از تاريخ ديرينهاش و روزگار شكوهش حرفها دارد.
در اينجا ميتوان نمونهاي از ارگهاي مسكوني گذشته را ديد. اعياننشين و عامهنشين و نيز فضاهايي براي زندگي روزمره مردم؛ اسطبل و زورخانه و مسجد و...
اما به هر حال تاريخ اين ارگ نسبتا ناشناخته است و تنها با كاوش هاي دقيق باستان شناسي كه تا كنون در آن انجام شده است مي توان به قدمت دقيق آن دست يافت. قدمت اين ارگ زيبا ، تخريب ارگ بم و معرفي بيشتر آن در سالهاي اخير باعث شده است ارگ راين بيش از گذشته مورد توجه گردشگران قرار گيرد.
قدمت شهر راين به دوره ساساني ميرسد. اين شهر از مركزهاي مهم تجارت در قديم بود و پارچههاي باارزشي در آن بافته ميشد. البته راين از گذشته به عنوان يكي از مراكز ساخت شمشير و چاقو و سپس تفنگ هم بوده است كه هنوز چاقو سازي كم و بيش در اين شهر رواج دارد.
راين برخلاف آنكه در كرمان كويري قرار گرفته، شهري است سرسبز و پردار و درخت، با باغهاي ميوه، آبشار و چشمه آب معدني و معدن مرمر. وجود آبشاري زيبا در نزديكي شهر ، كوه زيباي هزار به ارتفاع 4501 متر ، باغ هاي فراوان ميوه ، معادن مرمر سبز ، صورتي، سولفات سديم و چشمه هاي آب معدني غير خوراكي ، توانسته اين منطقه را به عنوان يك منطقه جذاب گردشگري معرفي كند.
گذر كوتاهي در كوچهها و خيابانهاي اين شهر كوچك شما را به زيباييهاي زيادي ميرساند. در كوچه خانها خانهاي قديمي است از دوره زنديه كه در باغي زيبا قرار گرفته. كوچهها را كه ادامه بدهيد، به مسجد جامع شهر ميرسيد و درخت چنارش. چناري بيش از هزار ساله كه فكر ميكنيد چه آرامش زيبايي دارد. چنار كهن را كه ديديد، به سراغ سرو چهارصد ساله برويد كه در كنار حرم امامزاده زيد قرار دارد.
غارنوردي در كوير!
براي بيشتر مسافران سفر به يزد به معني سفر به كوير است. اما شايد كمتر كسي بداند كه در همين شهر كويري غار جالبي وجود دارد كه مردم به آن شگفت يزدان مي گويند و غارنوردان حرفه اي وقتي دنبال يك غار بكر و زيبا هستند سري به شگفت يزدان مي زنند!
غار شگفت يزدان را بايد در نزديكي روستاي هفتهر در كوه بلندي به نام شگفت ببينيد. يعني در 70 كيلومتري اردكان كه در بخشي از مسير آن امكان تردد با اتومبيل وجود ندارد و بايد با پاي پياده راهي غار شويد تا بعد از دو ساعت دهانه غار را ببينيد. البته اين تازه شروع ماجراست چون مجبوريد از روي صخره هاي سنگي صعب العبوري بگذريد كه شيب نسبتا تندي دارند و تنها راه دستيابي به دريچه تنگ غار هستند.
در قرن نهم هجري يعني در اوايل ورود مسلمانان به ايران، اين غار مسير دشواري داشت و به همين دليل زرتشتياني كه تمايل به حفظ آيين هاي ديني خود داشتند، براي حفاظت از آتش مقدسشان آن را به اين غار منتقل كرده و مدت 30سال در آنجا از اين آتش نگهداري ميكردند.
غار شگفت يزدان اگرچه بيشتر به عنوان يك مكان تاريخي شناخته مي شود كه هنوز زرتشتيان يزد براي برخي آيين ها به آن جا مراجعه مي كنند، اما بيش از همه اينها يك غار زيبا و ديدني است كه از 3 حوضچه تشكيل شده و آبهايي كه از سقف ميچكد در آنها جمع شده است. براي ورود به اين غار ممكن است دردسر زيادي را تحمل كنيد اما چند قدم كه از ورودي جلوتر برويد با محوطه وسيعي رو به رو مي شويد كه گنجايش هزاران نفر را دارد.
همين طور كه در غار پيش مي رويد احتمالا با چندين حوض كوچك و بزرگ و آثاري از ساختمان رو به رو مي شويد كه نشان دهنده كاركرد سكونتي و عبادتي اين غار در گذشته بوده است. خاكسترهاي موجود در غار هم از آتش افروزي هاي زرتشتيان در اين غار حكايت مي كند.
گذارتان كه به غار شگفت يزدان افتاد حتما از چاه شهريار هم در همان نزديكي بازديد كنيد كه تنها چاه آب موجود در محدوده شماست و از سال ها پيش آب مردم منطقه را تامين مي كرده است.
قديمي ترين ماكت تخت جمشيد
فكر مي كنيد الگوي اوليه معماري تخت جمشيد از كجا به دست آمده است؟ معماران خلاق ايراني، هر قدر هم خبره و كارآزموده باشند، باز براي طرح ريزي بنايي مثل تخت جمشيد نياز داشتند طرح هاي خود را از روي ماكت هاي واقعي استخراج كنند و شايد بتوان گفت كه اولين نمونه چنين ماكتي اولين بار در مسجد سليمان و آتشكده بزرگ اين شهر ديده شد؛ بنايي كه حتي بعد از هزاران سال از عمرش، يكي از ديدني ترين آثار تاريخي جنوب ايران به شمار مي رود.
مسجد سليمان شهر اولين ها است. جايي كه اولين چاه نفت، اولين زمين گلف، اولين زمين فوتبال، اولين چاه گاز، اولين فرودگاه، اولين خط آهن، اولين بيمارستان و چندين اولين ديگر كشور در آنجا برپا شد تا اين شهر كوچك تاريخي، لقب پيشتازترين شهر ايران را در حكومت هاي پيشين بگيرد.
با اين حال، سراغ قديمي ترين اثر تاريخي اين شهر را بايد در شمال شرقي اين شهر و در محله سرمسجد بگيريد. محله اي كه به نام معروف ترين اثر باستاني اش شناخته شده و يكي از معابد قديمي كشور را در خود جا داده است: آتشكده سرمسجد كه به نام آتشكده جاويدان و صفه سرمسجد هم شناخته مي شود.
تاريخ آتشكده سرمسجد را به قرن هفتم قبل از ميلاد نسبت مي دهند. يعني حول و حوش زمان استقرار يكي از قبايل پارس در مسجدسليمان. بعضي از كارشناسان باستان شناسي معتقدند كه معماران براي ساخت تخت جمشيد از اين بنا الهام گرفتهاند. مثل پروفسور گيرشمن، باستانشناس فرانسوي كه در كتاب «ايران از آغاز تا اسلام» خود نوشته است كه تخت جمشيد نيز با استفاده از همين الگو ساخته شده است.
نوع معماري اين بنا، آتشكده جاويدان اورارتويي است كه مهمترين مشخصه آن استفاده نكردن از ملات و گذاشتن سنگ خشك روي سنگ خشك ديگر است. به اين ترتيب حتي اگر از تاريخ طولاني اين آتشكده هم چشم پوشي كنيم، معماري عجيب اين بنا دليلي براي شگفت انگيز لقب گرفتن اين آتشكده سنگي است.
آتشكده سرمسجد، به دستور يكي از پادشاهان بزرگ هخامنشي كه نامي از او به جا نمانده ساخته شده و هر كدام از سنگهاي بزرگ معدني به كار رفته در آن 4 تا 5 تن وزن دارد. اين معبد مشرف به صفه سرمسجد است و به گفته مورخان مقر حكومتي پارسها بوده است.
بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد كه قدمت محراب آتشكده به قرن 7 يا 8 قبل از ميلاد مي رسد. اين محراب يك سكو دارد و در بخش شرقي آن، يعني قسمتي كه امروز آتشكده قرار دارد، مكاني براي براي عبادت مردم بنا شده است. در سمت غربي آتشكده 3 معبد براي 3 تن از خدايان قديم اختصاص داشته كه 2 نفر از آنها هراكليوس و آتنا هستند.
كمي جلوتر، يك پلكان به عرض 25متر عبادت كنندگان را به روي صفه نزديك محل مقدس هدايت مي كرد و از آنجا كه در پايان مراسم نيايش نبايستي از راه آمدن بازگردند، يك پلكان ديگر در گوشه ديگر ضلع شرقي براي پايين رفتن ساخته بودند.
مقدس بودن اين مكان عبادتي دليل خوبي بود تا ايرانيان باستان ظروف سفالي، سكههاي ارزشمند، مجسمههاي باستاني و آثار گرانبهاي خود را در جاي جاي آتشكده نگهداري كنند و به همين دليل كاوش هاي باستان شناسان از اين آتشكده هميشه منجر به اكتشاف بخشي از ابزار و ادوات پارسيان قديم بوده است.
كليسايي كه روس ها در قزوين ساختند
بناهاي تاريخي- مذهبي هميشه شگفت انگيز بوده اند؛ حتي اگر اين بنا يك كليساي قديمي و كوچك باشد كه در دل منطقه اي مسلمان نشين جا خوش كرده باشد.
كليساي كانتور، كليساي كوچكي است كه بايد آن را در قزوين ببينيد؛ شهري كه به گواه تاريخ تا پيش از ورود اسلام به ايران زرتشتي بود و پس از آن يك دست مسلمان. با اين حال كليساي كوچك كانتور وقتي ساخته شد كه روس ها در جنگ جهاني دوم بخش هايي از ايران را اشغال كردند و براي انجام فرايض ديني شان اين كليسا را بنا گذاشتند.
براي ديدن اين بناي تاريخي بايد سري به شمال قزوين بزنيد تا ساختمان قديمي كانتور را با طرح چليپايي اش ببينيد. محراب اين كليسا رو به شرق است و ورودي آن در ضلع غربي. از اين ورودي كه بگذريد يك سقف شيبدار را مي بينيد كه پس از آن در ورودي قرار دارد. كمي جلوتر به پيش فضاي هال مي رسيد كه بالاي آن برج ناقوس كليسا با ارتفاع حدود 11 متر به چشم ميخورد. شايد به دليل همين برج بلند باشد كه كليساي كانتور را به نام برج ناقوس مي شناسند.
نقشه معماري كليسا چند ضلعي نامنظم است كه با آجر قرمز لعابدار پوشيده شده و نماي جالبي پيدا كرده است. در نماي خارجي كليسا هم ستونهاي تزييني زيبايي به چشم ميخورد و به دليل همين شكل و شمايل خاص كليساي كانتور در ميان بناهاي تاريخي قزوين جايگاهي متفاوت پيدا كرده است.
در ورودي اين كليسا بعد از عبور از ايوان كوچكي كه نيم متر از سطح زمين بالاتر است، به سالن اصلي و دو اتاق كوچك در شمال و جنوب آن باز مي شود كه هر كدام با پنجرههاي نعل اسبي به بيرون ارتباط دارند. هال هم شامل نمازخانه و محراب است و در دو طرف آن، دو فضاي مستطيل شكل طراحي شده است.
اما اگر دوست داريد از تاريخچه اين بناي فرنگي ساز بدانيد، بايد بگوييم كه در دوره مشروطه، محوطهاي به نام كانتور در اختيار روسهاي تزاري قرار گرفت كه دفاتر اداري خود را در آن مستقر كردند. پس از آن كليساي كانتور در داخل اين محوطه توسط شركت راهسازي روس ها بنا شد.
اگر گذارتان به كانتور بيفتد مي بينيد كه در محوطه كليسا دو مقبره قرار دارد. اين دو مقبره ربطي به خادمان يا كشيشان كليسا ندارد؛ يكي از اين مقبره ها متعلق به يك خلبان روسي است كه بر اثر سقوط هواپيمايش در جنگ جهاني اول كشته شد و ديگري متعلق به يك مهندس راهسازي روسي است.