شهر پارس آباد منطقه اي مرزي است كه در جلگه اي هموار با آب و هوايي معتدل تا گرم قرار دارد . فاصله آن تا اردبيل 225 كيلومتر وجمعيت آن 138887 نفر ميباشد. جلگه پارس آباد مستعد ترين خاك و مطلوب ترين شرايط آب و هوايي را براي زراعت دامپروري و باغداري داراست. شركت بزرگ كشت و صنعت و دامپروري مغان بزرگترين شركت در نوع خود در كشور و در خاورميانه با حجم عمليات زراعي دامي و صنعتي در همين شهرستان داير است همچنين وجود كارخانه قند، كمپوت سازي، مرباسازي پنبه پاك كني و كارگاه توليد لبنيات رونق خاصي به اين شهرستان داده است.
پوشش گياهي منطقه بيشتر بصورت علفهاي مرتع مرغوب مي باشد و عشاير ائل سئون كه بقاياي 32 طايفه اصلي اند با حفظ نژاد و سنتهاي خويش هنوز در دشت مغان به حيات خويش ادامه مي دهند .
محصولات كشاورزي و دامي: پنبه، چغندر قند، ذرت، گندم، حبوبات، دانه هاي روغني، كنجد، و ميوه جات آن شهرت جهاني دارند.


سابقه تاريخي پارس آباد«موقان»

در بعضي از كتب تاريخي و سفرنامه‌ها از نام مغان ياد شده است و اكثراً آن را منطقه‌اي حاصلخيز و سرسبز كه داراي احشام فراواني است ذكر كرده‌اند از جمله در كتاب تاريخ آذربايجان مي نويسند: «مغان يا موقان نام دشت با تلاقي بزرگي است كه ا زدامنه كوه سبلان تا كناره خاوري درياي خزر كشيده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوههاي طالش قرار دارد. اين ايالت در دوره اسلامي گاهي جز آذربايجان شمرده مي شده ولي غالباً ناحيه اي جداگانه و مستقل را تشكيل مي داد.»
ياقوت حموي اين ناحيه را جزو آذربايجان شمرده و مي‌نويسد: «در آن ديه ها و چراگاههاي بسيار است اكنون تركمانان آن اراضي را براي چرا اشغال كرده و اكثر اهل آن ناحيه را تشكيل مي دهند. كرسي موغان در قرن چهارم شهري بود به همان نام كه اكنون تعيين محل آن دشوار است». از گفته او استنباط مي شود كه محتمل است آن شهر همان باجروان باشد كه حمدالله مستوفي آن را كرسي آن ناحيه شمرده است و در زمان او خراب بوده است. وي موضع آن را در چهار فرسخي شمال برزند كه هنوز نام ان در نقشه ديده مي‌شود معين كرده است.
در كتاب مسالك و ممالك تاليف ابواسحق ابراهيم اصطخري در قسمت مربوط به ذكر درياي خزر چنين آمده است.«جانب شرقي درياي خزر بهري از ديلمان، طبرستان، گرگان و حدود آن و بهري از بيابان خوارزم دارد. و جانب غربي آران، موقان (مغان)، حدود سرير، درياي خزر ، بهري از بيابان غزيه و… و اما از جانب دست چپ دريا از برابر آبسكون تا زمين درياي خزر همه آباداني و پيوسته است از آبسكون بر حدود گرگان و طبرستان و ديلمان بروند. انگه در حدود آران شوند و چون موقان بگذرند تا دربند دو روز راه ولايت شروان شاه است و از آنجا گفته شد تا به سمندر چهار روزه راه است و تمام و… »
در كتاب صوره الارض از ابن حوقل در فصل ششم كه مربوط به آذربايجان است ناحيه دشت مغان را جزو نواحي الران (آران) ذكر مي‌كند و مي نويسد: «در اين فصل به شرح نواحي اسلامي كه در مشرق بلاد روم و در مجاورت آن قرار دارد مي‌پردازيم و نخستين قسمتي كه به بيان آن آغاز مي كنم ارمنيه و الران (آران) و اذربايجان است و من اينها را يك اقليم بر شمردم زيرا تا آنجا كه من ديده‌ام در تحت حكومت يك تن بوده است. مرز ناحيه الران از طرف پايين رودخانه رس (ارس) و در ساحل آن شهر ورثان است و در طرف راست ورثان نزديك رود، برزند است و راهي كه از بردعه به سوي برزند است و راهي كه از بردعه به سوي برزند مي‌رود و از همين برزند گذشته به اردبيل و ميانج (ميانه) و خونج و سپس زنجان مي‌رسد. در قسمت زيرين رود ارس آذربايجان و در قسمتي از خشكي كه در دريا پيش رفته موقان و در زير موقان به خط كج ميان دريا و جبل‌الجيل و زير آن الديم است و…» و در قسمت ديگر مي نويسد: «ميانج،خونج داخرقان، خوي، سلماس، مرند، تبريز، برزند، ورثان ، موقان، بيلقان و باجروان اينها شهرهاي كوچك و در وسعت و اقتصاد بهم نزديكتر و همچنين است نواحي متعلق به اين هيجاء بن رواد از اهر و ورزقان . در همه اينها درختان فراوان و ميوه هست و در سراسر نواحي آن چشمه ها و باغها و گلها آبراهه‌ها و نيز فلاحان ديده مي شوند و سرزمين پربركت و حاصلخيز است چنانكه ميوه هاي آن هدر مي رود و خوردن آن رايگان گونه است.»
مقدسي مي گويد: «موغان شهري است كه دو نهر به دور آن است . پيرامون آن باغچه‌هاي زيبا است كه گويي دشت را بهشت ساخته، اينجا و تبريز دو باغ مي باشند و براي رحاب در كشور اسلام دو فخرآور هستند…. حومه‌اش خشك و دلگشا و دو نهر آن روان است، روي مردمش همچون لؤلؤ و مرجان است بخشاشگر و كريمند.»
حمدالله مستوفي در ذكر ديار آران موغان مي نويسد:«هوايش گرمسير است و به عفونت مايل و حدودش با ولايات ارمن، شيروان، اذربايجان و درياي خزر پيوسته است.حقوق ديوانيش در عهد اتابكان زياد از 300 تومان اين زمان بوده است و اكنون 30 تومان و 3000 دينار است كه بر روي دفتر آمده.» مستوفي، با جروان و بزرند را ديه هاي معمور نوشته و مي‌گويد: «برزند هوايش به گرمي مايل است و حاصلش غله مي‌باشد.»
ابن حوقل مي نويسد: «موقان و جيلان هر دو از مردم طبرستانند و مردم آنجا را موغان گويند و ممكن است جمع مغ باشد.»
ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسي، در كتاب احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم مي نويسد: «برزند شهري كوچك و بازارگاه ارمنيان است و بندرگاه اين ناحيه در جاي خوش آب و هوا و سازگاري است.»
در حدود العالم من المشرق الي مغرب آمده است:
«برزند شهري است خرم و آباد و با آبهاي روان و كشت و زرع بسيار و از آن جامه قطيفه خيزد، موقان شهري است و مر او را ناحيتي است بركران دريا نهاده از ناحيت موقان دو شهرك ديگر است كه هم به موقان باز خوانند و از وي رودينه خيزد و دانگوها خوردني و جوال و پلاس بسيار خيزد، ورثان شهري است با نعمت و از وي زيلو و مصلي نماز خيزد» در ابيات قديم از مغان چنان به خرمي و مكان آرامش و شادماني ياد كرده‌اند كه گويي از باغ بهشت سخن مي رانند.

پل هاي خداآفرين پارس آباد

پل هاي «خداآفرين» دو پل تاريخي هستند كه بر روي رودخانه ارس به فاصله اي اندك (100 متر) از يكديگر بنا شده اند. قدمت پل اول به سده ششم هجري (دوره سلجوقيان) مي رسد و 160 متر طول دارد كه 120 متر آن متعلق به ايران و 40 متر آن متعلق به جمهوري آذربايجان است. اين پل داراي 15 تاق جناقي و هلالي با ابعاد نابرابر و غير مشابه است. علت نابرابري تاق ها استقرار پايه تاق ها به صخره هاي طبيعي رودخانه ارس است. مصالح به كار رفته در اين پل سنگ قلوه و لاشه در پايه ها و آجر در ساختمان تاق ها بوده و ملاط به كار رفته در آن آهك و گچ است. پل ديگر به دوره صفوي منسوب است در حدود 120 متر طول داشته و داراي ده تاق است. مصالح به كار رفته در اين پل سنگ تراشيده با ملاط گچ و آهك است.


صنايع دستي پارس آباد

فرش بافي مهم ترين صنايع دستي منطقه است . عشاير و روستاييان منطقه مغان در استان اردبيل ورني‌هاي نفيسي توليد مي ‌كنند كه نقش و نگارهاي زيباي روي بدنه‌ آن ها بيش ‌تراز طبيعت منطقه و شيوه زندگي عشيره‌اي آن ها الهام گرفته است. با اين كه در گذشته ساخت ورني در اين منطقه رواج زيادي داشته است، اما متاسفانه گراني اين محصول رفته رفته از شمارمشتريان داخلي آن كاسته است. هم اكنون ورني بافان مغان براساس نياز بازارهاي داخلي يا خارجي به توليد آن مي ‌پردازند، به همين خاطر از توليد اين محصول تا حد زيادي كاسته شده است. 

وضعيت مراكز آموزشي

هم اكنون شهرستان پارس آباد داراي يك مركز آموزشي كشاورزي با حدود 250 نفر دانشجو، مركز دانشگاه آزاد اسلامي با حدود 300 نفر دانشجو در دو رشته مديريت دولتي و بازرگاني و در آينده فوق ديپلم حسابداري و كامپيوتر و نيز حوزه آموزشي علوم ديني داراي حدود 20 نفر طلبه مي باشد .

وضعيت اجتماعي

سابقه تاريخي اجتماعي پارس آباد كمتر از پنجاه سا ل است و چگونگي عمران اين منطقه و فلسفه پيدايش آن تشكيل و استفرار شركت عمران مغان يعني شركت كشت و صنعت و دامپروري مغان مي‌باشد. معهذا اين شهر از همان اول پذيراي جويندگان كار بوده است شهري است مهاجرپذير اين وضعيت منجر به نوعي تنوع فرهنگي طوايف متعدد است كه البته اغلب آنها زبان آذري داشته و به سنتهاي آن وفا دارند. در مجموع ميتوان نتيجه گرفت كه شهر فعال و مولد است و اكثر افراد در كارهاي توليدي و خدماتي و كشاورزي اشتغال دارند.
 
وضعيت اقتصادي

پارس آباد در سطح استان به عنوان يك قطب كشاورزي مطرح است. اما تاسيسات عظيم شركت كشت و صنعت و دامپروري مغان مانند كارخانه قند و كارخانه لبنيات و پرورش ميوه جزء نادر كارخانه‌هاي اين كشور هستند. اهالي شهرستان علاوه بر كار خدمات در زمينه كشاورزي فعاليت دارند پنبه، ميوه، سويا و انواع ذرت از محصولات كشاورزي شهرستان هستند و به وفور قابل استحصال مي باشد.

وضعيت بهداشتي

شبكه بهداشت و در مان در سال 1374 بمنظور گسترش خدمات بهداشتي اين شبكه علاوه بر سرويس دهي در زمينه عمومي با 49 خانه بهداشت در سطح شهر و روستاها ارائه خدمات مي نمايند. لازم به ذكر است كه شهرستان داراي دو بيمارستان بنامهاي بيمارستان امام خميني (ره) و بيمارستان تامين اجتماعي (ارس) مي‌باشد. خدمات پزشكي اغلب توسط متخصصان ارائه مي‌گردد.

معرفي آثار تاريخي ، زيارتي ، سياحتي شهرستان پارس آباد

درياچه شهرك، باغات ميوه و كشتزار گندم، رود ارس، كانالهاي دشتي مغان و روستاهاي تاريخي و كهن اولتان و تپه نادري

 


دوشنبه یازدهم 7 1390
X