لرها معتقدند زني كه حامل پسر است داراي رنگ و روي باز بوده و چالاك و زرنگ وسبك بار است و در مقابل چهره زني كه حامل دختر است كدر بوده و او تنبل و سنگين است . براي تعيين جنسيت جنين راه هايي وجود دارد كه از آن جمله است : گاهي زن را غافل گير كرده وبي اطلاع او ، مقداري آرد روي سرش ريخته و منتظرمي مانند ، اگر زن دست خود را روي سرش كشيد مي گويند دختر مي زايد و اگر دست روي صورتش كشيد پس حامل پسر است . يكي ديگر از مشخصه هاي دختر يا پسر آوردن در عقايد مردم لرستان اين است كه هنگام دوختن لباس هاي نوزاد ، ( قبل از تولد ) والدين منتظر اولين كسي مي مانند كه در آن حال وارد خانه مي شود . چنانچه مردي وارد شد ، علامت آن است كه جنين پسر است ، واگر زني وارد شد ، پس دختري به دنيا خواهد آمد.همچنين هنگامي كه زن باردار است ، كله گوسفندي را از محل حد فاصل آرواره هايش مي شكافند ، چنانچه محل اتصال آرواره ها در چانه گوسفند ريشه هاي گوشت ريز داشته باشد . مي گويند زني كه براي او نيت شده است دختر به دنيا مي آورد ودر غير اين صورت پسري خواهد زائيد . همچنين انواع فال ها ، از قبيل چهل سرود وفال شب چهارشنبه سوري را به نيت تعيين پسر يا دختربودن چنين مي گيرند ، تغزيه نيز مي تواند خبرازجنسيت جنين بدهد ، اگرزن شيريني بيشترمصرف كند ، جنين او مذكراست و مصرف ترشي بيانگر مونث بودن جنين است . همزاد نيز از ديگر باورهاي مردم لرستان است كه عامه مردم ، بدان معتقدند، آنها عقيده دارند هر كس كه به دنيا مي آيد . يك همزاد ( موجود خيالي ) نيز با او متولد مي شود كه همواره با اوست ، لرستاني ها معتقدند كه زائو بايد مدت چهل روز را در قرنطينه سركند كه نه از همزادش آسيب ببيند و نه ديگري كه چله دار است ، گذرش به اوبيفتد ( اين را هم بد شگون مي دانند ) اينان نوزاد را تا چهل روز از خانه بيرون نمي برند مگر اينكه قرآني ويا تكه ناني كه آن را هم حكم قرآن مي دانند همراه نوزاد باشد .
گوشواره هفت محمدي يا پنج تن نيز از جمله حافظان معنوي نوزادان به شمار مي آيد كه معمولاًبه خاطر جلوگيري از بلايا وچشم زخم آن را به گوش كودك مي آويزند . مردم اين ناحيه ، به چشم زخم عقيده زيادي دارند اينان براي دفع چشم زخم دعايي را به بازوي نوزاد بسته ومهره اي فيروزه رنگي را جلوي موهاي كودك مي بندند همچنين لرها معتقدند استشمام بوهاي مختلف به نوزاد ضرر مي رساند . به همين خاطر اغلب ، ماده اي بدبو به نام بژ( BAZ ) را به لباس نوازد مي بندند تابوي آن ، بوهاي ديگر را كه در محيط وجود دارد ، تحت الشعاع قرار داده و از بين ببرد .
بعضي از لرستاني ها ، كودك خودرا درويش امام رضا ويا ديگر ائمه مي نمايند و آن در مواقعي است كه چندين نوزاد از خانواده اي وفات يافته ويا سال ها ، فرزندي ، ( ويا پسري ) در خانواده اي متولد نشده است . در اين موقع آنان نذر مي كنند كه تاهفت سالگي موهاي كودك خدا داده را كوتاه نكنند ، در جشن ها به كودك ، لباس سفيدي پوشانده واو را در رهگذري مي نشانند يا به در خانه ها مي فرستند تا درويشانه جمع كند ، وموهاي درويش كوچك را در هفت سالگي كوتاه كرده و معمولاً هم وزن موهاي وي طلا نذر ائمه مي كنند .
اما آل AL نام موجود افسانه اي است كه خصوصاً زنان لر ، بدان معتقدند اين موجود در افسانه ها شبيه به پيرزني ژوليده موي با سبدي كه جگر خون آلود زنان زائو درآن حمل مي شود تعريف وتصور شده است . در اعتقاد اينان ، آن دشمن درجه يك زنان بوده ومنتظر است تا پس از وضع حمل به آنان آسيب برساند . براساس همين باور ، هرگز زائو را تنها نمي گذارند، بعضي آن را ، همان دال يا عقاب مي نامند و بعضي نيز آن را موجودي حقيقي مي پندارند و سال هاي سال را با ترس از او سپري مي كنند. يكي از آئين هاي تولد ، گذاشتن چاقو يا سيخ بالاي سرزائو به جهت دفاع در برابر آل است .
از ديگر باورهاي تولد ويار زن حامله است : اگر زن باردار چيزي بخواهد وبه موقع برايش تامين نشود مي گويند گوشه ران كودك كبود خواهد شد .
خيرو شر بودن مقدم طفل در لحظه تولد يك باوراست كه براساس آن اگر در روزهاي تولد نوزاد ، واقعه بدي براي پدر ، مادر يا يكي از بستگان نزديك كودك روي دهد در آن صورت مقدم او را شوم مي شمارند و سايه اين بد شگوني تا سال ها بر سراو سنگيني خواهد كرد .
مردم لرستان تولد دختر را بد يمن وقدم اورا نامبارك مي دانسته اند و هرگاه در خانه اي دختري به دنيا مي آمد بزرگ خانواده آب در تـژگاه مي ريخت و آتش اجاق خانواده را خاموش مي كرد .
در روستاها و شهرهاي لرستان لفظ اوجاق يا اجاق كنايه از فرزند پسر است . وجه تشابه هم اين بوده است كه كانون خانواده با حضور پسران گرم وزنده وبدون حضور آنان سرد وتاريك مي دانسته اند ، هم چنانكه خانه بدون اجاق سرد وتاريك است . اجاق خانواده نيز بي حضور پسر فروزان نخواهد ماند . واما درخانه بروجردي ها نيز اجاقي تعبيه شده كه مسئول روشن نگاه داشتنش مرد خانواده بوده است اين آتش كه بايد هميشه افروخته مي ماند با قطع موجود مرد و يا اولاد ذكور در خانه براي هميشه خاموش مي شد .
در هرحال وبا هروجه تشابه ، لرها خانه اي را كه فرزند پسر نداشته ، اجاق كور مي ناميده اند واين لفظ هنوز هم كنايه از خاموش ماندن چراغ خانواده است .
لرها به هيچ وجه آب در تژگاه يا آتشدان نمي ريزند ، مگر در يكي از دوحالت مرگ مرد بزرگ خانواده ، يا تولد دختر ، زيرا درهردوصورت اجاق خانواده را خاموش مي پندارند برهمين اساس لرزبان ها وقتي مي خواهند براي كسي آرزوي مرگ كنند به كنايه مي گويند :
آبوه دتژگاه باوت Tozga Boat ow Boo De آب در آتشدان پدرت ريخته شود كه كنايه از اين آرزو مي باشد كه اجاق خانه پدرت خاموش شده و بميري و لك ها با جمله كور كرده : اجاق كور . اين منظور را بيان مي كنند . با چنين باوري اجاق كور كسي بوده كه اصولاً اولاد پسر نداشته است . فرزند ذكور به قدري براي لرها اهميت داشت كه اگرمردي صاحب دختراني مي شد ، بدون آن كه پسري براي او متولد شود ، چندين زن اختيار مي كرد تايكي از آنان پسري بزايد واجاق خانواده اش خاموش نماند وبه اصطلاح اوجاق كور براو اطلاق نشود به همين خاطر نام تنها پسر خانواده را كه پس از چند دختر به دنيا مي آمد ، اجاق مي گذاشتند كه به معناي چراغ است .
پسر دردانه ويك دانه را هم (سوخته زار) مي نامند سوخته زار يعني يكي يك دانه وكسي كه ديگران در انتظار او سوخته اند وساخته اند ودرطلبش زاري بسيار كرده اند .
وجود پسر ، به قدري با اهميت بوده كه خانواده ها يك پسر ناقص الخلقه را برچند دختر سالم ترجيح مي دادند . وقتي زني چندين دختر مي زائيده به امام ، امام زاده يا پيري متوسل مي شد تا صاحب پسري شود و از امام زاده مي خواست تا نشانه اي برپسرش بگذارد . دراين مورد معتقدبوده اند كه زن توسل جوينده ، حتماً بايستي قيد نشانه خوب را در دعا به كار ببرد زيرا درغير اين صورت ممكن بود دعاي اواجابت نشود و يا نشانه نامناسب ونقص عضو بر كودك او گذاشته شود هنوز هم زن حامله در اين ديار اجازه ندارد به هنگام خسوف از خانه خارج شود زيرا معتقدند نوزاد او با علامت ماه گرفتگي متولد خواهد شد البته بروجردي ها صرف نگاه كردن زن حامله به خسوف راعامل ماه گرفتگي مي دانند واغلب خرم آبادي ها معقتدند ، اگر زن حامله هنگام نگاه كردن به ماه دستش را روي شكم قرار دهد كودكش به ماه گرفتگي مبتلا مي شود .
براي افتادن ناف كودك هم باور خاصي رايج است و آن اين كه اگردست ماما سبك باشد بند ناف زود بهبود يافته وتاروز دهم تولد قطع مي گردد ، اما اگر دستش سبك نباشد زمان قطع شدن ناف طولاني مي شود .
تولد ـ آئين ها
تقريباً تمامي مناطق لرستان خصوصاً نواحي مركزي وجنوبي استان همچون خرم آباد ، كره گاه ، چگني ، چغلوندي ، زاغه ، سيلاخور ونورآباد و الشتر آئين هاي مشتركي را به هنگام تولد نوزاد به جاي مي آورده اند كه اين آئين ها هنوز هم در اغلب نقاطي كه ذكر شد رواج دارد . پس از تولد وخواندن اذان واقامه در گوش راست وچپ كودك ، اولين كار آماده كردن رختخواب نوزاد است كه تشكيل مي شود از ، تشك ، لحاف ومتكاي كوچك كه در اصطلاح لري به آن زير گوشي مي گويند . زير گوشي را در داخل كماني قرار مي دهند كه از چوب بيد يا طايي tai درست شده است براي درست كردن كمان شاخه تر درخت را قطع كرده ودوسرآن را به وسيله كش يا نخ محكمي به هم نزديك مي كنند با به شكل يك نيم دايره حالت بگيرد سپس بالشتك بچه را داخل آن قرار مي دهند تابعد از آن به عنوان پشه بند استفاده شود كار اصلي كمان اين است كه از افتادن روانداز به روي صورت كودك جلوگيري به عمل آورد.
براي دوري از چشم زخم به وسيله سيخ يا شي اي تيز ، خطي دورتادور اتاق برروي چهار ديواري مي اندازند كه اين خط بايد ديوار را از بالا خراش انداخته ويا علامتي كوچك بدهد كه دو سرخط بايد درنهايت به هم وصل شود آن گاه يك تكه گوشت و يك پياز را به سيخ كشيده و بالاي سر نوزاد قرار مي دهند ظاهراً فلسفه اين عمل جذب حشرات وميكروب هابه سوي عاملي غير از نوزاد بوده است .
ملاژگه Molazga به معناي سقف دهان يا كام است و برداشتن ملاژ كه يكي ديگر از آئين هاي تولد است ، به وسيله زني با تجربه صورت مي گيرد . زن مذكور ، نوك انگشت شصت خود را برروي كام دهان كودك نهاده و به آهستگي بالا مي كشد .
خانواده هاي لر ، معمولاً نذر مي كنند كه اولين لباس نوزاد را از شخص خوش نيتي بگيرند كه درصورت سالم ماندن كودك اين نذر را درمورد فرزندان آينده نيز با مشاركت فرد مورد نظر ، انجام مي دهند . گرفتن دعاي حفاظت از چشم زخم وچله بر نيز از ديگر آدابي است كه پس از تولد صورت مي گيرد و درجاي خود به شرح آن نيز خواهيم پرداخت .
نهادن كژك gezek ـ كه مهره اي فيروزه اي رنگ است ـ نيز بر گاهواره و لباس نوزاد ويا موهاي جلوي سر او ، يك رسم است كه اين عمل را به خاطر محافظت از چشم زخم انجام مي دهند.
همان گونه كه قبلاً ذكر شد ، بژ نيز نوعي صمغ است كه بوي بد وتندي از خود ساطع مي كند ، به طوري كه ساير بوهاي موجود در فضا را تحت الشعاع قرار مي دهد . مردم لر براي خنثي كردن تأثير بوهاي خوش ويا بوهاي ناخوشي كه درفضا موجود است بژ را به گوشه اي از گاهواره يا لباس نوزاد مي چسبانند . از اولين كارهاي بعد از تولد ، گوژ نوزاد براي گوژ كردن مقداري روغن حيواني را با تربت خاك مهر كربلا وخاك قند آميخته و به هم مي زنند و در دهان نوزاد مي گذارند زني كه بچه را گوژ مي كند كارش را باذكر نام هاي مبارك الله ومحمد وعلي انجام مي دهد وي سپس در گوش بچه اذان مي گويد . ايمان به اين امر كه تربت بايستي يكي از تركيبات گوژ باشد ازعقايد محكم مردم منطقه است .
درسراسر لرستان براي نوزادان گهواره مي بندند ، شكل گهواره ها واصطلاحي كه براي آن به كارمي برند درنقاط مختلف فرق مي كند در خرم آباد به آن گاوره GOVERE گفته مي شود ودونوع چوبي وفلزي آن وجود دارد . درروستاهاي اطراف خرم آباد ومناطق لك نشين ها مثل الشتر ونورآباد لفظ هلوره Holora به جاي گهواره به كار مي رود وآن پارچه اي است كه به وسيله طناب به دوستون در اطاق ويا دربيرون از اطاق بسته شده باشد .
دربروجرد وروستاهاي منطقه سيلاخور گهواره به للو معروف است (lalo) براي نام گذاري نيز در هر يك از نقاط شيوه خاصي وجود دارد نام نوزاد را اغلب پدر يا مادر انتخاب مي كند كه آن نيز آداب خاص خود را دارد . در بعضي از بخش هاي شهرستان نورآباد ، مثل فيروز آباد تمام نام هاي پيشنهادي را روي قرآن مي ريزند و مادر يكي از آنها را انتخاب مي كند . البته اين شيوه نام گذاري بيشتر بين پيروان با با دين دار رايج است . اهل بعضي دهات شب هفت تولد را طي مراسمي برگزاركرده ودرهمان مراسم نيز نامي را بر نوزاد مي گذارند ، دراين شب اهل روستا را براي خوردن شام دعوت مي كنند و بز يا گوسفندي را سر مي برند تا غذاي مدعوين تامين شود . پس از صرف شام از ريش سفيد روستا كه پيرترين مرد اهل مجلس است مي خواهند تا به قرآن تفال زده و از روي آن چند نام را پيشنهاد كند ، سپس از ميان نام هاي پيشنهادي يكي توسط پدر يا مادر برگزيده ونوزاد به آن مسمي مي شود .
آن گاه ريش سفيد خانواده ، نوزاد را در بغل گرفته درگوش او اذان گفته ومقداري پول روي شال كمر او مي گذارد. به همين ترتيب كودك دست به دست بين اهل مجلس چرخانده مي شود وهرنفر به نوبه خود نام را در گوش او تكرار مي كند ، وبه فراخوراستطاعت ، پولي را روي كمرش قرار مي دهد ومي گويد : اين اسم برتو مبارك است . آن دسته از مردم كه اين اسم در بين شان رايج است . براين عقيده اند كه اگر نوزاد پسر باشد واين مراسم صورت نگيرد آسيبي به كودك خواهد رسيد .
اهالي روستاي چشم كبود كاكاوند در شب هفت نوزادان خود ، تا صبح ، بيدار مي مانند تامواظب باشند پاره اي از لباس نوزاد به زمين نيفتد . زيرا افتادن لباس نوزاد در شب هفتم برزمين بدشگون مي دانند .
همان گونه كه ذكر شده اين مراسم براي پسران برگزار مي شود وفقط عده قليلي آن را براي دختران بر پا مي دارند .
بعضي از مردم درهمان منطقه به جاي شب هفتم اين مراسم را درشب سوم برگزارمي كنند ، اما بقيه مراسم به همان شكل وشيوه اي است كه ذكر گرديد . گاهي اتفاق مي افتد كه به جاي ريش سفيد ، كسان ديگري نيز اسم پيشنهاد مي كنند لكن درهرصورت ، انتخاب نام ، درنهايت به عهده پدر ومادر است .
نورآبادي ها درشب چهلم تولد ، بچه رادر بغل مي گيرند وبه خانه هاي مختلف مي روند . اهل هر خانه مقداري حبوبات به عنوان هديه به اولياء بچه مي دهند ومادر وخواهران به اتفاق زنان ديگر روستا ، حبوبات جمع آوري شده را كه بيشتر از نوع گندم ، ماش ، عدس ، ونخود است مي پزند وبين اهل روستا تقسيم مي نمايند تا نذري باشد براي كودك ، به اين مراسم درويشي مي گويند و وجه تسميه آن اين است كه كودك هم چون دراويش خانه به خانه گشته وحبوبات را جمع آوري كرده است .
در بخش زاغه واطراف آن نام گذاري توسط پدر ومادرو بزرگان خانواده انجام مي گيرد . پدر براي پسر ومادر براي دختر نام انتخاب مي كنند ، پس از يك هفته اورا به حمام مي برند و اگرتولد مقارن با اعياد وروزهاي جشن ديني و به خصوص جمعه باشدآن را مبارك وخوش يمن مي دانند .
درتمام نقاط لرستان نوزاد را از اول تولد تا چهل روز ، چله دار مي دانند رفتار خانواده واطرافيان با نوزاد ومادر چله دار آداب خاص دارد . روزي كه مادر وضع حمل مي كند براي او دعاي چله برتهيه مي كنند . چله بردعايي است كه ملاي محل آن را برروي كاغذ مي نويسد . چله بر را برروي قنداق يا برگوشه گاهواره يابرروي كمان بالاي سرش مي بندند . گرفتن دعاي چله بر ازنظر خانواده برهركار ديگري ارجعيت دارد زيرا ممكن است در اين مدت ، مادر چله دار ديگري براو وارد شود وبه اصطلاح لري چله ايشان درهم گره نخورد واين بدشگون است . چله بر كردن به خصوص در روستاهاي اطراف خرم آباد وسيلاخور بروجرد رواج دارد . درگذشته روستائيان اطراف خرم آباد ومناطق كرگاه و هويان وضلي ديگراز نقاط لرستان حق انتخاب نام نوزاد رابه پيرترين مرد خانواده و يامهمان عزيزي كه برآنها وارد مي شده مي دادند .
لرها هنوز هم اسم پسران را از ميان اسامي مركبي برمي گزينند كه تركيب آنها نمايان گراين مطلب باشد كه وي غلام ائمه عليه السلام است مثل : مراد علي ، مريد علي ، غلام علي ، غلام حسين ، و... گاه نيز با افزودن پسوند وپيشوندي وجود شهامت وشجاعت را در كودك نشان مي دهند . مثل شيرمراد . شيرعلي وبعضي وقت ها عناصر تركيب انتخاب مي شود كه نشان گرلطافت روح مسمي باشد مثل : گل علي ، گل خندان ويا حنارس ( فرياد رس ( Henaras در گزينش اسامي دختران الويت با اسم معصوم يا فرزند معصوم مي باشد مثل زهرا ، فاطمه ، كبري گاه تركيبي از گل ويا اسامي ديگر نيز به كارمي رود مثل : دخترگل ، گل طلا، گل خندان ، گلاب ، گل نازار و گل نساء .
درمواردي كه خانوار داراي دختران زيادي باشد اولياء اسمي را بر مي گزينند كه مفهوم دعا براي توقف تولد دختران را برساند ، مثل خدابس ، دختر بس ، همي بس ، واز اين قبيل ودرموردي كه آرزوي تولد پسررا داشته اند پس از آن كه خداوند پسررابه آنها مي دهد ، اسمي انتخاب مي شود كه مفهوم شكر از درگاه الهي از آن استنباط شود ، مثل شكر خدا ، خداداد وحنارس .
در شب هفتم تولد ، مراسم مختصري برپا مي شود كه فقط زنان در آن شركت مي كنند ودراين مراسم پيرترين زن مجلس كودك را به طور دراز كش روي پاهاي خود قرار داده وپارچه اي نازك روي صورتش مي اندازد .سپس آدمكي از پنبه مي سازد و آن را روي پارچه قرار داده وبا احتياط كامل آن را به آتش مي كشد . آن گاه درحالي كه پي درپي تكرار مي كند پمله پر Pomela Per ، آدمك را به هوا پرتاب وخاموش مي كند منظور از برگزاري آئين پمله پر آن ست كه اهالي معتقدند با سوختن آدمك پنبه اي درواقع همزاد كودك ، سوخته مي شود .
بعد از اين كه مراسم پلمه پر به پايان رسيد . همان زن با سوزن خياطي كه قبلاً كاردوخت ودوز با آن انجام نشده باشد ومقداري نخ ، گوش بچه را سوراخ مي كند : زينت بخش اين گوش سوارخ شده گوشواره اي است با حلقه اي از طلا وهفت نگين بسيار كوچك فيروزه اي كه در لرستان به آن هفت محمدي مي گويند وبا ذكر نام پنج تن آل عبا تبرك يافته است .
وهمين روز تولد كودك ، آغار فصلي نو در زندگي اوست . لرها در اين روز ، مادر ونوزاد را به حمام برده و ناهار مفصلي به نزديكان وليمه مي دهند .
در چهلمين روز تولد ، نوزاد ومادر را دوباره به حمام مي برند ودرآن جا آب چله برسرمادر مي ريزند براي ريختن آب چله به دو روش عمل مي شود . در روش اول تخم مرغي را سوراخ مي كنند پس از خالي كردن محتويات آن ، چهل بار آن را ازآب پر كرده و در ظرفي خالي نموده سپس آن آب را بر سر زائو مي ريزند در روش دوم كاسه اي را پر از آب مي كنند وچهل دانه ريگ به عدد روزهاي چله درآن قرار مي دهند و بر سر مادر خالي مي نمايند .
"برد " Bard به معناي سنگ و كي Ki پسوند مشابهت است برده كي به معناي ، مانند سنگ مي باشد پس از آن كه كودك توانست برروي چهاردست و پا راه برود وهمچنين پس از پيدا كردن توان راه رفتن ، درحالي كه از دور مواظب كودك هستند اورابه حال خود رها مي كنند تاسردي وگرمي روزگار را تجربه كند . به اين عمل برده كي مي گويند كه از آخرين آداب تولد به شمار مي رود