تا پيش از روي كار آمدن قاجاريه تمام منطقه لرستان زير نظر والي "حسين خان" به صورت سرزميني نيمه مستقل اداره مي شد و مركز آن شهر خرم آباد بود. اما پس از به قدرت رسيدن قاجاريه تغييرات چشمگيري در لرستان صورت گرفت. آقا محمدخان، باني سلسله قاجاريه، به علت كينه اي كه از لرهاي زنديه در دل داشت نسبت به همه لرها با ديده دشمني مي نگريست و اسباب ضعف اين قوم را به هر نحوي كه توانست فراهم آورد؛ چنانكه برخي از طوايف لرستان را به قزوين كوچانيد. همچنين چون واليان لرستان را رقيبي خطر ناك مي پنداشت در تضعيف آنها كوشيد. جانشين او يعني فتحعلي شاه به تجزيه لرستان پرداخت؛ چنانكه پشتكوه را مجزا كرد و نفوذ واليان را به همان منطقه محدود ساخت. از آن پس لرستان (پيشكوه) مستقيما زير نظر ماموران قاجار كه اغلب آنها از شاهزادگان و اطرافيان دربار بودند اداره مي شد.
لرستان تا پيش از تسلط قاجارها ايالتي نسبتا آباد و يك پارچه بود؛ ولي در سايه بي تدبيري، بيداد گري و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار كه جز به دنبال سود شخصي و چپاول مال مردم نبودند، به تدريج رو به ويراني نهاد. اقتصاد منطقه به سختي آسيب ديد و هرج و مرج و ناامني همه جا را گرفته و از ميزان جمعيت كاسته گرديد. بسياري مجبور به مهاجرت گرديده و يا به زندگي كوچ نشيني روي آوردند. طوايف مختلف به جان هم افتادند و اين فرايند به خصوص در اواخر دوره قاجار شدت بيشتري يافت. با سقوط سلسله قاجار و روي كار آمدن رضاخان در سال 1299 هجري شمسي، اقداماتي عليه بعضي ايالات از جمله لرستان به عمل آمد كه منجر به در گيري هايي شديد بين قواي دولتي و ايلات و عشاير لرستان گرديد. اين درگيري ها از 1300 تا 1312 به صورت جنگ و گريز ادامه داشت. اما سرانجام عشاير لر شكست خوردند و لرستان و پشتكوه هر دو به تصرف قواي دولتي درآمدند.
استان لرستان به لحاظ دارا بودن جاذبه هاي مختلف گردشگري؛ از مناطق پربار كشور مي باشد. تاريخ كهن اين سرزمين و يادمان هاي به جاي مانده از آن؛ مانند قلعه ها، پل ها، سنگ نوشته ها، غارهاي مسكوني پيش از تاريخ، غارهاي منقوش و... همگي جزء جاذبه هاي توريستي به شمار مي روند.
جومه :
از آنجا كه در مناطق كوهدشت ، به دو زبان لكي و لري تكلم مي كنند لذا به پيراهن در زبان لكي كراس (Keras) و در گويش لري جومه (joma ) مي گويند .
كلنجه :
بالاپوش يراق دوزي شده اي است كه در بسياري موارد رويه جلوي آنرا سكه دوزي و تزيين مي كنند .
سرداري يا كمرچين :
عبارت است از پالتوي بلند از جنس مخمل كه حواشي اين تن پوش ، دور آستين ها و جيب ها را براي زيبايي بيشتر با نوارهايي زري دار مي دوختند .
تره و گل وني:
سرپوش ابريشمي مخصوصي است كه زنان لر به سر مي بندند و به لري آنرا (ساوه) مي گويند . تره را در حالت عادي مي بندند و براي شركت در مراسم جشن و سور ، نوعي از آنرا به نام (گل وني ) كه رنگين است روي تره مي بندند .
شاوال يا پاپوش :
عبارت است از زير جامه اي ليفه دار يا كمري دار مدل شلوار هاي كردي از پارچه هاي الوان رنگي كه زير پيراهن مي پوشند .
مسكن :
مساكن ساكنين لرستان بر دو نوع است :
مساكن متحرك
مساكن ثابت
مساكن متحرك عبارتند از : دوار ( سياه چادر ) زمگه، كولا، كپر
اين نوع مساكن بيشتر مورد استفاده عشاير كوچرو مي باشد كه با بهره گيري از مصالح اطراف خود آنرا تهيه و بر پا مي كنند . عوامل عمده اي كه در گزينش گونه اي مسكن موثرند عبارتند از : فصول مختلف سال، آب و هوا، امكانات و مصالح موجود در محل استقرار و بالا خره وضعيت اقتصادي خانواده هاي كوچ رو .
دوار (سياه چادر)
مهمترين و شايعترين گونه مساكن عشايري مي باشد كه از موي بز سياه بافته مي شود . هر سياه چادر از دو قسمت مساوي به نام لت تشكيل مي شود هر لت، معمولاً از 5 تا 6 تخته (اندازه هايي به عرض 40 تا 60 سانتي متر و به طول 6 تا 16 متر ) فراهم مي آيد كه تعداد تخته ها و طول آنها با وضعيت اقتصادي خانواده ارتباط دارد .
كولا
سايباني كه بدنه اصلي آنرا از ستونها و تيرهاي چوبي تشكيل مي شود وپوشش آن شاخ و برگ درختان بلوط، بيد، ساقه گياهان و ... مي باشد . همچنين جنس چوبهاي اصلي (ستونها و تيرهاي حمال) گوناگون است از جمله چوب بلوط، بيد وساير درختان .
روستائيان از كولا به دو منظور استفاده مي كنند .: 1- به عنوان مكمل خانه، ايجاد يا توسعه سايبان . 2- با منظور برگزاري مجالس بزرگ كه در آن افراد زيادي شركت مي نمايند مانند مراسم عروسي، عزاداري ، خون بس و ....
زمگه :
مكان كم و بيش منظمي است كه دست كم داراي يك سطح تقريباً مستطيل يا دايره شكل است . كه با ابعاد فضاي مسكوني و بويژه تعداد دام متناسب مي باشد و چادر و ديگر انواع مسكن قشلاقي را در آن برقرار مي كنند و دور اين مكان ( زمگه ) با ديواري به ارتفاع بيش از يك متر از سنگ و شاخه هاي درختان محصور شده است . اين ديوار را درگويش هاي لكي و لري، كلك و در گويش بختياري چل مي گويند .
كپر :
از ديگر مساكن عشايري « كپر» است كه غالباً در گرمسير ( قشلاق ) از آن استفاده مي شود .معمولاً كف كپر مستطيل شكل مي باشد كه دور آن با دوار سنگي بدون ملاط به ارتفاع حدود يك متر بالا مي آورند در وسط كپر در جهت زمين نصب مي كنند يك تير بلند به نام ( سركول ) بين شاخه هاي كول قرار مي دهند . پوشش روي كپر را از ترپه ( ساقه گياه گابر ) و ني و چوبهاي بلندي كه در فاصله هاي مساوي براي تقويت ساقه و ني ها در عرض آن قرار مي دهند انتخاب مي كنند.
مساكن ثابت :
اين نوع مساكن ساختمو ودرگويش بختياري لير گفته مي شود . و مورد استفاده ساكنين مختلف مناطق روستايي و شهري مي باشد .
لير :
از آنجا كه ليرها حدود 6 ماه ( اوايل فروردين تا اوايل مهر ماه ) بعلت كوچ ليلاقي عشاير، متروك مي مانند، لذا از جهت مصالح عمدتاً به مواد موجود در محل اكتفا گرديده و از بكار بردن مصالح هزينه بر در ساخت آنها حتي الامكان پرهيز مي شود .
دين و مذهب در لرستان
پيش از اسلام آيين ها و مذاهب مختلفي در لرستان رايج بود . اولين نشانه هاي آيين زروان كه گفته مي شود دين زردشت از آن نشأت گرفته در لرستان ديده مي شود . بعدها آيين مهر پرستي در كنار دين زردشتي در لرستان پديد آمد . معبد مهر پرستي، بابا عباس قلعه و زينهار و بسياري از آثار بجا مانده از اين آيين مي تواند دليلي بر گسترش و نفوذ اين آيين در لرستان باشد . همچنين وجود اسامي پلهاي ( پل دختر – گاوميشان – كردوت ) از دلايل پرستش با نو آناهيتا الهه روان در لرستان مي باشد .
پس از ورود اسلام، مردم لرستان بسان ساير اقوام ساكن در فلات ايران به دين آسماني اسلام گرويدند . از قرن هشتم هجري به بعد به تدريج مردم لرستان آيين تشيع را پذيرفتند و هم اكنون يكي از مناطق مهم شيعه نشين ايران به شمار مي آيد و همچنين پيروان يارسان اهل حق كه داراي آيين هاي كهن و اصيل ايراني مي باشند در شهرستان كوهدشت و نور آباد استقرار دارند . جشن ياران يكي از جشنهاي معروف پيروان يارسان اهل حق مي باشد . اين جشن مقارن آغاز ديماه همراه آداب خاص، با طنين آواي گرم زنبور ( تميره ) و آواز كلام خوان ( كلام وش ) در جم خانه بر پا مي شود .
معيشت :
عمده ترين شيوه هاي معيشت در لرستان عبارتند از : كشاورزي، دامداري، بخشهاي صنعتي و خدماتي .
الف – كشاورزي ( سنتي )
انواع كشاورزي
ديم و آبي
نوع محصولات كشاورزي :
گندم، جو، حبوبات، صيفي جات، باغداري
ابزار و وسايل كشاورزي :
كاشت : دارو برگ ( گاو آهن )، آلا گر
برداشت :داس، شيلت ( وسيله حمل بافه هاي گندم و جو ) ،چو ( خرمنكوب سنتي )، گوجله ( خرمنكوبي با گاوهاي نر ( ورزا ) ) آشير ( شن )، بارو، كيله و تره ( ظروف پيمايش )، بوزينه، شواك ( وسيله حمل گندم و جو و حبوبات )، هور (وسيله حمل آرد )، دسر ( آسياب دستي، سير كو مسير كو (هاون چوبي )، مگينه، آسياب موتوري، تاپو ( وسيله نگهداري آرد و گندم )، چال گندم .
ب – دامداري
دامداري سنتي
بيشتر توسط عشاير كوچرو و روستائيان انجام مي پذيرد .
دامداري صنعتي :
امروزه توسط صنايع دامداري، مجتمع گوشت لرستان و واحدهاي دامپروري كوچك انجام مي گيرد .
ج ) صنعت
صنايع دستي : مهمترين اين صنايع در لرستان عبارتند از :
آهنگري ، جاجيم بافي، ماشته بافي، بافته هايي كه توسط زنان عشاير انجام مي گيرد,آژيه كني(گيوه بافي)، سراجي، خراطي ( نجاري )، ورشو سازي، نمد مالي .
صنايع جديد :
پارسيلون ( ساخت نخ نايلون )، ماشين سازي ( تهيه قطعات فلزي )، صنايع نظامي دورود ( ساخت قطعات اتومبيل، لاستيك ) سنگ نما، شيشه سازي، چيني .
وسعت : 6223 كيلومتر مربع
طول شرقي : 21 دقيقه و 48 درجه
عرض شمالي: 29 دقيقه و 33 درجه
جمعيت : 462133 نفر
آب و هوا : معتدل كوهستاني
مناظر طبيعي: آبشارهاي زيبا، سرابها، درياچه كيو، پاركهاي جنگلي، آبسرده، بيدهل، گلستان، رباط، زاغه،آبشار بيشه
اقتصاد : كشاورزي، صنعت، دامداري
رودخانه : كشكان، رودخانه خرم آباد
ارتفاعات : مخمل كوه، يافته، سفيد كوه، هشتاد پهلو، كوكلا، تاف
اهميت : تاريخي (به عنوان راه ارتباطي) / آثار ما قبل تاريخ و تاريخي
آثار تاريخي : غارهاي پيش از تاريخ كنجي، يافنه، پاسنگر، گر ارجنه، قمري، پل شاپوري، قلعه فلك الافلاك، آسياب گبري، گرداب سنگي، مناره آجري، مقبره بابا طاهر، سنگ نوشته، پل صفوي، حمام گپ
خرم آباد مركز لرستان باستاني در دره اي باصفا و بر ساحل رودخانه خرم آباد قرار دارد. به زعم بسياري از محققان زماني شهر مهم ايلامي خايدالو (هيدالو) برجاي آن قرار داشته است. ظاهرا شهر قديمي شاپورخواست (سابرخواست) در دوره ساساني و قرون نخستين هجري داراي مسجد جامع و بازارها و ساختمانهاي بسياري بوده و بافاصله كمي در ساحل چپ رودخانه جاي داده شده بوده است. هنوز بقايايي از ديوارهاي بزرگ و پهن كه از سنگ و ملاط به سبك دوره ساساني است از محاذي شهر كنوني تا روستاي تير بازار ديده ميشود. چنين به نظر ميرسد كه در اواخر قرن ششم هجري شجاع الدين خورشيد موسس خاندان اتابكان لر كوچك شهر كنوني را اساس قرار داده و توسعه بخشيده؛ احتمالا در حمله مغول ويران شده است. حمدالله مستوفي در سال 740 ه. ق. مينويسد: "خرم آباد شهري نيك بوده، اكنون خراب است."
اين نخستين بار است كه از خرم آباد بدين نام ياد شده است. در اواخر دوره صفوي خرم آباد مقر حكومتي والي لرستان فيلي بوده و به نوشته تاريخ حزين از آباداني برخوردار، ولي متاسفانه بر اثر هجوم سپاه عثماني به ويراني گراييد. در دوران قاجار خرم آباد نسبتا توسعه يافت و قلعه گلستان ارم از قلاع معروف خرم آباد به دستور محمد حسين ميرزاي دولتشاه مرمت شد.
بارون دوبد يكي از ماموران روسيه تزاري كه در سال 1845 از خرم آباد ديدار كرد، آن شهر را داراي بارو 4 مسجد، 8گرمابه و 1محله يهودي نشين توصيف ميكند.
وسعت : 3904 كيلومتر مربع
طول شرقي : 36 دقيقه و 47 درجه
عرض شمالي: 32 دقيقه و 33 درجه
جمعيت : 188964 نفر
آب و هوا : معتدل كوهستاني
مناظر طبيعي: دره شيرز، چشمه هاي آب گرم گرخوشاب
اقتصاد : كشاورزي، صنعت و دامداري
رودخانه : سيمره
ارتفاعات : هنجس، چنگري، سرسورن، كژنه، گردله، سرخدم
اهميت : تاريخي (نقوش صخره اي پيش از تاريخ، آثار مفرغي، آثارمتنوع تاريخي)، كشاورزي
آثار تاريخي : نقوش صخره اي (هوميان، ميرملاس، دوشه)، محوطه هاي سرخ دم لري و لكي، پل سي پله، ميل گچي خسرو آباد، قلعه كوهزاد
قلعه فلك الافلاك بر بلنداي تپه اي باستاني و طبيعي، در مركز شهر خرم آباد واقع شده است. اين اثر ارزشمند داراي هشت برج دو حياط مستطيل شكل مي باشد ارتفاع بلندترين ديوار تا سطح تپه 5/22متر و مساحت كلي آن 5300 متر مربع است . پلان بنا به صورت هشت ضلعي نامنظم است. ورودي آن در جبهه شمالي ودر برج جنوب غربي ساخته شده است كه عرض آن10/2و ارتفاع آن3متر است در ساخت اين بنا از مصالحي چون خشت ،آجر(قرمز وبزرگ) ، سنگ و ملات استفاده شده است.از نكات قابل تامل در اين بناي سترگ وجود چاه قلعه به عمق42متردر حياط اول و گريزگاه اضطراري در حياط دوم مي توان اشاره نمود. از زمان برپايي بنا در عهد ساساني تا دوره هاي متا خر الحاقاتي به آن اضافه شده است(به خصوص دوره صفوي وقاجاري)اين اثر همان دژمعروف شاپورخواست مي باشد كه در تاريخ ذكر شده است.به لحاظ موقعيت استراتژيكي خود در قرن 4ه.ق.به عنوان مقر حكومت آل حسنويه وگنجوراين سلسله درزمان آل بويه در آمد.از قرن ششم هجري پس از ساخته شدن شهر جديد خرم آباد اين قلعه نيز بنام خرم آباد معروف شد.احتمالانام فلك الا فلاك در دوره قاجار بر آن اطلاق شده است. از بدو شكل گيري اين بناي عظيم و ديدني تا به حال داراي كاربريهاي سياسي ، نظامي ، خزانه سلطنتي ، مقر حكومتي ، پادگان نظامي ، زندان سياسي داشته است. اكنون نيز به عنوان موزه باستانشناسي، مردم شناسي وآزمايشگاه مرمت اشيا وچايخانه سنتي از آن استفاده ميشود . اين بناي كم نظير مربوط به دوره ساساني وبه شماره 883 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است .
درشرق استان لرستان ودر دامنه ارتفاعات اشترانكوه ، درياچه هاي دائمي و شيرين ((گهر بالا)) و((گهر پايين )) قرار دارند.درياچه گهر يكي از زيباترين درياچه هاي كوهستاني كشور مي باشد اين درياچه از ذوب برف هاي اشترانكوه و انباشت آب آن در پشت سد يا آب بندي كه از ريزش كوه پديد آمده است . فراواني نسبي آب هاي ورودي به اين درياچه باعث مي شود ، سر ريز آب آن به درياچه پاييني (بزرگ ) بريزد .
طول درياچه اصلي گهر را ۵/۱ كيلومتر و عرض متوسط آن را ۶۰۰ متر برآورد كرده اند . حداكثر عمق درياچه ۲۸ متر و مساحت آن در حدود ۱۰۰ هكتار و در ارتفاع 2400 متري ازسطح دريا وتنها داراي يك راه مالرو وصعب العبور به دامنه است .
درياچه گهر مانند آبگيري است كه از چشمه ها ، آبشارها و سراب هاي اشترانكوه پر شده و آب آن در تابستان و زمستان ثابت است . بيش تر سطح درياچه گهر در زمستان يخ مي بندد .
انواع بوته ها ، درختان تنومند بيد ، گياهان و گلهاي زيباي پيراموني ، اطراف درياچه را به صورت يك پارك طبيعي شگفت انگيز در آورده است .
زيبايي خيره كننده و چشم اندازهاي بديع درياچه سبب شده است هر ساله ، با وجود سختي راه ، انبوهي از مردم لرستان ، استانهاي اطراف و ديگر نقاط كشور ، با پاي پياده يا سواره به ديدن درياچه و زيبايي هاي آن بروند و چند روزي از اوقات فراغت خود را در آنجا سپري كنند .
ازجمله آثار ارزنده معماري دوره اسلامي در لرستان مسجد امام (سلطاني سابق)است. اين بنا يكي از ارزشمند ترين وممتازترين بناهاي بروجرد به شمار ميرود.صحن اين بنابه طول وعرض47×61مترمربع است و در وسط آن حوض بزرگي قرار دارد . مسجد داراي سه درگاه مي باشد درگاه شمالي آن به طرف خيابان جعفري باز مي شودو داراي طاق و مقرنسهاي بسيار زيبا ست كه با كاشي خشت هفت رنگ به سبك دوره قاجاري تزين و در ميان آن نام فتحعليشاه قاجار(1212ه.ق –1250ه.ق)نقش بسته است.طرح ونقشه اين بنا از مسجد امام تهران الگو برداري شده است .راه ورودي غربي آن به سمت بازار دواتگران باز مي شود وبه خيابان صفا راه دارد شبستان جنوبي زير گنبد اصلي قرار دارد بلنداي طاق آن5/17متراست و حاشيه آن با كاشيهاي سياه و قهوه اي تزيين شده ومحراب اين شبستان گچبري شده است . ايوان شمالي مسجد17متر بلندي دارد و حاشيه آن با كاشي معرق تزيين شده كه در نوع خود از كاشيهاي بي نظير قاجاريه محسوب مي گردد.مسجد امام يكي از حوزه هاي علميه قديمي به شمار مي آيدكه داراي ارسي هاي مشبك و زيبايي است و در آن 16 حجره براي سكونت طلاب در نظر گرفته شده است .اين بنا مربوط به دوره قاجاريه (فتحعليشاه قاجار) وبه شماره394 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است
شيخ صفي در عهد تسلط مغول بر آذربايجان، يعني در سال 650 هجري در كلخوران، كه قريه اي است در سه كيلومتري شمال غربي اردبيل، ديده به جهان گشود حيات او با دوران زندگي دانشمندان بزرگي نظير مولانا جلال الدين رومي صاحب كتاب مثنوي، شيخ سعدي شاعر نامدار پارسي، امير عبدالله شيرازي، شيخ نجيب الدين بزغوش، علا الدوله سمناني، شيخ محمود شبستري، و شيخ محمد كچه چي كه از عرفا و بزرگان آن عهد بودند معاصر بود شيخ صفي الدين بعد از مرگ استادش شيخ زاهد گيلاني اردبيل را محل اقامت خود قرار داد و با عزت و احترام در اين شهر زندگي نمود و بنا به نوشته رياض العارفين "زياده از صد هزار كس تربيت نمود" در آخر عمر خود به سفر حج رفت و در آنجا وثيقه اي به قلم آورد و فرزند خود صدرالدين موسي را بعد از خود صاحب خرقه و سجاده ساخت و اول محرم سال 735 هجري به اردبيل بازگشت ولي حيات او بعد از مراجعت طولي نكشيد و ظهر روز دوشنبه 12 محرم بداعي حق لبيك گفت شيخ صدرالدين موسي بعد از پدر صاحب خرقه شد او كه 59 سال بر مسند ارشاد نشست مردي عالم و مفسر بود و طبع شعر داشت.
او بود كه درهاي مسجد جمعه اردبيل را از گرجيان پس گرفت در مراتب كمالات معنوي او مي نويسند كه از اوان كودكي قدرت معنوي بسيار داشت و صاحب كشف و كرامت بود بناي اصلي بقعه شيخ صفي الدين از آثار اوست كه خود ايشان نيز در كنار قبر پدرش شيخ صفي الدين مدفون گرديد بعد از صدرالدين فرزندش خواجه علي معروف به سياه پوش صاحب سجاده گرديد و ارشاد مريدان به او محول شد خواجه علي مردي دانشمند و با فضيلتي بود و واقعه ملاقات امير تيمور گوركان را در اردبيل با او مي توان به تعبيري، سنگ اول بناي سلطنت صفويان دانست زيرا در اين ملاقات بود كه شيخ وسيله آزادي سران هفت طايفه بزرگ گرديد طوايفي كه بعدها به نام قزلباش در ايران صاحب قدرت گشتند و در تاسيس سلسله صفويه مؤثر شدند.
بعد از خواجه علي فرزندش ابراهيم معروف به شيخ شاه جانشين وي شد او كه در سفر حج همراه پدر بود در بيت المقدس به تجهيز جنازه پدر مباشرت كرد و چون به اردبيل بازگشت به ارشاد مريدان پرداخت و 21 سال بدين كار توفيق يافت و در سال851 هجري، هنگام ارتحال بسراي باقي، سجاده ارشاد را به فرزندش شيخ جنيد واگذاشت بعد از او فرزندش شيخ حيدر فرزند او به جاي پدر بر مسند ارشاد نشست و به تقويت صوري و معنوي مريدان پرداخت پس از قتل شيخ حيدر سه فرزند صغير او به امر يعقوب دستگير و به فارس تبعيد شدند و در قلعه استخر محبوس گشتند اسماعيل كوچكترين فرزند شيخ حيدر بود و روز سه شنبه 25 رجب 892 هجري ، يك سال قبل از قتل پدر تولد يافته بود او تا شش سالگي در قلعه استخر بود و درآنجا از ملاطفت هائي كه منصور بيگ پرناك فرومانرواي قلعه نسبت به اين سه كودك مي نمود بي بهره نبود زيرا او از طرفداران حضرت علي و از ارادتمندان شيخ صفي الدين بود و از اين رو مخفيانه از سه محبوس صغير حمايت مي كرد اقامت اسماعيل در گيلان و لاهيجان قريب شش سال و نيم طول كشيد و در اين مدت قرآن و علوم مختلف را به وسيله استاتيد بزرگي مثل مولانا شمس الدين لاهيجي و نجم گيلاني آموخت و در 13 سالگي كم كم به فكر قيام و رهبري مريدان افتاد اسماعيل به سال 905 هجري با هفت تن از مريدان و صوفيان به راه افتاد او هر چه به اردبيل نزديكتر مي شد بر عده مريدان و همراهانش افزوده مي گشت چنانكه در طارم عده آنها به 1500 نفر رسيد و چون عزم جنگ با فرخ يسار شروانشاه نمود هفت هزار تن از طوايف قزلباش بدو پيوستند اسماعيل پس از ورود به اردبيل مصلحت آن ديد كه جهاد پدر و جدش را در قفقاز تكميل نمايد و لذا با سپاهي مركب از مريدان خود به شيروان لشگر كشيد و با شجاعت و از جان گذشتگي خود و يارانش بر دشمنان فائق آمد و با تصرف خزائن و دفائن شروانشاه عازم تبريز گرديد و آنجا را از الوند ميرزا بايندر گرفت و پايتخت خود گردانيد.
او تشيع را مذهب رسمي ايران كرد و پس از تاجگذاري دستور داد كه به نام او سكه زر زدند و در آن خود را بنده شاه ولايت خواند شاه اسماعيل در سال 930 هجري در نزديكي هاي سراب بيمار گرديد و در آن منطقه بدرود زندگي گفت. جنازه اش را به اردبيل منتقل كردند و در كنار قبر شيخ صفي الدين به خاك سپردند و بزرگترين پسر وي طهماسب ميرزا بود كه بعد از پدر در يازده سالگي در تبريز به سلطنت نشست و در سال 962 هجري قزوين را به پايتختي برگزيد. اسماعيل دوم جانشين شاه طهماسب دو سال سلطنت كرد و بعد از او سلطان محمد معروف بخدا بنده به پادشاهي رسيد و12 سال در اين مقام حكومت نمود پايه سلطنت اين پادشاه بر دوش فرزند بزرگش حمزه ميرزا بود ولي او در سال 994 هجري هنگامي كه درصدد مراجعت از گنجه به قزوين بود به وسيله توطئه خائنانه جمعي از بزرگان قزلباش به قتل رسيد فرزند ديگر سلطان محمد كه عباس ميرزا نام داشت و در خراسان حكومت مي كرد به دستياري دو تن از بزرگان قزلباش بر پدر قيام كرد و سلطنت را به نام شاه عباس اول به دست گرفت او در سال 996 هجري به سلطنت نشست و 42 سال پادشاهي كرد اين پادشاه كه از سلاطين مقتدر ايران است اعتقاد خاصي به جد خود داشت و هنگام زيارت از قبر جدش از نيم فرسخي چكمه و پا پوش از پا در مي آورد.