سال ۱۳۵۴ بود كه فهرست آثار ميراث فرهنگي و آثار تاريخي و ملي ايران زمين با ثبت قلعه سلاسل (زنجيرها) شوشتر به شماره ۱۱۲۷ غنيتر شد. حماسههاي ايراني و افسانههاي مردمي بناي شهر شوشتر را به هوشنگ، پادشاهي نسبت ميدهند كه در شاهنامه از او ياد شده است.
يادگار باستاني
شوشتر به لحاظ موقعيت طبيعياش همواره در طول تاريخ زندگي بشر مسكوني بوده همچنين وجود كوههاي صعبالعبور به عنوان حفاظ طبيعي و امتداد رشته كوه زاگرس در شمال اين شهر محل و ماواي مناسبي جهت اسكان انسان پيش از تاريخ بوده است. محلهاي سكونت بيشماري در كوههاي منطقه و دامنههاي آن وجود دارد كه اين واقعيت، بررسيهاي باستانشناسي اين محلها و محوطههاي باستاني را براي كشف و معرفي آثار تاريخي ميطلبد.در حمله مغول به منطقه، آسيبها و خسارات جبرانناپذيري به شوشتر وارد آمد اما با وجود تخريبهايي كه در طول تاريخ بر پيكر اين شهر باستاني وارد آمد هرگز اهالي شوشتر از عمران و آباداني و ساختن بناها و حصارهاي غيرقابل نفوذ دست برنداشتهاند. نگاهي به بافت قديم شوشتر همه چيز را به اثبات ميرساند.وقتي كه وارد بافت قديم شوشتر ميشويم همه چيز گوياي صلابت، عظمت و بزرگي است. ديوارهاي سنگي آنچنان عظمتي را به بيننده القا ميكنند كه نفسها در سينهها كم ميآورند.
در بررسي حصار و ديوار دفاعي شهر به اين مورد مهم بايستي توجه كرد: قلعه شوشتر (سلاسل) هرمزان ساساني هنگام تصرف شهر در آن مستقر شد زيرا عظمت برج و بارو و خندق اين قلعه به حدي بود كه لشكر اسلام قادر به تصرف اين قلعه نبود و سرانجام با همكاري محليها و پس از اتمام آذوقه ساكنان قلعه، هرمزان خود را تسليم سپاه اسلام كرد. عظمت و تصرفناپذيري اين قلعه تا دوره قاجاريه نيز آن را مقر حاكمنشين ساخته بوده است.
در عصر پهلوي به دليل از بين رفتن قدرتهاي محلي و منطقهاي و وادار كردن آنها به اطاعت از حكومت مركزي امنيت در منطقه و شهر باعث گرديد كه اهالي ديگر ترسي از هجوم غارتگران نداشته باشند و در نتيجه شهر رو به توسعه و عمران نهاد تا جايي كه بنيان حصار شهر نيز در معرض خطر قرار گرفت و بخش اعظم آن در گسترش شهرنشيني از بين رفت.
متاسفانه در چند دهه اخير به دليل شرايط اقتصادي و سياسي (دفاع مقدس حتي) شوشتر از مركزيت خارج شده اما ميتوان اذعان كرد كه شوشتر ميتواند به عنوان يك قطب فرهنگي، اقتصادي مجددا به گردونه حيات ناب خودش بازگردد.