شهر رازهاي سر به مهر
در ايران عصر ساساني شهرسازي از رونق خوبي برخوردار بود. اكثر پادشاهان اين سلسله نسبت به شهرسازي همت گماشتند و آثار شايستهاي را به ميراث كهن ايران افزودند. با اين وصف ، هنر ساسانيان از پارتهاي اشكاني متاثر است.
معماري عصر ساساني اگرچه ملهم از هنر پارتيان است، اما ساسانيان در زمينه هنر كندهكاري و آفرينش آثار تمدني و سنگنبشتهها حرفهاي زيادي براي گفتن دارند. نقوش برجسته ساساني غالبا پادشاه را ايستاده يا سوار بر اسب نشان ميدهد. اين موضوع را ميتوان در كاخها و بناهاي شهر بيشاپور( Bishapoor) ، نيوشاهپور، (Newshah poor) استخر و فيروزآباد ـ كه توسط اردشير پدر شاهپور در فارس بنا شد و در گفتاري ديگر به آن خواهيم پرداخت ـ مشاهده كرد.
شاهپور برخلاف پدرش اردشير كه فقط به لقب «پادشاه ايران» قناعت كرده بود، پس از فتح دوم و مطيع ساختن والريانوس، فرانام «پادشاه ايران و انيران ـ غيرايرانيان ـ» را براي خودش گزينش كرد و فيالواقع لياقت آن را هم داشت. شاهپور در آثاري كه از خود به جا گذاشته ، سنت اجدادش را زنده نگه داشته است. ميدانيم كه اردشير، پدر شاهپور و فرزند پاپك، موبدزاده بود و پاپك مقام هيربدان هيربد ـ روحاني برجسته ـ شهر پارس را به عهده داشت و خادم آتشكده بزرگ اين ناحيه از ايران محسوب ميشد. از اينرو شاهپور احداث آتشكده را در بيشاپور فراموش نكرد. براي اين كار معبدي بزرگ در كنار تالار مركزي كاخ بيشاپور بنا كرد و در كنار آن مجاري آبرو براي عبور جريان آب در اطراف معبد و كاخ تعبيه شد كه علاوه بر آب مصرفي براي خوراك و پاكيزگي خروجي فاضلاب هم در نظر گرفته شده بود. در تخت جمشيد هم اين مجرا از زير بنا عبور ميكند. اين ابتكارات در نوع خود شگفتآور است.
نقش شاهپور: شاخصترين تصويري كه از شاهپور سراغ داريم، نقش برجسته چيرگي او را بر والريانوس امپراتور روم نشان ميدهد. نصويري كه در نقش رستم و چند جاي ديگر نيز ماندگار شده است.
در كنار هر نقش كتيبهاي بزرگ قرار دارد كه پادشاه توضيح كاملي درباره شخصيت و عملكرد دوران پادشاهياش داده است. در اين نقش شگرف و منحصر به فرد، شاهپور با اشاره شاهانه امپراتور مغلوب را پناه ميدهد. اين تصوير كه گوي (حلقه اعطاي مناصب) در بالاي آن ديده ميشود و اسبي كه پاي راستش را بالا و در حال دويدن نگه داشته، به ما ميگويد كه پادشاه ميآيد. ريش انبوه و گيسوي بلند و داراي پيچ و تاب پادشاه بخوبي نمايان است.
در پشت او، نوارها و رشتههايي كه متعلق به لباس سلطنتي است، با چينهاي موازي مشاهده ميشود. شاهپور نيمتنه تنگي پوشيده و شلوارش از ناحيه ساق پا چين خوردگي دارد. گردنبند و گوشوارهاي دارد و در حالي كه با دست چپ قبضه شمشير را گرفته و دست راستش را به نشانه بخشش به سوي والريانوس كه در مقابل او زانو زده، دراز كرده، شق و رق روي زين مرصع و جواهرنشان اسب نشسته است.
والريانوس تاجي از برگ غار بر سر و عباي رومي روي دوش دارد و معلوم است كه با عجله به سوي شاهپور ميشتابد كه خود را به پاي او بيندازد. در كمال فروتني زانوي راستش را خم كرده و زانوي چپ را بر زمين تكيه داده و هر دو دست را به سوي شاه دراز كرده و امان ميخواهد. در كنار او شخصي ايستاده كه او نيز لباس رومي پوشيده و گمان ميرود «كوردياس» دشمن قيصر شكست خورده است.
اين نقش آنقدر زيبا و زنده است كه گويا ماجراي فتح را از زبان افرادي كه در نقش ديده ميشوند، بيان ميكند و يكي از بهترين مجاريهاي عصر ساساني به شمار ميرود. صورت يك ايراني كه سر و دست خود را به رسم احترام بلند كرده در پشت اسب پادشاه پيداست و در زير اين تصوير كتيبهاي به زبان پهلوي وجود دارد كه از بين رفته است.
2 نقش ديگر از اين دست در كوه شاهپور كنده شده كه در آن، نيكه (Nice)، الهه پيروزي روباني با نوارهاي مواج را به شاه فاتح ميدهد. شاهپور سوار است، والريانوس در زير پاي اسب افتاده و كوردياس پياده است. صفوفي از سواران و پيادهنظام ايراني كه ابزار جنگي و نوع سلاحهايشان هم قابل مشاهدهاند، در نقش بعلاوه چند تن از روميان كه قباي رومي پوشيدهاند، وجود دارند.
اين افراد يك فيل و اسب همراه خود ميآورند و فردي ديگر طشتي را روي سرش حمل ميكند.
2 صف ديگر هم بالاي اين قسمت، افرادي را نشان ميدهد كه پيراهن آنها تا زانو و شلوارشان تا مچ پا ميرسد. اين افراد چند طشت، تاج، يك كيسه شايد پر از پول و دوشير در بند را همراه خود نزد شاهپور ميبرند. ارابه جنگي والريانوس كه به 2 اسب بسته شده در آخر همه ديده ميشود. افرادي با موها و ريشهاي مجعد مانند پادشاه، پشت سر او ايستادهاند كه گويا شاهزادگان ساسانياند و سواراني كه در 4 صف با كلاههاي استوانهاي كه بالاي آن مدور است به حالت احترام قرار دارند. اين اسواران ايرانياند.
كاخ شاهپور، آتشكدهها، ستون نذورات: معماري ابتدايي دوران اردشير، توسط شاهپور متحول شد و شكل نوين به خود گرفت. اين معماري در قصر او متجلي شده است.
در قصر شاهپور 64 طاقچه گچبري با تزيينات زيبا از سنگهاي مرمر پوشيده شده، بعدها تصاوير پادشاهان ساساني، گياهان مقدس، مراسم جشن، قرباني و اعياد سالانه، نيايش، شكار حيوانات و ساير نقوش مورد علاقه، اين سلسله و باور غالب اجتماعي زمان بر زيبايي و جلاي آثار فرهنگي و تمدن كهن ايران اين عصر افزود. سطح كاخهاي ساساني بيشتر با موزاييك مزين و فرش شدهاند.
در مركز شهر بيشاپور، 2 ستون قرار دارد كه براي نذر و نياز و خريدها تعبيه شده و مطابق كتيبهاي كه در كنار آن حك شده به دستور شاهپور دو آتشكده نيز در مجاورت آنها ساختهاند. معماري قصر شاهپور از الگوي كاخهاي هخامنشي پيروي ميكند. در ساخت اين قصر از سنگهاي بزرگ صيقل داده شده و آجرهاي تزييني استفاده شده است. گنبدي مسقف داراي 4 ايوان كه در ضلع ديگر قصر ديده ميشود. كنار آتشكدههاي عصر ساساني برجي قرار دارد كه در آن آتش مقدس روشن بود به طوري كه اين آتش هيچگاه خاموش نميشد. هنر تنديسهگري و حجاري ساسانيان در دوران بهرام اول پيشرفت و ترقي به منتهاي خود رسيد. تصويري در بيشاپور، بهرام اول را در حال اعطاي منصب دولتي نشان ميدهد كه يكي از شگفتآورترين نقوش زنده بيشاپور را تداعي ميكند.
استودانها: از مجموع 2 استودان شناخته شده در دوره ساسانيان، يكي در بيشاپور قرار دارد كه ظاهر آن تزيين شده است. استودانها محل نگهداري استخوانهاي مردگان بود. مطابق تعاليم و آموزههاي زرتشت، مردگان را پس از فوت در اين مكان قرار ميدادند و پس از اين كه پرندگان و لاشخورها جسد را ميخوردند، استخوانهاي آن را در محل مخصوص دفن مينمودند. داخل يا روي ديوار استودانها نقوش برجسته عهد باستان، چه در دوران هخامنشي كه پادشاه را در حال كشتن هيولايي عجيب يا حيوان خطرناك كه معمولا شير است، نشان ميدهد و چه در نمادهاي دوران اشكانيان و ساسانيان كه اورمزد يا پادشاه را در حال شكستدادن و به زانو درآوردن دشمن يا رقيب نشان ميدهد، حاكي از چيرگي نور، خير و نيكي بر شر و بدي و تاريكي و پليدي است.
همسايه مرموز تخت جمشيد!
دشت مرودشت را با آثار شگفت انگيز تاريخي اش مي شناسند؛ با تخت جمشيد، نقش رستم، نقش رجب، شهر استخر و... . منطقه اي كه شايد هيچ گوشه از ايران به اندازه آن محل تجمع شاهكارهاي تاريخي ايران نبوده است. با اين حال، دشت مرودشت جاذبه هاي ديگري هم دارد كه زير سايه بزرگ اين آثار تاريخي پنهان شده اند. غار اشكفت يكي از همين جاذبه هاست كه عمر آن به دوره پارينه سنگي مي رسد و براي ديدن آن بايد سري به استان فارس بزنيد.
غار «اشكفت گاوي» در دامنه شمالي كوه سبز و در فاصله پنج كيلومتري جنوب غرب شهرستان مرودشت در استان فارس قرارگرفته است. يعني درست رو به روي روستاي دهويه رونيز عليا. دهانه غار در سايه درختان كهنه بنه و سرو كوهي پنهان شده و با شيب تندي به كف غار منتهي مي شود. ارتفاع اين غار از سطح دشت حدود 30 متر است و دهانه آن به سمت رودخانه كر و در فاصله 100متري آن قرار دارد.
اين غار اولين بار در سال 1969 ميلادي (1348خورشيدي) توسط ويليام سامنر و در طرح «بررسي باستان شناختي حوزه رودخانه كر» شناسايي و در سال 1978ميلادي (1357خورشيدي) توسط مايكل روزنبرگ كاوش شد. از اين غار يافته هاي باستاني متنوعي به دست آمده كه مي توان به تدفين انساني متعلق به انسان هوشمند (هوموساپينس)، ابزارهاي سنگي و ابزار استخواني اشاره كرد.
آزمايش كربن 14 انجام گرفته بر يافته هاي به دست آمده از غار، تقسيم بندي فرهنگي و گاه نگاري غار را به دوره هاي پارينه سنگي بالايي و مياني نسبت مي دهد كه تاريخ آن بين سال هاي 27 هزار تا 16 هزار سال پيش را نشان مي دهد.
اگر كذارتان به غار اشكفت گاوي بيفتد، مي توانيد ستون هاي مخروطي شكل آن را ببينيد كه از آب چكها به وجود آمده و در سقف غار آويزان شده اند. همان چيزي كه زمين شناسان به آن استالاكتي مي گويند. علاوه بر اين، ستون هايي به همين شكل هم در كف غار ديده مي شوند كه اشكال جالبي را به وجود آورده اند.
اشكفت گاوي در تابستان هواي خنك و لطيفي دارد و خمره بزرگ و زيباي اين غار كه اب خنك و گوارايي در آن جمع است، مي تواند جذاب ترين صحنه اي باشد كه در آن خواهيد ديد. اين خمره درست در انتهاي غار قرار گرفته كه محل ريزش آب از سقف بر روي ستوني آهكي است.
با اين حال اين روزها اگر سري به غار اشكفت بزنيد مي بينيد كه دستگاه هاي سنگ شكن در اطراف غار مشغول استخراج سنگ هستند و به علت مشخص نبودن حريم اين غار هرلحظه به بدنه اشكفت گاوي نزديك تر مي شوند كه اين مساله نگراني زيادي را در دوستداران ميراث فرهنگي به وجود آورده است.
تفتان؛ زيباي خفته سيستان
سيستان و بلوچستان بهشت گردشگراني است كه در سفرهايشان به دنبال تاريخ مي گردند. جايي كه حتي سنگ هاي زمين هم تاريخ كهن ايران را براي شما بازگو خواهند كرد. جايي كه حتي آتشفشان نيمه فعالش هم مي تواند بهانه اي براي بستن كوله پشتي سفر شما باشد!
تفتان آتشفشان عجيبي است كه تنها وقتي گذارتان به آن بيفتد مي توانيد شگفت انگيزي اش را باور كنيد. اين آتشفشان نيمه فعال است و از دهانه آن دود و گوگرد بيرون مي آيد و منظره اي را مقابل چشمانتان مي آورد كه نمونه آن را در هيچ گوشه ايران نديده ايد.
رشته كوه تفتان با مساحت كل هزار و 800 كيلومتر مربع بين 5 .28 الي 30 .28 عرض شمالي و50 . 60 الي 15.61 طول شرقي از نصف النهار گرينويچ قرار دارد و صعود به آن از چهار مسير امكانپذير است، جبهه غربي به مسير پناهگاه معروف است و مسير شرقي از روستاي ترشاب و مسير شمالي از روستاي تمين مي گذرد. مسير شمال شرقي دو راهي سنگان و روستاي خنجك از ديگر مسيرهاي ارتباطي به اين قله است.
اين رشته كوه تا زاهدان 100 كيلومتر، تا مرز ميرجاوه 55 كيلومتر و تا درياي عمان 380 كيلومتر فاصله دارد. بنابراين شما با سفر به تفتان به مركز دايره اي سفر مي كنيد كه در محيط آن مجموعه اي از ديدني ها گردآمده اند!
بعضي از مناطق و محدوده هاي تفتان به علت گوگردي بودن مانع از هر نوع حيات گياهي و جانواري شده اند اما در عوض درياچه هاي مختلف آن محل زندگي آبزياني است كه در اعماق آب زاد و ولد مي كنند.
در اطرف كوه تفتان دره هاي متعددي است كه آبهاي قسمت شمال و شرق آن به صورت رودخانه لاديز و گزد به رود ميرجاوه كه امتداد رود تلخ آب است مي ريزد و آبهاي دره هاي جنوبي تفتان از دره خاش مي گذرد.
گياه خاص منطقه تفتان زيتون وحشي، بنه، بادام كوهي، زرشك وحشي، پونه، درمنه، آويشن خار گلك و گرمونه كه براي دل درد بسيار مفيد است و تقريبا تمام ارتفاعات را پوشانده است.
و در ارتفاعات كوه تفتان سه درياچه وجود دارد كه به سر دريا معروف است. اين درياچه در خط الراس ارتفاعات مركزي رشته كوه تفتان و در قسمت شمال شرق روستاي نرون و غرب قله قرار دارد و اين فرصت را به شما مي دهد كه در فصول گرم سال چند ساعتي را با قايقراني بگذرانيد.
دو درياچه عمق كم ديگر در قسمت شمال قرار دارد كه آب آنها شيرين است و ديگري نسبتا داراي آب شور دائمي است.
كوه تفتان در اصطلاح محلي به چهل تن معروف است و شايع است چهل تن از راشدين مذهبي در اين كوه ناپديد شده اند و به همين دليل به آن كوه چهل تن مي گويند و شاخك شمال آن هم به همين سبب به اسم كوه زيارت معروف است. اين كوه چهار قله به نام هاي زيارت قله شمالي، مادر كوه قله جنوبي و آتشفشاني دارد و قله شمال شرقي صبح كوه نام دارد و قله اي كه در مغرب مادر كوه قرار گرفته، به نر كوه معروف است.
بد نيست بدانيد كه در طول سال بر قله تفتان برف نشسته و ماده خروجي از قله تفتان در صورتي كه با آب مخلوط شود توليد اسيد سولفوريك مي كند كه ماده بسيار خطرناكي است و در اصطلاح محلي به تيز آب سلطاني هم معروف است.
فرآوري:الهام مرادي
عجيب ترين گورستان تاريخي اردبيل
اردبيل براي خيلي از گردشگران ايراني با طبيعت منحصر به فرد و آب و هواي لطيفش شناخته مي شود اما شايد كمتر كسي بداند كه يكي از جالب ترين نقاط تاريخي كشور در منطقه براي اين استان قرار گرفته و در واقع وسيع ترين منطقه تاريخي استان اردبيل و با اهميت ترين سايت تاريخي مربوط به پيش از تاريخ در شمال غرب ايران به شمار مي رود.
منطقه باستاني معروف به شهر يري در شمال غربي روستاي پيرازميان در 31 كيلومتري شرق مشگين شهر قرار دارد. جايي در كنار رود قره سو كه وسعت آن به 400 هكتار مي رسد و از سه قسمت دژ نظامي، معبد و قوشا تپه تشكيل مي شود. قدمت قلعه و معبد به 1450 پيش از ميلاد و قوشا تپه به 7 هزاره پيش از ميلاد مي رسد.
محوطه شهر يري اولين بار در سال 1978 ق .م توسط هيئت چارلز برني شناسايي و بررسي شد. او معتقد بود كه عمر بعضي آثار تا هزاره سوم قبل از ميلاد، عصر آهن، سفال خاكستري و نخودي و نارنجي هم مي رسد.
چارلز برني تاريخ اكثريت گورهاي اين محل را هزاره دوم و اول قبل از ميلاد مي دانست و حتي پيش بيني مي كرد كه اين تاريخ به هزار سال قبل تر، يعني هزاره سوم قبل از ميلاد هم برسد. با اين حال آثاري از سكونت عصر برنز شناسايي نكرده بر اين نظريه اصراري نورزيد تا اين كه در كاوش هايي كه توسط هيئت دكتر نوبري در آذر 1382 انجام شد، اشياي با ارزشي از داخل گورها به دست آمد كه در حال حاضر در موزه باستانشناسي خلخال نگهداري ميشوند.
عده اي از باستانشناسان قدمت اين محوطه را تا 9 هزار سال هم تخمين مي زنند و معتقدند كه سنگ تراشه هاي از اشكال انسان مربوط به 7 هزار سال قبل از ميلاد مسيح در اين منطقه موجود است.
محوطه باستاني شهر پيرازميان در كنار رودخانه قره سو قرار دارد. جايي كه بر روي سنگ هاي اطراف آن نقش و نگارهاي متعددي با طرح و ابعاد مختلف با ضربه زدن هاي منظم و دقيق با سنگ هاي سخت، استخوان حيوانات و فلزات سخت حك شده است. نقش هايي از بزكوهي، انسان درحالت هاي مختلف و چندين نقش نامشخص ديگر قابل مشاهده اند، تعداد آنها محدود است .
اما در نزديكي هاي همين محوطه، سنگ قبرهايي با نقش هايي يك نواخت از چهره انسان هايي كه دهان ندارند ديده مي شوند كه ابعاد آنها از 2مترتا 40 سانتيمتر متغير است و تعداد تقريبي آنها به بيش از صد مورد مي رسد. اين محوطه در منتهي اليه دشت مشگين شهر و به فاصله 65 كيلو متري شمالغربي مركز استان و در 35 كيلو متري شرق شهرستان مشكين شهر و در 2 كيلو متري شمال روستاي پير ازميان و از توابع بخش مشكين شرقي واقع شده و در آن مي توانيد يك قلعه وسيع با ديوار دفاعي سنگي از نوع خشكه چين را در كنار محلي براي برگزاري آيين هاي مذهبي و گورهاي باستاني متعدد ببينيد. تا به حال حدود 450 گور در اين محل شناسايي شده است كه ابعاد كوچكترين آنها 3.2 متر و بزرگترين آنها 8.2 متر است. علاوه بر اين، يك غار باستاني و تپه هاي متعلق به دوره هاي مختلف از ديگر ديدني هاي اين منطقه است كه باستان شناسان زمان زيادي را براي تحقيق در آنها صرف كرده اند.
با تمام اين ها، اين روزها اگر گذارتان به منطقه تاريخي شهر پيرازميان بيفتد مي بينيد كه وزش باد شديد و طوفان بخشي از محوطه باستاني شهر پيرازميان را در مشگين شهر تخريب كرده است. طوفان بخش حفاظت شده معبد را بطور كامل تخريب و سايبان محوطه را از جا كنده و به اطراف پرتاب كرده است.
اين در حالي است كه مدير كل ميراث فرهنگي اردبيل در سال 84ضمن بازديد از منطقه اعلام كرد كه در سال 85حريم شهر يري تعيين خواهد شد و اين منطقه باستاني به ثبت ملي و جهاني خواهد رسيد. ولي در مرداد سال 85تحقيقات باستان شناسي منطقه تعطيل شد. او در مرداد سال 86اعلام كرد كه كار طراحي سازه محافظ انجام خواهد شد اما تا به حال هيچ اقدامي در جهت حفاظت از سنگ افراشت ها انجام نشده است.
به جز طوفان روزهاي گذشته، سرماي شديد زمستان عامل تهديد ديگري براي سنگ هاي منقش اين منطقه است كه مي تواند آثار تاريخي اين تپه را از بين ببرد.
شهر خون، شهر آزادي
سوم خرداد با نام خرمشهر تداعي مي شود؛ شهري كه بارزترين مصداق گردشگري جنگ در ايران به حساب مي آيد و هر سال ميزبان تعداد زيادي از گردشگران مي شود. براي سفر به خرمشهر و گشتن در اين شهر بايد بدانيد كه از جنوب و شرق به آبادان و از غرب به مرز ايران و عراق محدود ميشود و فاصله چنداني از هيچ يك ندارد به همين دليل هميشه نام خرمشهر و آبادان با هم ميآيد و همچنين به راحتي مرز را ميبيني.
اين شهرستان از دو بخش مركزي و جزيره مينو تشكيل شده و بايد به جزيره مينو با نخلهاي سر بريده آن كه شايد تنها در عكسها ديدهايم، رفت. هر چند جزيره امكاناتي براي گردشگران ندارد اما با اتكا به فاصله كم از شهرهاي خرمشهر و آبادان بايد جزيره مينو را ديد.
خرمشهر در محل تلاقي سه رود مهم كارون، اروندرود و بهمنشير واقع شده و رود كارون كه طولانيترين رود ايران در جنوب كشور است، اين شهر را به دو بخش غربي و شرقي تقسيم ميكند. در چهار كيلومتري اروندرود يك انشعاب با نام بهمنشير از كارون جدا شده و به موازات اروند به خليج فارس منتهي ميشود.
كارون قديمي ترين ميزبان مسافران در خرمشهر است كه قايقسواري بر پهناي آن و گذر از بين كشتيهايي كه از دوران جنگ باقي ماندهاند، فضا و هيجان خاصي را ايجاد ميكند. هر چند همچنان برخي خيابانها و در مجموع فضاي شهر يادآور دوران جنگ هستند اما يكي از مكانهايي كه ميتوان آثار آن دوره را ديد موزه جنگ در خرمشهر است كه مطابق با شرايط آب و هوايي منطقه از ساعت 8 تا 13 و 16 تا 18 پذيراي بازديدكنندگان است.
شهر سرخ در آينه تاريخ
خرمشهر تنها شهر ايران بود كه البته نه به تمامي اما بخش مهمي از آن به اشغال نيروهاي بعثي درآمد. عراقيها از خرمشهر ويرانهاي ساختند كه حتي تا امروز هم نام آن برازندهاش نشده و ديگر كسي نخلهاي برافراشته شهر را نديده است. اشغالگران تخم مرگ را در شهر پاشيدند و بسياري از خانههاي آن را ويران كردند.
خرمشهر شهري جنگ زده است كه تقريبا دو دهه آباداني را پشت سر گذاشته است. چهره خرمشهر امروز تغيير كرده اما هنوز هم در كوچهها و خيابانهاي خرمشهر ردپاي جنگ ديده ميشود. ردپايي كه يادگار 8 سال دفاع مقدس است و به جاي آنكه با تدابير درستي از آن حفاظت كنند، يك به يك ساخته ميشوند.
خرمشهر از هنگام تاسيس (1227 ق./ 1812 م.) تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي (1357 ش./ 1979 م.) سه بار، يكبار به دست حاكم بغداد و دو بار به دست انگليسيها اشغال شد. اين شهر در اوايل سده 13 ه.ق شهر كوچكي بود كه به دليل امنيتي كه شيخهاي بنيكعب در اين حدود برقرار كرده بودند، به سرعت رو به آبادي نهاد و بندر مهمي شد. در سال 1235 ه. ق حصاري به دور آن كشيدند و خرمشهر در نيمه اول سده 13 ه.ق رو به آبادي و پيشرفت نهاد و در سالهاي پيش از 1254 ه.ق كه عثمانيها به آن هجوم آوردند، بهصورت يك بندر آزاد درآمد.
پيش از آنكه خرمشهر پديد آيد شهري كهن به نام "بيان" در محل فعلي اين شهر وجود داشت كه تا قرن چهارم هجري نيز به حيات خود ادامه داد. پيش از متروك شدن "بيان" كانالي كه امروز كارون را به اروند رود وصل ميكند و از ميان خرمهشر ميگذرد ايجاد شده بود.
پس از بيان شهر كوچكي به نام "محرزي" در حوالي خرابههاي آن به وجود آمد و خيلي زود به لنگرگاه مهمي تبديل شد. به نظر برخي مورخان، خرمشهر بازمانده شهر بيان و محرزي است كه در آخرين خشكي محل تلاقي رودهاي كارون و اروند واقع شده و در اواخر دوره زنديه رو به آباداني نهاد. خاندان كعب كه در آباداني خرمشهر نقش به سزايي داشتند در بخش جنوبي آن براي خود دژي مستحكم ساختند و به اين ترتيب خرمشهر هر روز آبادتر ميشد.
خرمشهر زمان حكومت شيخ خزعل "مُحمَّره" خوانده ميشد؛ محمره به معناي شهر سرخ است و خرمشهر به اين دليل به اين نام خوانده ميشد كه قسمت عظيمي از سواحل شهر، در بيشتر روزهاي سال به علّت جزر و مدّ دريا به رنگ قرمز ميگراييد. در تيرماه سال 1314 ه.ش فرهنگستان نام خرمشهر را بر محمره گذاشت. بعدها خرمشهر در زمان دفاع مقدس با نام خونينشهر نيز ياد شد.
قصر فيليه كه كنار رودهاي كارون و بهمنشير و در 5 كيلومتري خرمشهر كنوني بنا شده تنها اثر تاريخي خرمشهر است. شيخ جابر، از شيوخ دوره قاجار، قصر فيليه را كه اكنون خرابههاي آن باقي مانده در دوازدهمين سال حكمراني خود بنا نهاد. به نوشته ميريان قصر فيليه يكي از عمارتهاي بزرگ خاورميانه بود كه در و پنجرههاي آن از چوب ساج و آبنوس ساخته شده و آيينهكاريهاي سقف، داخل اطاقها، طارم و ايوانهاي آن با تمثالهاي پادشاهان قاجار تزيين شده بود.
گردشگري جنگ يا گردشگري سياه؟
بازديد از مناطق جنگى در تعريف دو نوع از توريسم يعنى گردشگرى جنگ و گردشگرى سياه جاى مىگيرد كه هر دو هم استانداردهاى خاص دارند و هم نيازمند اقتضائات ويژهاى هستند. حميد ضرغام، مدرس توريسم در اين باره مي گويد: كاروانهاى راهيان نور شباهتى به گردشگرى جنگ ندارد و عدم توجه به تخصصگرايى سبب شده طرحهاى مثبتى چون بازديد از مناطق عملياتى جنگ به درستي اجرا نشود.
او ادامه مي دهد: در ادبيات جهانگردى دو مفهوم وجود دارد كه كاروان راهيان نور نيز بايد درقالب يكى از اين دو تعريف شود. اولين تعريف مرتبط گردشگرى جنگ است. اين نوع از گردشگرى شامل افرادى مىشود كه تمايل به حضور در فضاى جنگ به عنوان بيننده و نه به عنوان درگير را دارند، لذا تحت شرايطى خاص در فضاى جنگ حاضر مىشوند. اما با پايان يافتن جنگ و آبادى مناطق جنگ ديده اين نوع از گردشگرى در كشور ما منتفى شده تلقى مىشود. اما مفهوم دوم يا توريسم سياه گونهاى از گردشگرى است كه به عواقب جنگ، زلزله، سيل، انفجار، فقر و ... مىپردازد. هدف از اين نوع گردشگرى اين است كه چهره زشت جنگ و آسيبها پديد آمده در پى آن را به گردشگران نشان دهد تا به ارتقاي روحيه صلح كمك كند. اما برگزارى كاروانهاى راهيان نور هيچكدام از اهداف ذكر شده را حاصل نمىكند.
نازكترين سد جهان در ايران
كمتر كسي پيدا مي شود كه از جاذبه هاي تاريخي يزد شنيده باشد و نام طاق شاه عباسي به گوشش نخورده باشد. بنايي كه شايد ديدني ترين اثر تاريخي طبس به شمار بيايد و يكي از جاذبه هاي فراموش نشدني استان يزد كه چندين لقب تكرار نشدني را همراه خود دارد.
طاق شاه عباسي پر ركوردترين بناي تاريخي ايران است! سدي با 60متر ارتفاع كه نه تنها لقب قديميترين و بزرگترين سد قوسي جهان را با خود يدك مي كشد، بلكه به مدت 550 سال هم به عنوان بلندترين سد در جهان شناخته مي شد. اما سد شاه عباسي يك لقب ديگر هم دارد كه هنوز هيچ سدي موفق به تصاحب آن نشده است: نازكترين سد جهان كه به خاطر عرض تاج يك متري اش به اين نام شناخته مي شود.
براي ديدن طاق شاه عباسي كه به سد شاه عباسي هم معروف است، بايد به روستاي 700 ساله خرو و در فاصله 27 كيلومتري شهر طبس سفر كنيد. جايي در نزديكي چشمه آب گرم مرتضي علي (ع) كه قبلا درباره اش مفصل نوشته ايم.
بالاتر از اين چشمه، دره تنگي وجود دارد كه در آن طاق شاه عباسي بنا شده است. قدمت اين طاق را به دوره صفويه نسبت مي دهند و معتقدند كه سنگ نگارههاي بزكوهي كه بر آن حك شده اند، نمادي از درخواست فراواني آب، زايندگي و فراواني نعمت است. عده اي هم اين بزها را نمادي از فرشتگاني مي دانند كه براي نگهباني آب، افزايش و فراواني نعمت بر ديوارههاي طاق دعا مي كنند.
اگر گذارتان به طبس و روستاي خرو افتاد، بعد از تماشاي اين سد جالب و شگفت انگيز حتما سري هم به چشمه ديدني مرتضي علي بزنيد كه برگ هاي جديدي براي غافلگيري شما رو خواهد كرد!
اين چشمه در آن واحد دو بخش سرد و گرم دارد كه به موازات يكديگر جريان پيدا مي كنند. به اين معني كه يك سمت چشمه سرد و سمت ديگر آن گرم است و شما با قدم زدن در آن مي توانيد يك پاي خود را در آب سرد چشمه فرو كنيد و پاي ديگرتان را در آب گرم آن!
دليل اين اتفاق آن است كه آب گرم چشمه از ديواره سمت راست به داخل رودخانه مي ريزد و همين، اختلاف دمايي را در چشمه ايجاد مي كند كه گاهي به 10درجه هم مي رسد! غلظت بيشتر آب گرم و تفاوت ساختاري آن با آب سرد جاري در كف رودخانه باعث ميشود كه اين آب ها تا مسافت حدود سيصد متري بستر رودخانه هم پيش بروند در حالي كه به طور كامل با هم مخلوط نشده اند و در بستر رودخانه قابل تفكيك هستند! به اين ترتيب مي بينيد كه در يك طرف رودخانه آب سرد و در طرف ديگر آب گرم جريان دارد.
براي رسيدن به آبگرم مرتضي علي بايد از شهر طبس بگذريد و بعد، حدود پنج كيلومتر را با پاي پياده طي كنيد كه بيشتر اين مسير از داخل آب مي گذرد. در طول راه، ديوارههاي بلند دره مانندي در دو طرف همراهي تان مي كنند كه روي آنها حفرههاي كوچك و بزرگ با نظم خاصي قرار گرفته اند. بعضي از اين حفره ها، چشمه هاي جوشان آب هستند كه بزرگترين شان به حمام مرتضي علي معروف شده است.
خطرناك ترين غار عميق ايران
سال گذشته حوالي همين روزها بود كه خبر كشف دومين غار عميق كشور با عمق 375 متر روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفت. غاري كه محلي ها به نام سم مي شناختند و تا پيش از كاوش گروه كوهنودي و غار نوردي قابوس گنبد تنها چند متر ابتدايي آن شناسايي شده بود. بعد از آن بود كه گروه هاي غارنوردي زيادي راهي «سم» شدند تا بعد از گذشت يك سال 21 چاه از اين غار پر رمز و راز كشف كنند.
غار سم در ارتفاعات 1700 متري كوه خواجه قنبر در منطقه ناميج گاليكش قرار دارد كه پيشينه كشف آن به حدود دو سال قبل برمي گردد. غاري با دهليزها، طاقهاي زيبا كه وجود آب در آن، جلوه خاصي دارد.
در بدو ورود به اين غار مسير تنگ و باريكي كه به خرچنگ رو معروف است آغاز ميشود؛ ولي برخلاف خرچنگ روهاي غار پروا (اولين غار عميق ايران)، تنگناهاي اين غار تمامي ندارد و اغلب مسير را بايد به يك سمت حركت كرد و حتي امكان برگرداندن سر وجود ندارد.
بنابراين اگر شما جزو غارنوردان آماتور و يا حتي نيمه حرفه اي به حساب مي آييد، فكر سفر به سم را از سرتان بيرون كنيد! به خصوص كه از چاه 19 به بعد دماي هواي درون غار كاهش مييابد و به 6 درجه سانتيگراد ميرسد و بايد براي گرم كردن بدن برنامهريزي كرد در غيراين صورت خطر سرمازدگي وجود دارد.
براي آنكه عمق فاجعه را بهتر درك كنيد بايد بگوييم كه خيلي از غارنوردان حرفه اي كه از غار سم بازديد كرده اند، معتقدند كه امدادرساني در اين غار به علت دشواري مسيرها، بسيار سخت و در برخي شرايط غيرممكن است؛ بنابراين تيم هاي بازديد كننده بايد كاملا آماده و مجهز باشند وگرنه يك حادثه ساده و يك دررفتگي جزيي در اين غار ميتواند به يك فاجعه تبديل شود!
معابر و تراورسهاي غار سم به قدري تنگ و پر پيچ و خم است كه تنها يك فرد ميتواند خود و كيسه بارش را عبور دهد و امكان كمكرساني يا حتي همراهي نفر دوم وجود ندارد. علاوه بر اين دهانه چاه هاي غار سم حدود 5 تا 40 متر قطر دارند كه در نوع خود جالب توجه و خطرناك است. البته اين وضعيت از چاه سه غار به بعد كمرنگ تر مي شود چرا كه پس از آن عرض و ارتفاع غار افزايش مي يابد و تردد راحت تر است.
تحقيقات درباره قدمت غار سم هنوز به نتيجه قطعي نرسيده اند اما نمونه هاي كشف شده از جمجمه انسان و حيوانات در اين غار نشان دهنده قدمت بالاي آن است. شاهد اين ادعا كشف اسكلت خفاشي است كه 10 برابر بزرگتر از اسلكت خخفاش هاي معمولي به نظر مي رسد. خفاش هاي اين غار تقريبا از بين رفته اند و جالب اينكه اكثرا اسكلت ها در يك نقطه جمع شده اند. اما اين استخوان ها تنها نشان زندگي در غار نيستند. نوعي پروانه خاص هم تا چاه چهار وجود دارد كه ديواره هاي اين غار آهكي را پر كرده اند.
براي بازديد از غار سم بايد به بخش گاليكش استان گلستان و نزديكي روستاي نام نيك سفر كنيد و آن را در عرض جغرافيايي 37˚ 05' 46" ببينيد. غار در قسمت غربي روستاي نام نيك به فاصله تقريبي 2 ساعت راهپيمايي قرار گرفته است.
فرآوري:الهام مرادي
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از: غارهاي ايران، مهر
خانه طباطبايي ها؛ رنگين كمان كاشان
كمتر كسي را مي توان پيدا كرد كه سري به كاشان زده باشد و سراغ خانه طباطباييها را نگرفته باشد. خانه اي كه اگر شاهكار معماري كاشان نباشد، قطعا يكي از ديدني ترين و افسانه اي ترين بناهاي اين شهر به حساب مي آيد.
خانه طباطبايي ها در نزديكي خانه تاريخي بروجرديها و در جوار بقعه مباركه امامزاده سلطان اميراحمد قرار دارد. بنابراين اگر سري به خيابان علوي شهر كاشان بزنيد، مي توانيد از هر سه اين بناها ديدن كنيد. اين خانه سال 1250 قمري و در زميني به مساحت 4730 مترمربع به همت مرحوم حاج جعفر نظنزي كه از تجار فرش در كاشان بود، ساخته شد. او از استاد علي مريم كاشاني، معمار برجسته دوره قاجار كه سازنده خانه بروجرديها و سراي امين الدوله هم بود خواست تا اين بنا را براي او بسازد و استاد مريم كاشاني ساخت اين خانه زيبا و ديدني را در 10 سال به پايان رساند.
خانه طباطبائي 5 در ورودي دارد كه ورودي اصلي به 2 ورودي اندروني و بيروني در قسمت هشتي تقسيم ميشود. شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد در ساخت خانههاي قديم كاشان نه تنها اقليم و وضع آب و هوايي مورد توجه قرار دارد، مباني اعتقادي و اسلامي هم در نظر گرفته شده و طوري طراحي شده اند كه از نوعي حجاب و طرح محفوظ برخوردار باشند. به عبارت ديگر فضاي داخلي خانه از خارج خانه قابل رؤيت نيست و حتي از پشت بام خانههاي مجاور هم نمي توان به داخل خانه و بخش هاي آن اشراف داشت.
اگر سري به خانه طباطباييها بزنيد، 40 اتاق، 4 صحن و حياط، 2حياط خلوت، 3بادگير و 2رشته قنات را مي بينيد كه حياط مركزي متعلق به قسمت بيروني و 2 حياط متعلق به اندروني و يك حياط متعلق به خدمه بوده است. بخش اندروني خانه اتاق 5 دري ساده اي در مركز دارد و 2 حياط در 2 طرف آن قرار گرفته است كه داراي سرداب است. اين قسمت جايي بود كه خانواده مرحوم طباطبائي در آن زندگي مي كردند.
حياط ضلع شمال غربي بزرگتر است و تعداد اتاقهاي بيشتري دارد. در زير قسمت اندروني مخصوصا اتاق مركزي، سرداب بزرگي قرار گرفته كه بسيار ديدني است. اما قسمت بيروني شامل تالار بزرگي مي شود كه به اتاق شاه نشين معروف است. اين اتاق در مركز قرار گرفته و با نورگيرها و پنجرههاي مشبك رنگي و پنجرههاي كناري دوجداره كه عمودي باز و بسته ميشود، تزئين شده است. علاوه بر اين، نقاشي و آيينهكاري و گچبريهاي جالب تزئينات ديگري هستند كه اين اتاق را ديدني تر مي كنند.
در دو طرف اتاق شاه نشين اتاقهاي گوشوارهاي بنا شده اند و در جلوي اتاق شاهنشين ايواني با آيينهكاري و گچبريهاي ظريف ديده ميشود.
حياط خدمه، شامل اتاقهاي خدمه، زير زمين خدمه، آشپزخانه و اصطبل زمستاني و تابستاني است كه تعدادي از اتاقهاي خدمه از بين رفته است.
سرزمين چهار رنگ مركزي
از كوه گرفته تا دشت و بيابان، تالاب، جنگل، ارتفاعات حفاظت شده و غارهاي با قدمت... تمام اين جاذبه ها را يكجا مي توانيد در استان مركزي ببينيد. استاني كه هنوز هم بخش مهمي از تفرجگاه هاي آن در دل كوه ها و صخرهها ناشناخته مانده و به جاي آن تنها چند سد در استان و حتي در حاشيه برخي روستاها رونق گرفته اند.
غار نخجير شگفتانگيزترين غار جهان
غار نخجير يكي از پديدههاي نادر زمينشناسي مركز ايران است كه در 8كيلومتري شمال شرقي شهرستان دليجان (حد فاصل نراق - دليجان) در دامنه كوه واقع شده و به دوران سوم زمينشناسي تعلق دارد. اين غار در پي عوامل زمينساختي و هوازدگي شيميايي پديد آمده و عموماً بلورين بوده و از پتانسيل عظيم سنگهاي تزئيني برخوردار است.
ارتفاع غار نخجير گاهي از 20 متر تجاوز ميكند. درههاي ژرفي كه بيشتر راههاي انحرافي را فراگرفته بازتاب نور از منشورهاي بلور و كلسيت در كنار آويزهاي متنوع، پوشش اسفنجي بلورين ديوارهها و كف غاره آن را مساعد بازديد جهانگردان كردهاست.
سنگهاي تزئيني با اشكال متنوع مانند عقاب، لاك پشت، گوزن، انسان، كبوتر و تنديسهاي عظيم الجثه بلورين ايجاد شدهاست كه بيشتر آنان از جنس آهك است. تالارهاي "عروس"، "گل كلمي"، "آبشارگلي"، "فرسنگ" و "هيولا" از جمله بخشهاي ديدني اين غار نادر و عجيب هستند و در انتهاي آن استخر آبي وجود دارد و تالارهاي بزرگي نيز در كنار اين استخر مشاهده مي شود.
پروژه ملي دهكده گردشگري رودشور
پروژه تفريحي رودشور به عنوان پروژهاي بين المللي در منتهي اليه استان مركزي به سمت تهران، در حال اجراست و حدود هزار و 400 هكتار زمين را در بر ميگيرد كه با امكانات رفاهي، گردشگري، تفريحي و ورزشي به گردشگران خدماتي ارائه مي كند و ايجاد فضاهايي مانند مجموعه تفريحات آبي و ساحلي، زمين گلف، شهربازي، دهكده اسبدواني، دهكده ورزشي شامل پيست اتومبيلراني، كارتينگ، موتورسواري و دوچرخهسواري از امكانات در نظر گرفته شده براي اين پروژه است.
2 هزار اثر تاريخي و گردشگري
استان مركزي استاني با بيش از شش هزار سال قدمت داراي بيش از دو هزار اثر تاريخي شناخته شده است كه توجه به آن ميتواند استان را به قطب گردشگري تبديل كند. بنابراين، اين بار كه براي يك سفر كوتاه به اطراف كشور سري به آژانس هاي مسافرتي زديد، يادتان باشد برنامه سفر به استان مركزي را هم نگاهي بيندازيد تا اين بار با اين گوشه ناشناخته كشور بيشتر آشنا شويد. استاني كه هميشه براي گردش و تفريح مسافران، يك برگ رو نشده دارد!
فرآوري:الهام مرادي
بخش گردشگري تبيان
برگرفته از مهر، ايرنا
سفر به دشت شقايق هاي سمنان
سمنان با آب و هواي دوگانه اش هميشه بهشت گردشگراني بوده كه دوست داشته اند طبيعت خشك و سبز را يكجا كنار هم ببينند. اگر شما هم جزو اين دسته از مسافران هستيد، روستاي حسين آباد كالپوش براي شما گزينه خوبي است كه مي توانيد در آن روي سرسبز استان سمنان و شهرستان شاهرود را ببينيد!
حسين آباد را بايد در شمال شرقي استان سمنان ببينيد. اين روستا با شاهرود حدود 200كيلومتر، با مركز دهستان رضوان حدود 7 كيلومتر و با مركز بخش ميامي 123 كيلومتر فاصله دارد و با آب و هواي معتدل خود يكي از گردشگرپذيرترين روستاهاي سمنان به شمار مي رود. به خصوص كه دشت شقايق ها و دشت آفتابگردان هاي اين منطقه شهرت جهاني دارند و خيلي از گردشگران دنيا در سفر به سمنان به اين دو دشت سري مي زنند.
اين روزها بهترين زمان براي سرزدن به دشت شقايق ها است كه از اواسط ارديبهشت ماه تا اواسط خرداد عمر دارند. دشت شقايق هاي كالپوش در 160 كيلومتري شمال شهرستان ميامي قرار دارد و مسير آن بعد از گذر از جاده سمنان - مشهد با رسيدن به شهرستان ميامي به سمت شمال تغيير مسير داده و در نهايت به منطقه كالپوش منتهي مي شود.
آنچه اين دشت را از نمونه هاي مشابه متمايز مي كند، وجود آبشارها، چشمه ها و گونه هاي درختان جنگلي خاصي است كه در اطراف آن قرار دارد.
اما اگر موفق نشديد به فصل شقايق ها برسيد، مي توانيد براي سفر شهريور ماه خود برنامه ريزي كنيد كه دشت آفتابگردانهاي اين روستا پرگل مي شود. . براي ديدن اين دشت طلايي بايد به 220 كيلومتري شمال شرق شاهرود سفر كنيد. مسير اين دشت به گونهاي است كه پس از طي 60 كيلومتر از مسير شاهرود- مشهد با رسيدن به شهر زيباي ميامي به سمت شمال تغيير مسير داده و در نهايت به اين منطقه استثنايي منتهي ميشود.
كاشت آفتابگردان در اين منطقه در اوايل بهار به صورت ديم و آبي است كه انواع مختلف آن را شامل ميشود و از گونههاي ژنتيكي جديد آن، انواع پاكوتاه و درشت دانه را ميتوان نام برد.
بخش شمالي شاهرود را كه روستاي حسين آباد كالپوش هم در آن قرار دارد، رشته كوه هاي البرز در بر گرفته اند كه از غرب به شرق از ارتفاع آنها كاسته مي شود در قسمت جنوبي اين رشته كوه ها يك سلسله كوههاي كم ارتفاع موازي با آن از شرق به غرب كشيده شده كه از ضلع جنوبي به سمت دشت كوير از ارت فاع آنها كاسته مي گردد. بنابراين حسين آباد بخش كوهستاني شاهرود به حساب مي آيد كه فرصت خوبي را براي كوهنوردي مسافران فراهم مي كند.
بد نيست بدانيد كه 3مورد از 25 منطقه نمونه گردشگري استان سمنان در محدوده كالپوش قرار دارد كه شامل دشت شقايق ها و افتابگردان هاي كالپوش، جنگل دشت شاد و جنگل و آبشار نام نيك مي شود. بنابراين اگر گذارتان به اين روستا افتاد طوري سفرتان را برنامه ريزي كنيد كه بتوانيد از هر سه اين مناطق ديدن كنيد.
سيبن؛ روستاي هزار رنگ گيلان
اين روزها كه گرماي هوا زودتر از تقويم تابستاني سر رسيده، بهترين گزينه براي فرار از دود و دم و گرماي شهر، سفر به يك روستاي بكر و ديدني در گيلان است. روستايي كه شايد كمتر كسي نامش را شنيده باشد اما طبيعت منحصر به فرد آن فرصت خوبي است تا چند روزي به يك زندگي سالم و آرام برگرديد.
روستاي سيبن (sibon) در استان گيلان و در شمال بخش خورگام قرار دارد. جايي در ارتفاع 1450متري بالاتر از سطح دريا كه از شمال به صخره بلند كمربن و جنگل هاي راش، از جنوب به روستاي گوفل، از شرق به روستاي گلنگش و از جنوب غربي به روستاي چهيش محدود مي شود.
آب و هواي معتدل اين روستا در بهار و تابستان باعث مي شود كه جمعيت 480 نفري آن پذيراي صدها گردشگر گيلك از شهرهاي اطراف باشند. در عوض زمستان هاي سيبن آنقدر سرد و برفي است كه كمتر كسي از ساكنان روستا جرات مي كند زمستان را در اين منطقه سر كند.
فاصله روستا تا شهر رستم آباد 40 كيلومتر وتا مركز بخش در حدود 8كيلومتر است بنابراين سفر به سيبن به معني يك سفر روستا گردي تمام عيار است كه در آن مجبور مي شويد تمام وقتتان را در روستا بگذرانيد و مايحتاجتان را از روستائيان تهيه كنيد.
روستاي سيبن كشتزاري در جنوب دارد و مراتع سرسبز و يك جنگل زيباي راش در شمال. به همين دليل، با تغيير فصل سيبن هر بار رنگ عوض مي كند و با طبيعت يكرنگ مي شود. علاوه بر اين، در طبيعت اين روستا مي توانيد بابونه، مهر سليمان (شقاقل)، گل چاي، گل گاوزبان و... بچينيد و با خود به شهر بياوريد.
اگر گذارتان به سيبن افتاد، حتما سري به حمام قديمي اين روستا بزنيد كه درمركز روستا قرار دارد. قسمت اعظم اين حمام در خاك مدفون شده و درصورت مرمت مي تواند از نقاط ديدني و گردشگر پذير روستا و منطقه باشد.
علاوه بر اين، در سفر به سيبن مي توانيد سري به كوچه باغ هاي منطقه بزنيد و معماري روستايي را از نزديك ببينيد. معماري اين روستا تلفيقي از معماري مدرن و قديمي است كه ديوارهاي سنگي و طاق هاي چوبي و شيرواني را در خانه هاي دو طبقه، در كنار ساختمان هاي آجري و آهني نشانده است.
اقتصاد روستا مبتني بركشاورزي و دامداري است و عمده مصولات كشاورزي روستا گندم جو و عدس است. علاوه بر اين، فراورده هاي دامي اين روستا هم كيفيت مرغوبي دارند و شما را وسوسه مي كنند كه بساط سرشير و كره محلي را براي صبحانه به پا كنيد و ظهر را با كباب گوشت تازه و دوغ محلي بگذرانيد!
يادتان باشد در سفر به سيبن حتما از صنايع دستي مردم اين روستا ديدن كنيد و سوغاتي بخريد. جوراب هاي پشمي و ساير لباس هاي بافتني از مهم ترين صنايع دستي روستا هستند كه معمولا در زمستان ها بازار گرمي دارند.
براي سفر به سيبن بعد از رسيدن به بخش خورگام در شهرستان رودبار، دو گزينه داريد. يا مسير رستم آباد – دفراز- پس طالكوه –سيبن را در پيش بگيريد يا از راه رستم آباد – حشمت آباد – بره سر –گوفل – سيبن بگذريد.
رستم زاد
بخش گردشگري تبيان